علاوه بر این، از این طریق زمینه بحث و گفتوگو در سطح محلی و ملی، برای همه افراد و همه گروهها فراهم شود و مسائل و مشکلات اجتماعی به روشنی و با بیغرضی و با دیدی انتقادی مطرح و برای آنها راهحلهای مناسب و سازنده پیدا شود و بالاخره روابط سالم و مردمی جایگزین روابط شخصی و بوروکراسی پیچیده و استبدادی شود. در نظام جمهوری اسلامی، شوراها دارای جایگاه خاصی هستند چنانکه در قانون اساسی علاوه براصل ششم که در آن به موازات توضیح در نحوه انتخاب رئیسجمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، از انتخاب اعضای شوراهای اسلامی هم یادشده و در اصول متعددی به تبیین جایگاه شوراها پرداخته است. هماکنون نیز در آستانه چهارمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا هستیم از اینرو با محمدجواد کولیوند، نایبرئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس به گفتوگو نشستیم تا بیشتر با ماهیت شوراهای اسلامی شهر و روستا آشنا شویم.
- در ابتدا اگر ممکن است درخصوص ماهیت شوراها و لزوم وجود شوراهای اسلامی شهر و روستا در کشور توضیح دهید.
فلسفه تشکیل شوراهای شهر و روستا تفویض امور به مردم است بهنحوی که تمام شهروندان و روستاییان در تعیین سرنوشت خود مشارکت داشته باشند ولی اینها به حکم ماهیت و ساختارشان معمولا دارای همگونی و هماهنگی منظم و قانونمند اداری و سازمانی نیستند.
اداره شهر و روستا جز با مشارکت شهروندان و روستاییان نمیتواند به مرحله اجرا درآید. پس یکی از وظایف مهم و اصلی شوراها بسترسازی برای بروز و ظهور مشارکت عمومی مردم در امور مربوط به شهر و روستاست. شوراها باید به عنوان زبان مشترک مثلث مردم، مسئولان و متخصصان عمل کنند و در راستای توسعه پایدار و دستیابی به مدیریت شهری و روستایی خوب و سالم ارتباط تنگاتنگی با نظام اداری و اقتصادی داشته باشند.
شوراها در اصل هفتم و صدم قانون اساسی بهعنوان یکی از ارکان تصمیمگیری کشور مدنظر قرار گرفته و الان هم 14سال است که شوراهای اسلامی شهر و روستا شکل گرفته و اعضای سه دوره شوراها توسط مردم انتخاب شدهاند اگرچه ممکن است که ما هنوز از وظایف و ماموریتهای اصلی شوراها که مدیریت یکپارچه خدمات بهعنوان هیأت مدیره محلی است فاصله داریم اما بهعنوان یک مجموعه ارکان تصمیمگیری در مدیریت واحد شهری در کشور به آنها اهمیت داده شده است. در دین مبین اسلام نیز به مسئله شورا اهمیت ویژه داده شده و چون قوانین جمهوری اسلامی ایران براساس احکام دین است از اینرو در قانون این مسئله تبیین شده است.
- با توجه به اینکه شما نایبرئیس کمیسیون شوراهای مجلس هستید، قانون فعلی انتخابات شوراها را چطور میبینید؛ بهنظر شما قانون فعلی مناسب است یا نیاز به تغییر دارد؟
تعدادی از بندهای قانون فعلی را اخیرا اصلاح کردیم که به تصویب صحن علنی مجلس و روز چهارشنبه، 28فروردین نیز به تصویب شورای نگهبان رسید و به ریاستجمهوری برای اجرا ابلاغ شد.ما احساس میکنیم برخی از این مواد همچنان خلأهایی دارد، مثلا تعداد اعضای شوراها که بعضا میبینیم ما در تهران 31 عضو داریم، شهرهای بالای دو میلیون نفر، 25نفر عضو داریم، شهرهای بین یکمیلیون تا دو میلیون، 21نفر عضو داریم و همینطور در ادامه کاهش پیدا میکند و نزدیک به 124هزار نفر اعضای اصلی در شهرها و روستاهای ما وارد شوراهای شهر و روستا میشوند و با اعضای علیالبدل میشوند 207هزار نفر. در بعضی نقاط تعداد این افراد زیاد است و ما به هدف پارلمان محلی هنوز نرسیدهایم و اینها معمولا شوراهای شهرداری هستند و باید قوانین شهر و شهرداری را نیز اصلاح کنیم. قوانین انتخاب، استیضاح و یا حذف شهردار نیز باید اصلاح شود و در مواردی که شوراها میتوانند در دیگر دستگاهها مانند آموزش و پرورش و یا بهداشت و درمان دخالت داشته باشند، این مسئله باید تا جایی پیش رود که خود دستگاهها بخشی از وظایف خود را محلهمحور کنند و اختیارات خود را به شوراها تفویض کنند.
