در پیوستگی تاریخ ، از دوران گذشته تا حال، این نیاز در هر دوره ای به نوعی جلوه گر شده است و هنرمند با دم های غنیمت عمر و لحظات گذرای زندگی خویش، همواره خاطرات لذت بخش را زنده ساخته، آنرا آراسته، پیراسته و بلاخره اثری را بجای نهاده که یادآور تأثرات او از نمایش های هستی است.
به گزارش میراث فرهنگی نقش و اهمیت صنایع دستی به عنوان هنری مقدس ، صنعتی مستقل، بومی و اصیل با جنبه های قوی کاربردی از جهات هنری، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی بر همگان و به ویژه محققان آشکار است. نکته مهم و شایان توجه آن است که حتی اگر همه تأثیرات مثبت اقتصادی صنایع دستی را به کناری بگذاریم ، این هنر ملی ایران به واسطه بازتاب ذوق سرشار ، اندیشه خلاق و هنرمندان پرمایه ولی بی ادعا باید به صورت جدی و برنامه ریزی شده مورد حمایت قرار گیرد.
این در حالی است که صنایع دستی طی سالیان متمادی، چه در دوران رونق و شکوفائی و چه در دوره های رکود، هنگامی که با توسعه صنعت گردشگری همراه بوده سهم شایسته و در خور توجهی در اقتصاد کشور و معرفی هنر ناب و خالص ایرانی و نهایتاً زندگی اقتصادی و حیات فرهنگی ما داشته است.
امروزه تولید صنایع دستی که مزین به نقش آثار تاریخی، باستانی و یادمان های ویژه هر کشور است در دستور کار صنعتگران جهان قرار دارد و تلاش می شود که حتی بخشی از این گونه آثار که از سنگ، چوب، فلز و یا بر روی سرامیک و پارچه پدید می آید با قیمت های ارزان در اختیار توریست ها قرار گیرد.
تمامی ممالک جهان ، اعتقاد به تأثیر متقابل صنایع دستی و صنعت گردشگری دارند. چرا که در عمل و تجربه دریافته اند که هنرهای دستی یکی از عوامل بسیار مؤثر در جلب و جذب گردشگر در تمامی گرایش های ملی، منطقه ای و داخلی است و متقابلاً به این نتیجه هم رسیده اند که صنعت گردشگری می تواند به رشد، توسعه و گسترش صنایع دستی و بهبود کیفیت آن کمک کند.
بر پایه این اعتقاد و تجربیات بدست آمده تشکیلات صنایع دستی و گردشگری در بسیاری از کشورها در هم ادغام و یا در رابطه ای هماهنگ و منسجم با هم دیده شده اند که خوشبختانه در کشور ما نیز گام هایی در این زمینه برداشته شده است.
بی تردید ایران یکی از ده کشور پرجاذبه گردشگری در جهان است و آثار بی شمار تاریخی ، باستانی و جاذبه های طبیعی آن به حدی است که هر گردشگری را با هر سلیقه و یا هر بینش و تفکری به سوی خود جلب می کند، ولی مراجعه به آمار ورود گردشگران بین المللی حتی طی سال های اخیر که شاهد رشد چشمگیر آن بوده ایم، حدود یک تا یک ونیم میلیون نفر گردشگر آن هم گردشگرانی که به طور عمده از ممالک فقیر یا بدون امکانات مالی به ایران می آیند، ثبت کرده است.
برای اینکه در چارچوب ارائه راهکارهای لازم و عملی توسعه صنایع دستی حرکت کنیم، ذکر دو نکته را در بدو امر حائز اهمیت و ضروری می دانم :
الف: با تکیه بر دلائل محکم و متقن شایسته است که ما توسعه هنرهای صناعی را به طریق اولی در زادگاه آن، یعنی روستا جست وجو کنیم. به قول استاد دکتر آسایش، روستا مادر شهرهاست و به تعبیری شهر، زائیده روستا است. اما امروز شهر دچار چنان درهم تنیدگی و گره خوردگی شده که مهاجرت معکوس و یا پناه آوردن مجدد به آغوش زادگاه اولیه یعنی روستا را بسیاری از مردم برگزیده اند.
ب: بهتر است که ما ابتدا به پیش زمینه و یا پیش نیاز توسعه صنایع دستی در کشور و ارائه راهکار در این بخش یعنی تقویت گردشگری بپردازیم. چون اعتقاد ما در درجه اول توسعه صنایع دستی در روستاها است.
