بر این اساس در گفتوگو با کارشناسان و اساتید مختلف این سؤال از آنها پرسیده شد که شهید مطهری برای انسان معاصر چه ارمغانی دارد و چه نیازی از ما را میتواند برطرف کند که هر کس با توجه به رشته و تخصص خود به این سؤال پاسخ داد.
آیت الله محسن غرویان: زیربنای تئوریک نظام
بنده با الهام از فرمایش مقاممعظم رهبری(حفظهالله) که فرمودند «اندیشههای شهید مطهری در حقیقت زیربنای تئوریک نظام جمهوری اسلامی است»، معتقدم نیاز امروز ما به اندیشههای شهید مطهری در همین زمینه است، برای اینکه نظام جمهوری اسلامی پایههای تئوریک و پایههای فکری دارد. مبانی فلسفی و معرفتشناختی خاص دارد و این پایههای ایدئولوژیک، بخشی مربوط به جهانبینی، بخشی مربوط به فلسفه اخلاق و بخشی هم مربوط به فلسفه سیاست میشود، اینها همان مواردی است که در این زمینهها نیاز شدید به تئوریپردازی وجود دارد و شهید مطهری بهعنوان فیلسوف، اسلامشناس و تئوریپرداز بسیار میتواند منبع خوبی برای اینگونه مباحثی که ما اکنون در سطح فکری به آنها نیازمندیم، باشد. به عقیده بنده، آثار شهید مطهری منبع بسیار خوبی برای تئوریپردازیهای نو براساس مبانی معرفتشناختی و اسلامشناختی است که در فلسفه اسلامی، شهید مطهری برای ما ترسیم کرده است.
عضو هیأت علمی جامعه المصطفی(ص) العالمیه
حجتالاسلام دکتر علیرضا پیروزمند: از غیرت دینی تا ژرف اندیشی و آرمانخواهی
شهید مطهری فرزند زمان خود بود و از ویژگیهای ممتاز وی، میتوان به بصیرت به نیاز علمی زمان خود اشاره کرد و به همین دلیل جبههای که شهید مطهری برای پاسداری از آن انتخاب کرد، جبهه پاسداری از اندیشههای ناب اسلامی در مواجهه با تفکرات چپ و مارکسیستی بود که در آن زمان رواج داشت و تا حدودی اندیشههای اومانیستی بود. بنابراین در یک جمله میتوانیم بگوییم که شهید مطهری پاسدار اندیشههای ناب اسلامی در مواجهه با مکاتب نظری آن زمان بود. اگر بخواهیم شخصیت شهید مطهری را مطابق با نیاز امروز ترجمان کنیم و انتظار داشته باشیم که مطهریهای زمان وجود داشته باشند باید ابتدا اندیشمند دینی را تعریف کنیم و سپس متناسب با آن به این سؤال برسیم. بیشترین نیاز امروز پاسخگویی به شبهات عینی و عملی از پاسداری به اسلام است. شبهه عملی به این معناست که در دنیایی به سر میبریم که نظامهای غیراسلامی بهویژه نظام لیبرال دمکراتیک از طریق ارائه سبک زندگی غربی ادعای پاسخگویی به نیازمندیهای بشر را دارد و روی دیگر سکه القای بینیازی به دین و اسلام و تفکرات شیعی که تفکر مترقی در اندیشه اسلامی است خواهد بود. این ارائه الگوهای زندگی که نتیجه آن نیاز کم یا حاشیهای به دین است میتوان مهمترین پدیده و نیاز امروز درنظر گرفت، اگر این برآورد درستی باشد. بنابراین بزرگترین شبههای که با آن مواجه هستیم شبهه میزان پاسخگویی اسلام در عمل اجتماعی است و مطهری زمان، کسی است که این نیاز را به خوبی درک کند و برای پاسداری از آن در مقام نظر و شبهات علمی و عملی برآید.