- یکی از مسائل مهم، استقلال شوراهاست؛ بهنظر شما این موضوع چقدر اهمیت دارد؟
استقلال شوراها، مثل استقلال مجلس است. شوراها نباید وابستگی به کسی یا جایی داشته باشند چرا که در غیراین صورت مصوبات آنها دچار مشکل خواهد شد و به درستی اجرا نمیشود لذا باید اینها استقلال داشته باشند تا مصوبات آنها بعد از بررسی فرمانداریها به قانون تبدیل شود.
- یکی از مسائل دیگر،هیأت نظارت بر انتخابات شورای اسلامی شهر است، اگر ممکن است کمی درخصوص این هیأت و ساز وکار آن توضیح دهید.
ما در کشور چهار انتخابات داریم، انتخابات ریاستجمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات خبرگان رهبری و انتخابات شوراهای شهر و روستا؛ جز انتخابات شوراهای شهر و روستا بقیه انتخاباتها برعهده شورای نگهبان است اما نظارت بر انتخابات شوراهای شهر و روستا برعهده مجلس شورای اسلامی است و براساس ماده 73قانون شوراهای شهر و روستا، پنج نفر( سه نفر از کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها و دو نفر هم از کمیسیون اصل 90) انتخاب میشوند و صحن علنی به آنها رأی میدهد و با رأی نمایندگان، آنها ناظر بر کل انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در کنار وزارت کشور بهعنوان مجری انتخابات خواهند بود. پس از آن این پنج نفر هیأت عالی استانها را تشکیل میدهند و هیأت عالی استانها متشکل از سه نفر از نمایندگان مجلس همان استان هستند و اگر تعدادشان نسبت به آن استان کم باشد از استان همجوار به آنها اضافه خواهد شد تا سه نفر تکمیل شود. این هیأت عالی نظارت برای هر شهرستان، پنج نفر بهعنوان هیأت نظارت شهرستان و بعد برای هربخش سه نفر را انتخاب میکند که مجموع این نفرات بر هیأت اجرایی که فرماندار 30نفر معتمد مشخص میکند نظارت میکنند و از بین این 30نفر که به تأیید هیأت نظارت میرسند هفت نفر بهصورت مخفی با رأی خود آنها انتخاب میشوند که هیأت اجرایی شهرستان را تشکیل میدهند و هیأت نظارت نیز کنار آنها خواهد بود.
- باتوجه به نزدیکی فرمانداریها به دولت، روابط شوراها با دولت چگونه باید باشد؟
اگر ارتباط مجموعه فرمانداریها با شوراها رابطه مناسب و معقولی نباشد مطمئنا مردم شهر و روستا ضرر میکنند چون مصوباتی که شوراها میدهند اگر فرمانداریها تأیید نکنند و دائما به شورای حل اختلاف ارجاع داده شود مشکلاتی را برای آن منطقه ایجاد میکند و با این رویه سرعت توسعه کاهش پیدا خواهد کرد، تغییرات محلی و منطقه را کاهش میدهد و در نهایت رضایتمندی مردم از عملکرد شهرداری و شورای شهر را کاهش میدهد؛ لذا میطلبد که شوراها، فرمانداریها و سایر بخشهای دولتی مرتبط در چارچوب قانون به هم احترام بگذارند و همدل و واحد باشند.