به نظر می رسد عوامل و پارامترهایی که می تواند در تقویت گردشگری به ویژه داخلی مؤثر باشد ، به ترتیب اهمیت ، به صورتی که بیان می کنم قابل طبقه بندی است :
اولین راهکار که دارای اهمیت بوده، بحث مدیریت است به کرات شنیده شده که کشور ما پهناور است، چهار فصل و جذاب است، جنبه های متنوعی از اکوتوریسم را داراست، از نظر تاریخی، سنتی، آثار باستانی و ذوق و سلیقه و هنر و صنایع دستی جایگاه رفیع دارد . پس چرا به قول یکی از محققان ، به رغم همه امکاناتی که برشمرده شد، در جمع خانواده بزرگ ۷۰ میلیونی ایرانی، از کم سواد تا باسواد، از پیر تا جوان، از شهری تا روستایی، از صاحبان حرف و مشاغل دولتی تا مشاغل آزاد، از ثروتمند تا فقیر
کم و بیش حرف هایی می زنند که بوی نارسائی در اداره بخش هایی از جامعه به مشام می رسد ؟
بنابراین اولین راهکار، اصلاح ساختار مدیریت گردشگری و به تبع آن صنایع دستی است. تعداد دانشگاه ها و مؤسسات علمی معتبر که تربیت کننده نیروی انسانی است بیش از دویست مرکز است ولی چرا اثربخشی این منبع عظیم علمی بسیار پایین است ؟
این همه استادان دانشگاهی، محقق، نظریه پرداز، اقتصاددان و کارشناس و مدیر وجود دارد، ولی گره های کور مثلاً در اداره امور گردشگری و صنایع دستی روز به روز پیچیده تر می شود. بنابراین، ما به عنوان اساسی ترین راهکار در بخش تقویت گردشگری و هنرهای صناعی نیاز داریم به:
الف - استقرار سیستم مدیریتی نظام مند باز به جای بسته، فراملی به جای ملی، برون گرا بجای درون گرا، گروه گرا به جای فردگرا ، تا این صنعت که امروزه در جهان از درآمدهای نفتی هم پیشی گرفته رونق پیدا کند .
ب - مقررات زدایی و جایگزینی ضوابط مترقی و تغییر بنیادین بروکراسی اداری .
ج - تدوین نظام مدیریت پویا با تأمین شرایط احراز و انتصاب به جای انتساب که مع الاسف در پاره ای موارد دیده می شود.
د - پذیرفتن تغییر و تحول در عرصه بین المللی و رقابت های جهانی با حفظ منافع ملی و برنامه ریزی های دقیق به صورت کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت به جای روزمرگی.
هـ - هدایت نظام مدیریتی از روش سنتی به روش علمی، کارآمد، اثربخش و غیرسلیقه ای.
و - اطلاع رسانی، فرهنگ سازی، مطالعه عمیق روی موانع فرهنگی با هدف معرفی مراکز جاذب و جالب توجه برای گردشگران، ارائه آموزش های لازم به میهمان و میزبان از طریق رسانه های گروهی و جرائد کثیرالانتشار .
ز - شناخت بافت قدرت، نگرش های کلان مدیریت، جهت گیری ها و فرایندهای داخلی و اتخاذ تدابیر لازم جهت ایجاد هماهنگی بین کلیه دستگاه ها و مؤسسات دولتی و غیردولتی مرتبط با امور گردشگری به منظور آماده کردن بستر توسعه توریسم. در واقع، تا زمانی که مرزهای ایران به روی جهانگردان کاملاً باز نشود و مشکلات امنیتی، اجتماعی جهانگردان با اعمال مدیریت علمی، روزآمد و نه سلیقه ای رفع نشود، ما روز به روز از کشورهایی مانند چین و هند که رقبای ما هستند، چه در بخش گردشگری و چه صنایع دستی بیشتر عقب می افتیم.
ح - تقویت کادر قوی با تحصیلات مرتبط با گردشگری و صنایع دستی، تدوین قوانین شفاف و لازم الاجرا، آگاه سازی و مشارکت دادن جوامع محلی در برنامه ریزی ها، حفظ و احیای ارزش ها به لحاظ اینکه گردشگران جهت بازدید از ارزش های طبیعی، سنتی و بومی مبادرت به سفر می کنند.
ط- برنامه ریزی برای کاهش فصلی بودن مقاصد گردشگری و اختصاص فرصت های شغلی به نیروهای محلی چه در مشاغل پردرآمد و چه ساده.