بر این اساس میتوان بگوییم که یکسری از عناوین را در این زمینه باید دنبال کنیم که پاسخگویی به این شبهات، دانش مخصوص بهخود را میطلبد، از جمله نقشآفرینی در اسلامیسازی علوم انسانی، ارائه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و ارائه فلسفههای اسلامی تولید علم و... موضوعاتی بینرشتهای هستند که نه صرفا دانشگاهیان پاسخگو خواهند بود و نه حوزویان میتوانند تا انتهای این دانش پیش روند. بنابراین باید تعاملی بین اندیشههای حوزوی و دانشگاهی شکل گیرد تا نقطه تحول در علوم انسانی و بعد در الگوهای پیشرفت و سپس در تغییر سبک زندگی اتفاق بیفتد. برایند مجموعه اینها حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی را حاصل میکند که البته بعد از انقلاب اسلامی آغاز شده است اما نخبگان جامعه بهویژه حوزویان باید نسبت به مشروعیت دانشهای بالادستی و احراز نسبت آن با اسلام اقدام کنند تا بتوان از طریق علوم واحد در دانشهای پاییندستی و زندگی مردم جریان پیدا کند. این نوع حضور و پاسخگویی دین به نیاز امروز جامعه درصورتی اتفاق میافتد که با سایر ویژگیهایی که در شهید مطهری بود ترکیب شود. غیرت دینی شهید مطهری به آرمانخواهی و ژرفاندیشی عمیق در اندیشههای اسلامی، زمانشناسی، اتصال به ذخیره علمی حوزه، نوگرایی در عین حفظ قداست معیارهای اصیل حوزه ازجمله ویژگیهای شهید مطهری بود. بنابراین اگر بخواهیم مطهری زمان را توصیف کنیم، باید بتواند با استمرار این ویژگیها متناسب با نیازهای مبتلابه امروز جامعه در پاسداری اسلام ظاهر شود و از فضلای حوزه انتظار میرود که بتوانند بیش از پیش در این میدان حاضر شوند.
معاون فرهنگستان علوم اسلامی قم
یکی از نیازهای جامعه امروز ما نیاز فلسفی و کلامی است، به این معنا که برای تحول علوم بهطور قطع به مبانی فلسفی نیازمندیم؛ فلسفه و مبانی فلسفی، مبانی هستیشناختی، مبانی معرفتشناختی، مبانی انسانشناختی و مبانی ارزششناختی فلسفی و... تأثیر جدی در علوم میگذارند. همچنین نیازهای کلامی در حوزه کلام سنتی مانند دلایل اثبات وجود خدا، جبر و اختیار، اثبات معاد، امامت و رهبری و پرسشهایی در حوزه مسائل جدید کلامی مانند رابطه علم و دین و... وجود دارد که همه این مباحث که نیاز جامعه ماست در آثار شهید مطهری وجود دارد و البته استاد مرتضی مطهری مباحث فلسفی را بهگونهای مطرح کرده که میتوان از آن مباحث برای فلسفه علوم انسانی، فلسفه علوم اجتماعی و حتی فلسفه علوم طبیعی استفاده کرد. در آثار استاد مطهری این قابلیت و توانمندی نیز وجود دارد که بتوانیم پاسخ شبهات غیرکلامی در حوزه فلسفه دین و... را با آنها بدهیم. علاوه بر این اگر کسی آثار شهید مطهری را بخواند منظومه معرفتی و فکری پیدا میکند که با این منظومه فکری و معرفتی به توانمندیای دراسلامشناسی راه مییابد تا با چالشهای جدیدتری که پاسخ آنها در آثار شهید مطهری وجود ندارد روبهرو شده و پاسخ تمامی آنها را از آثارش بهدست آورد. اگر کسی به آثار شهید مطهری مراجعه کرده و آنها را مطالعه کند، حتی میتواند در مقابل مدلهای مختلف اسلامشناسی که وجود دارد با اسلامشناسیهای آمریکایی و چپی و راستی مقابله کند و به اسلامشناسی ناب، خالص و جامع دست پیدا کند. در اندیشه شهید مطهری اسلامشناسی دارای خلوص و جامعنگری است که افراد با مطالعه آثار وی میتوانند به آن دست پیدا کنند.
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
بزرگترین دغدغه استاد مطهری، فقدان دانش دینی متناسب با نیازهای روز جامعه بوده است و بر این اساس ایشان مباحثی که ارائه میکرد در پی تدارک ارائه راهحل این وضعیت بود. ایشان مواردی را هم پیشنهاد کرد، مثلا بحث کلام جدید و عناوین و محورهایش را ارائه کرد.
