حق با شماست. همه میگویند حق با شماست. آداب شهروندی میگوید باید مراقب سروصدا بود. شب باید آرامش باشد و صدای تلویزیون را کم کنیم و با صدای بلند صحبت نکنیم، لامپها را زیاد روشن نگذاریم، چون از نورگیر به اتاق خواب شما راه دارد و مزاحم شما میشود، در مهمانیها مراقب باشیم، اصلاً این ساختمانهای جدید را چه به مهمانی! و...
اما مادربزرگم گوشهایش خوب نمیشنود و ما به خاطر او صدای تلویزیون را بلند میکنیم.
بهانه است؟
به برادر کوچکم دایم یادآوری میکنیم که شب است و نباید بدود و سروصدا بکند، اما بچه است دیگر یک دفعه میدود و...
بهانه است؟
به مهمانها هی تذکر میدهیم با صدای بلند حرف نزنند، بچههایشان ندوند، با صدای بلند نخندند و آنقدر میگوییم که گاهی به آنها برمیخورد و... اما نمیتوانیم بگوییم زود از خانهی ما بروید. آنها به مهمانی دیروقت عادت دارند. عادت خوبی نیست اما...
بهانه است؟
خب ما شبها زود خوابمان نمیگیرد زورکه نیست!
حق با شماست اما اجازه هست چیزی بگویم؟
شما صبح زود بیدار میشوید و همهی کارهایتان را در حیاطخلوتتان انجام میدهید، حیاطخلوتی که برای ما نورگیر است و از پنجرههای نورگیر، سروصدای شما مزاحم خواب صبح ماست، روزِ شما از ساعت پنج و نیم صبح آغاز میشود، این خیلی زود نیست برای انجام کارهای خانه؟
ما هیچ وقت به شما نگفتهایم که سروصدای شما مزاحم ماست. شاید شما هم بهانههایی دارید.
امشب باز هم ما مهمان داریم و فردا صبح شما را در راهپله میبینیم که از ما گلایه میکنید. این بار هم حق با شماست!