- در قانون برای حل اختلاف میان شوراها و سایر نهادهایی که با هم در ارتباط هستند چه سازوکاری تبیین شده است؟
هرجا که اختلافی ایجاد شود براساس قانون، مصوبهای که فرمانداری مغایر با قانون تشخیص دهد به شورا بازمیگردد. برای بازنگری، اعتراض فرمانداری به مصوبه نیز باید براساس دلیل باشد و شورا یا دلیل را میپذیرد و یا نمیپذیرد؛ درصورتی که بپذیرد آن را اصلاح میکند و درصورت عدمقبول دلایل این مصوبه توسط فرمانداری به شورای حل اختلاف ارجاع داده میشود که در آنجا استاندار، رئیس دادگستری و رئیس مجلس عضو هستند و تشخیص میدهند که مصوبه باید تأیید و یا رد شود.
- چرا آنقدر که در انتخابات شوراها به سواد کاندیداها تأکید شده به تخصص آنها تأکید نشده است؟
در این مرحله بند ه ماده 26 روستاها را به دو قسمت تقسیم کرده، روستای زیر 200خانوار و روستای بالای 200خانوار که روستای زیر200خانوار سطح سوادش میشود خواندن و نوشتن و بالای 200خانوار سطح سوادش باید دیپلم باشد. شهرها هم به دو قسمت تقسیم شده، زیر 20هزار نفر و بالای 20هزار نفر، زیر 20هزار نفر فوق دیپلم و بالای 20هزار نفر لیسانس است که این مدرک تحصیلی برای شوراهاست. البته یکی از موارد مهم و اساسی، ضرورت آموزش اعضای شوراهاست. هرچه اعضای شوراها به قانون، وظایف و دانش علمی مدیریت شهری و روستایی بیشتر آشنا شوند بهتر میتوانند بر شهرداریها و دهیاریها نظارت کنند و نکته دیگر در آموزش اعضای شورا، تدوین برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت توسعه شهری و روستایی و تنظیم و تصویب بودجه و نظارت دقیق بر نحوه مصوبات و هزینه منابع توسط شهرداری و دهیاری است و عدمتناسب سنی و تحصیلی و دانش و مهارتهای شغلی منطبق بر شرح وظایف شوراها، پرهیز از هرگونه تصورات و برداشتهای شخصی و تن ندادن به قواعد جمعی، شفاف و مشخص نبودن چگونگی تعامل با نهادهای دیگر، قاعدهمند نبودن ارتباط بین شوراها و مردم و بهطور کلی بیتوجهی به نظام شورایی و اعمال ارتباطات در انجام امور مربوط به حل مشکلات به نفع افراد خاص و تضعیف حقوق سایرین است که گاهی شاهد آنها هستیم و... .
امروز وظیفه اصلی شهرداری و دهیاری نظافت شهر و روستا و جمعآوری زباله نیست بلکه ارائه صدها نوع خدمات دیگر است و شوراها را میتوان بهعنوان نهادی مردمی بهمنظور تبدیل دولت متمرکز به غیرمتمرکز بر شهر و روستا که از ساختار قدرت و تصمیمگیری شوراها برشهرداریها و دهیاریها، حداقل متناسب با آگاهی خود شهرداری دهیاری ضرورت دارد.
- یکی از مسائلی که در این دوره شاهد آن بودیم افزایش اعضای شوراهاست، فلسفه این کار چیست؟
یکی از بحثهایی که وجود دارد این است که افزایش جمعیت از سال 75تاکنون نزدیک به 20میلیون نفر بوده است اما جمعیت شوراها تغییر نکرده و این نشان میدهد بعضی از شهرها مثل تهران که هفت و نیم میلیون جمعیت دارد تنها 15نفر عضو شورا دارد و این باید تغییر میکرد به 21نفر و یا 31نفر که به 31نفر تغییر کرد لذا این میتواند پاسخگوی برخی از گونههای جمعیتی یا تقسیمبندی شهری کنند تا اعضای شوراهای شهر و روستا بتوانند جوابگوی آحاد مردم شهر و یا روستا باشند.