خوانش مطهری در تولید دانش دینی متناسب با نیازهای جامعه بر مبنای آزاداندیشی و آزادی استوار بوده است؛ یعنی بهنظرم مطهری انسانی حر و آزاداندیش و آزادمنش بود که نیاز امروز جامعه ما به این عالمان و اندیشمندان کمتر از گذشته نیست. ما امروز نیازمند عالمان آزاداندیش و آزادمنشی هستیم که بتوانند مشکلات و نیازهای جامعه را رصد کنند و پاسخ دهند و نسبت به وضعیت اجتماعی اعتراض و انتقاد کنند و به هر حال در مرحله اول پاسخهای مناسبی را ارائه کنند. مطهری این وظیفه را برعهده داشت و با توجه به جامعیت و توجه او به نیازهای جامعه، اندیشه و آرای خود را ارائه میکرد، اگرچه در برخی از موارد ما نیاز داریم که این راه را ادامه دهیم؛ یعنی حداقل در حوزه فلسفه سیاسی و دانش سیاسی که مباحث مورد مطالعه و علاقه بنده هست بتوانیم راه ایشان را تداوم ببخشیم. در واقع ابعاد آزاداندیشانه و آزادمنشانه و اندیشه ایشان میتواند به ما کمک کند که امروز در این سیر و مسیر حرکت کنیم، ضمن اینکه مطهری جامعیت خیلی خوبی داشت. اگرچه مباحث بسیار متنوعی از سوی مطهری مطرح میشد اما به نوعی منسجم و مبتنی بر آموزههای دینی و فلسفی ما و مهمتر از همه مبتنی بر فلسفه قابل دفاع بود.
تنوع مباحث استاد مطهری خیلی زیاد است؛ اخلاقی، دینی، سیاسی، تاریخی، اقتصادی، فلسفی، قرآنی، عرفانی، اجتماعی و حتی در حوزهای مثل تاریخ و فلسفه تاریخ بحثهای بسیار خوبی را ارائه کرد که میتواند مبنای نظم اجتماعی و فلسفه سیاسی و دانش سیاسی قرار گیرد و طبیعتا ما هم باید به این سمت و سو حرکت و تلاش کنیم تا جامعه علمی و دینی و حوزههای علمی و دانشگاهی و بزرگان دین و دانش خود را به خوانش معنویت و خوانش دینی در فضای آزاد و البته به دور از ارتباط مستقیم با مسائل معیشتی دعوت کنیم . آفتی که ممکن است ایجاد شود این است که عالم و اندیشمند درگیر برطرف کردن مسائل معیشتی خود شود که البته از طرفی ممکن است بتواند امنیت روانی او را مخدوش کند.
طبیعتا نیاز است که در جامعه و نظام ما مسئولان به این سمت و سو حرکت کنند که هم معیشت متناسبی را برای جامعه ایجاد کنند و هم اینکه عالمان و اندیشمندان دغدغه این مسئله را نداشته باشند. فکر میکنم آزاداندیشی و آزادمنشی استاد مطهری میتواند پایهای برای بحثهای ما باشد تا بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
در تاریخ هر ملتی شخصیتهایی ظهور میکنند که به عناصر و جوانبی در حفظ شخصیت مصلح و دارای اندیشههای مهم و تحول بخش و برخوردار از جوانب تاریخی بدل میشوند. شهید مطهری از همین مجموعه است و وجود و افکار ایشان نه فقط برای ملت ما و تشیع بلکه برای جهان اسلام مغتنم است.
ما از چند جهت همچنان به مرحوم شهید مطهری نیازمندیم: داشتن جسارت و نوآوری؛ نوآوری امری دیریاب و نادر است و در همه اعصار، انسانها بهدنبال تکرار افکاری هستند که دیگران هم میاندیشند و به ندرت حرکت جدید و نوآورانه رخ میدهد ولی برخی از شخصیتها بهخاطر نبوغ و قدرت علمی و مطالعه روشمند و جسورانه وارد نوآوری معقول، موجه و روشمند میشوند. مجموعه نوآوریهای شهید مطهری بسیار زیاد است و مهمتر از نوآوری، روشی است که او در ابداع اندیشه و ارائه محتوا و نگاه نو در پیش گرفته است و طبعا نسل امروز باید به فکر أخذ این جسارت روشمند باشد.
هر مجموعه علمی اگر فاقد جسارت نباشد هم به علم خیانت کرده و هم به جامعه جفا کرده است و هم حرکت علمی را به عقب انداخته که این کار بهخاطر حساسیت، جامعه را در واگرایی و انفعال قرار میدهد و گاهی بازگشت به نقطه پیشین سخت و بازگرداندن فرصتها گاهی ناممکن میشود. بنابراین ما باید شهید مطهری را در این امر نصبالعین خود قرار دهیم. مورد دوم، اندیشیدن ناب است. وی در عین حال که به فکر نوآوری بود، تلاش داشت که ناب و خالص بیندیشد و از حرفهای مخلوط به ابعاد نادرست و مبهم دست بر کشد و به فکر اندیشه خالص باشد و بهعبارت دیگر هنر او ناباندیشی بود.
سوم اینکه نگاه شهید مطهری نگاه قدرتمندی در جهت تفکیک سره از ناسره و تشخیص نادرست از درست در مباحث علمی بود. بسیاری از علما و دانشگاهیان هستند که مطلب نو عرضه میکنند ولی این مطلب نو، امری سربسته است و اجزای آن از هم تفکیک نشده و فرع از اصل جدا نشده و بهصورت بسته و مبهم و بدون جداسازی جایگاه عناصر اندیشه است. مرحوم مطهری قدرت عجیبی داشت که اندیشه نویی را که بدان رسیده بود تفکیک میکرد و پیدا بود که منظومهای فکری را تشکیل میداد و جایگاه هر یک از عناصر آن را مشخص میکرد. ایشان از این تفکیک دو بهره روشی و بهره محتوایی میبُرد. بهره محتوایی یعنی محتوای او اندیشه سربسته نبود بلکه مخاطب بهصورت واقعی به آن اندیشه میرسید و محتوای شفافی را برای مخاطب ترسیم میکرد که به درد جامعه و نیز نحوه به کارگیری آن اندیشه میخورد. ممکن است یک اندیشه خوب و جدید باشد ولی قابلیت اجرا در سطح جامعه را نداشته باشد. بعد دیگر شخصیت ایشان این بود که وقتی اندیشهای مطرح میشد، شهید مطهری به خوبی قدرت تفکیک داشتند و این قدرتی است برای ورود و نفوذ به اندیشه تا جوانب درست و نادرست آن را تشخیص دهد. شهید مطهری در ارائه اندیشههای خود و ارزیابی آنها از شفافیت برخوردار بود که با همان اندیشههای شفاف به تولید اندیشههای جدید مبادرت میکرد. نیاز دیگری که امروز به شهید مطهری داریم این است که شهید مطهری در فضای نظر و نظریه باقی نمیماند و میتوانست نظر را به عرصه عمل برساند. ایشان هم در میدان نظریه حرف اول را میزد و هم قدرت انتقال این عرصههای نظری را به ساحت عمل دارا بود؛ به نحو عجیبی به سمت واقعیتها میرفت و به رصد مشکلات میپرداخت. ما از این بعد بهشدت به شهید مطهری نیازمندیم و این خصیصه بعد بسیار کمیابی است، زیرا انسانها بیشتر توان ربط بین اندیشه و عمل و تولید اندیشه مثمر ثمر را ندارند و به این خاطر نمیتوانند چیزی را که به درد دین و جامعه میخورد تولید کنند. در برابر این، برخیها هم فقط به واقعیتهای موجود میپردازند بدون اینکه قدرت رفتن به سوی عرصه نظر را داشته باشند، به طرح نیازها میپردازند و یا مشکلات را مطرح میکنند بدون اینکه طرحی از جانب نظر داشته باشند و نظر راهگشایی داشته باشند. شهید مطهری بین این دو گروه پیوند زد. مرحوم مطهری در ارتباط با حرکت از ثوابت دین به سمت ایجاد اندیشههای متغیر، مدلها و تجربهها و دیدگاههای بسیار صحیح و مغتنمی داشت. اصولا بحث مهمی است که چگونه بین ثوابت دین و میان آنچه باید تغییر کند ارتباط برقرار کرد و انعطافی بین مصادیق آن تغییر حاصل شود که بسیار نیازمند نظریهپردازی است و شهید مطهری در این عرصه موفق بود.
رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی
شهید مرتضی مطهری، روحانی آگاه به زمان خود بود و براساس همین آگاهیها نیز فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و... داشت و تلاش میکرد تا از طریق نوشتهها و سخنرانیهایش با تمامی اقشار و گروههای مختلف و با افراد مختلف جامعه ارتباط برقرار کند؛ از دانشگاه و دانشجو گرفته تا بازاری و اهل هیأتهای مذهبی و... . همچنین، شهید مطهری راجع به مسائل روز حساس بود و آن روزها که مسئله روز، مسئله حکومت عادلانه اسلامی، حجاب، ارزشهای اسلامی و... بود به فعالیت در این حوزههای میپرداخت و بهطور مثال در آن روزها کمونیستها و... بهعنوان یکی از مشکلات جامعه بودند که مطهری در برابر آنها بهنوبه خود فعالیت میکرد.
هرچند شهید مطهری در زمان خود نسبت به مسائل روز جامعه بسیار حساس بود و در تمامی حوزهها ورود پیدا میکرد اما اینکه ما گذشتهمان را و آیندهمان را متعلق به او بدانیم، کار درستی نیست؛ ما حتی درباره کسانی چون ابنسینا و ملاصدرا نیز نباید چنین انتظاری داشته باشیم هرچند که فیلسوفان بزرگ زمان خود بودهاند و بهطور مثال ملاصدرا در زمان خود، انسان بسیار مؤثر و نوآوری بود اما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مشکلات امروز جامعه ما نیز توسط آثار ملاصدرا حل شده و پاسخ داده شود و این در حالی است که متأسفانه هماکنون با مواردی برخورد میکنیم که بهطور مثال برخی از افراد میخواهند پاسخ مسائل مربوط به تربیت، سیاست و... را از اندیشهها و آثار ملاصدرا بگیرند که البته این کار همانند این است که بخواهیم در جامعه امروز با پیشرفتهای زیادی که در تمامی حوزهها داشتهایم، مسائل فیزیک امروز را با استفاده از تجربیات ابنسینا و... حل کنیم.
در جامعه امروز که بهطور قطع، علوم اسلامی نسبت به قرنهای گذشته تحول پیدا کرده و زندگی انسانها نیز پیچیدهتر شده است، ما باید به فکر متفکرانی برای زمان خود باشیم؛ هرچند که استاد مطهری همانند ملاصدرا یا ابنسینا فاصلهای چند قرنی با ما ندارد و برای سه دهه پیش است اما به هر حال در همین سه دهه گذشته، به قدری مسائل جدید و پیچیده پیدا شده که بهطور قطع اندیشههای شهید مطهری در این زمینهها پاسخگو نخواهد بود و برای جامعه امروز که اینترنت تا داخل خانههای مردم نفوذ پیدا کرده و رسانههای اینترنتی دنیا را تحت پوشش خود قرار دادهاند و همچنین ماهواره و شبکههای مختلف ماهوارهای وارد خانههای مردم شدهاند و هزاران مسئله جدید دیگر در جامعه پیدا شده، باید بهدنبال مطهری زمان خود باشیم تا راه مقابله با مسائل جامعه امروز را به ما یاد بدهد. همین مسائل روز و مسائل مربوط به انتخابات، اقتصاد، تحریمها و... که در جامعه امروز دیده میشوند نیازمند تفکراتی متناسب با جامعه امروز هستند زیرا در حال حاضر با کمونیسم و... روبهرو نیستیم اما شهید مطهری در زمان خود با کمونیسم روبهرو بود. ما در حال حاضر مشکلی از نظر کمونیسم نداریم و مشکل ما مشکلاتی مانند درگیری با غرب است؛ مشکلاتی که با فرهنگ وارداتی داریم، مشکلاتی که در اجرای درست اسلام داریم، مشکلاتی که در حوزه نهادینهکردن ارزشهای اسلامی داریم که البته در زمان مطهری بسیاری از این مسائل و مشکلات وجود نداشت، بنابراین ما باید این را بخواهیم که در هر زمان مطهری زمان خود را داشته باشیم.
نباید بگوییم استاد مطهری بزرگ است و خیال کنیم تمام مشکلات ما با اندیشهها و تفکرات شهید مطهری حل شده است، هرچند که شهید مرتضی مطهری در زمان خود از مردان روزگار خود بوده و البته لازم است تا کسانی که مردان این روزگار هستند مسائل و مشکلات و گرفتاریهای امروز مردم را حل کنند. بهطور مثال فاصله طبقاتیای که در جامعه امروز دیده میشود در زمان شهید مطهری به این شکل نبوده و همچنین درگیریهای اجتماعی و سیاسی جامعه امروز ما با زمان شهید مطهری تفاوت دارد.
مرگ دو نفر از جمله طالقانی و استاد مطهری خلأ بسیار بزرگی را از نظر سیاسی در جامعه ما ایجاد کرد و همچنین شهید مطهری در زمان خود بسیار مؤثر بود و اگر در روزگار ما بود بسیار مؤثر بود و به درد جامعه ما میخورد اما به هرحال مشکلات جامعه امروز ما در مقایسه با سه دهه پیش تغییر کرده و باید پاسخ مشکلات امروز را با انسانهای جدید پیدا کنیم.هماکنون ما در شرایطی هستیم که همواره افرادی را دستگیر میکنند که ادعای مهدویت و نبوت میکنند و همچنین شاهد ویرانگریهای فرهنگی انسانها هستیم و البته باید به جامعه هشدار دهیم که برای حل مشکلات امروز به فکر مطهری روز باشند تا بتوانند مشکلات خود را حل کنند و به شهید مطهری نیز درود بفرستیم که در زمان خود انسان زنده، فعال و زمانشناسی بود.
استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی
آنچه بهعنوان «تفکر شهید مطهری و دوره معاصر» یاد میکنیم در سه زمینه، تأثیر نیرومندی برجای گذاشته است؛ حوزه اول مربوط به بازاندیشی در اندیشههای اسلامی است. دیدگاهی که شهید مطهری مطرح میکند در حقیقت رویکرد قابل توجه و جدید محسوب میشود. شهید مطهری با بازخوانی، نقد و بررسی دقیق آرای متفکران اسلامی تلاش میکند که بهنحوی صادقانه، منصفانه و درست به بازاندیشی در اسلام بپردازد.
بسیاری از مطالعاتی که در حوزه شیعه یا اهل سنت نسبت به تمدن اسلامی و اندیشمندان و اندیشههای اسلامی صورت گرفته بود تکساحتی بود. به این معنا که به همه اضلاع توجه نمیشد؛ یا رویکرد کلامی خالص یا رویکرد حدیثی خالص و یا رویکرد تفسیری خالص بود. شهید مطهری با توجه به تضلعی که در همه این ابعاد داشت، بازاندیشی جامع و کامل و گستردهای را پیشنهاد میکند. شهید مطهری معتقد است که اسلام فقط و فقط تفکر حدیثی، اخباری و فلسفی نیست. اندیشه اسلامی ترکیبی از این تفکرات است. این نوع بازاندیشی اندیشه شهید مطهری لزوما برای انسان معاصر و جامعه معاصر دینی، کاملا کارآمد و مؤثر است. جامعه امروز خواهان فهم اسلامی است که نگرههای گسترده و وسیعی داشته باشد. نگره تک بعدی نداشته باشد؛ هم به دنیا بیندیشد و هم به آخرت، هم به پرسشهای انسان توجه کند و هم نسبت انسان با خداوند و مبدأ و آخرت را مدنظر داشته باشد. از این حیث باید بگوییم ابداعی در روش شهید مطهری بهوجود آمد که با توجه به اقتضائات و پرسشها تلاش کرد به حوزه تمدن اسلامی برگردد تا به بازاندیشی مطلوبی از تفکرات اسلامی دست پیدا کند. در این رویکرد تفکر انتقادیای که مطهری از اساس در بسیاری از آرا و آثارش قرار میدهد، محور است یعنی شهید مطهری دست بسته آثار دیگران را مطالعه نمیکند. مبلغوار مطالعه نمیکند، پیرو نیست. بنابراین ما با تفکر انتقادی در شهید مطهری در این بازخوانی مواجه هستیم.
حوزه دومی که شهید مطهری به ارمغان میآورد و بسیار مهم است اما بسیار کم مورد توجه قرار گرفته عقلانیت دینی است. گرچه درون اندیشه اسلامی همواره مسئلهای بهنام «اقتصاد فیالاعتقاد» یعنی میانهروی در اندیشه و باورها مدنظر بود و غزالی هم کتابی به همین نام دارد و متکلمانامامیه و شیعه آثاری با این عنوان نوشتند اما در عین حال عقلانیت دینیای که شهید مطهری پیشنهاد میکند ویژگیهایی دارد که آنها را متمایز میکند. شهید مطهری معتقد است عقلانیت باید بنیان تفکر اسلامی را شکل دهد. این عقلانیت یک تفنن و یک واژه نیست. با توجه به تجارب تلخی که ما در تمدن اسلامی داشتیم که همواره مخالفت با عقل را شکل دادند و عقل را کنار زدند و این مسئله که گاهی جامعه با پشت پا زدن به عقل در عرصه بحران افتاده و اندیشههای ناب امامیه و تفکر شیعی بهخاطر بیاعتنایی به عقلانیت به محاق رفت، مسئله مهمی برای شهید مطهری است. شهید مطهری معتقد است که مهمترین ممیزه اندیشه حقیقی اسلام با سایر تفکرات در عقلانیت است. مسئله عقلانیت، مسئله بسیار مهم و بنیادین در تفکر شهید مطهری و علامه طباطبایی است. مطهری معتقد است ما تا زمانی که نتوانیم اندیشههای دینی را بر بستر عقلانیت استوار کنیم به عقلانیت دینی دست پیدا نمیکنیم. دنیای آینده دنیای اخباریگری نیست، دنیای صرفا حدیث نیست، دنیای بیتوجهی به عقل نیست. انسان جایگاه رفیعی در این تفکر دارد. عقل انسان هم همین گونه است. تعبیر زیبای شهید مطهری این است که خداوند از عقل بهعنوان پیامبر یاد میکند یا به تعبیری میتوانیم از نور وحی و عقل یاد کنیم. عقل پشتیبان و مُدرِک و کاشف وحی است. به همین دلیل است که عقلانیت در دیدگاه مطهری جایگاه شایستهای پیدا میکند. این عقلانیت فقط در تأمل و اندیشهکردن نیست، در مناسبات سیاسی و اجتماعی، اخلاق و فرهنگ در دیدگاه شهید مطهری جا پیدا میکند. این مسئله باید مورد توجه جدی متفکران ما در پرتو بازخوانی آرای مطهری قرار بگیرد.
حوزه سوم، تمدن اسلامی است. یکی از رنجهایی که شهید مطهری در مطالعات در حوزه تمدن اسلامی میبرد، فروپاشی و زوال تمدن اسلامی است. چه شده که این سرنوشت بر سر تمدن اسلامی آمده است؟ ایشان با توجه به اعتقاد به این دیدگاه، اندیشه نوسازی تمدن اسلامی را مطرح میکند. عنوان میکند اگر نتوانیم برگردیم و بازخوانی درستی از تمدن و اندیشههای اسلامی داشته باشیم که در آن اندیشهها نباید اندیشهای حذف شود، دچار اضمحلال خواهیم شد. باید تمام اینها را با هم نگریست و با هم مقابله و مقایسه کرد و اگر نتوانیم عنصر عقلانیت دینی را نیرومند جلوه دهیم، نمیتوانیم تمدن اسلامی را بازسازی کنیم. دیدگاه شهید مطهری درست است. متفکران ما کمتر بهنظریه تمدن اسلامی توجه دارند. تصور میکنند اندیشههای پراکنده، میتواند کارساز و کارآمد باشد تا زمانی که این اندیشهها درون نظریه تمدن اسلامی قرار نگیرد نمیتوانیم راه به جایی ببریم. الگوی پیشرفت اسلامی، بومیکردن علوم انسانی، توجه به اسلامیشدن علوم انسانی و... باید درون نظریه تمدن اسلامی جای گیرد. این سه حوزه، حوزههایی هستند که دستاوردهای مهم شهید مطهری در تفکرات او محسوب میشوند و میتوانند برای دنیای معاصر و جامعه اسلامی آینده نقش داشته باشند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
با توجه به اینکه شهید مطهری به لحاظ مبانی و زیرساختهای فکری اندیشههایی که به ما میدهد از مهمترین نیازهای ما در عرصه بنیانگذاری تمدن اسلامی و الگوی پیشرفت اسلامی است و با توجه به اینکه مقام معظم رهبری بر الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت تأکید میکنند، ما باید این الگو را طراحی کنیم، البته جنبه ایرانی این الگو به اقتضائات سرزمینی توجه دارد اما در جنبه اسلامی بازگشت به مبانی فکری است و با توجه به اینکه بنده مدتی است در این مسئله درگیر کار هستم، بهترین منبعی که به درستی اقتضائات زمان را درک کرده و توانسته مبانی تفکر دینی را بهکار ببرد و در ساخت تمدن اسلامی نقش داشته باشد، تفکرات شهید مطهری است. شهید مطهری به بهترین شکل توانسته این موضوع را ارائه کند و از آثار وی میتوان به خوبی بهرهبرداری کرد.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
سخن از شهید و استاد نام آشنایی است که علم و تعهدش فراگیر است و هیچ تردیدی در آن نیست. در مورد اینکه شهید مطهری چه نیاز و یا نیازهایی از انسان معاصر را برطرف میکند میتوان نکاتی را برای مخاطبین طرح کرد. برای اینکه به این سؤال پاسخ دهیم باید ببینیم این شهید بزرگوار چه ویژگیهایی داشته است. نخستین ویژگیای که در این استاد بزرگوار و شهید سفرکرده میبینیم، علم او است. ویژگی دیگر ایشان، معنویت و تهذیب نفس و تقواست. این علم و معنویت در این استاد بزرگوار جمع شده و شخصیت تاریخی عظیمی را بهوجود آورده است.
علم عرصههای مختلفی دارد. این مرحوم در عرصهها و علوم مختلف که روزگار ما به آن علوم نیاز داشته تخصص داشته است. اگر به آثار وی نگاه کنیم میبینیم که در برخی از آثار بهعنوان مورخ ظاهر میشود. در آثار فلسفی میبینیم که بهعنوان فیلسوفی بزرگ ظاهر میشود، در آثار دیگری که از این شهید بزرگوار باقی مانده میبینیم که بهعنوان متکلم درجه یک در عرصه ظاهر شده؛ در فقه و اصول نیز همینطور؛ پس یک ویژگی علم او است که در عرصههای مختلف نمود داشته است و این نیاز انسان معاصر ماست. ما به عالمی نیاز داریم که واقعا علم را بهمعنای اصیل آن، از منابع معتبر از قرآن، روایات، از سرچشمههای اصیل و ناب از مراجع و بزرگوارانش فرا گرفته باشد. بهنظر بنده اینکه هنوز مخاطب بهدنبال آثار این استاد است یکی بهخاطر این است که استاد مطهری را از حیث علم مملو و پر میداند. پس یک ویژگی در استاد شهید مطهری که در دیگران تا این حد وجود ندارد علم و تسلط ایشان به علوم مختلف است.
ویژگی دیگری که ما در این شهید بزرگوار میبینیم علاوه بر عالم علوم بودن، عالم به زمان بودن است. تنها علم کافی نیست شاید خیلیها علم داشته باشند اما در کنار علم لازم است تا مخاطب علم شناخته شود. عالم زمان و جامعه خود را بشناسد. این هم یک ویژگی ناب استاد مطهری است. وقتی که مردم به معارف و آموزههای دینی نیاز داشته باشند استاد را بهعنوان عالمی که بالای منبر سخنرانی میکند میبینیم؛ با مردم مواجه میشود و صحبت میکند. اگر میبینید که دانشجویان سؤالاتی دارند و نیازی به معارف دینی دارند بهعنوان استاد دانشگاه ظاهر میشود و به دانشجویان خود معارف ناب را ارائه میدهد و مخاطب خود را میشناسد. اگر ببیند که این معارف دین را باید در حد پایینی ارائه دهد چون مخاطب او نوجوان است قالب داستان را برمیگزیند و کتاب «داستان راستان» را مینویسد. پس ویژگیای را که برای شهید مطهری قائل هستیم که به واسطه این ویژگی نیاز انسان معاصر و نسلهای چهارم انقلاب اسلامی از آثار او سیراب میشوند و هنوز احساس نیاز وجود دارد ویژگی مخاطبشناسی استاد مطهری است. ویژگی دیگری که ما در این استاد میبینیم بحث روشنفکر دینی بودن است. در دو ویژگی قبلی بیان شد که ایشان عالم به علوم مختلف بودند. اما ایشان به عنوان روشنفکر دینی هم به مصالح زمان و مکان و هم از جهت دینی به منابع و جهات دینی نیز آگاه بوده است. چنین شخصی روشنفکر دینی است. افراد بسیاری عالم دینی و علامه هستند اما چون در تحجر قرار دارند و مرزبندیهایی را برای خود تعریف میکنند اسلام را فقط در یک عرصه میبینند و آنرا در زمان خود نمیبینند و بنابراین دچار آسیب و آفت تحجر میشوند. ما به اینها عالم متحجر میگوییم. شهید مطهری بهخاطر روشنفکری دینی و آزاداندیشی از این آفت مصون بوده است. او عالم روشنفکر دینی و پیراسته از تحجر بوده است. از طرفی روشنفکر بوده و مسائلی که اسلام نیاز داشته و کتابهایی که از او به یادگار مانده مانند اسلام و مقتضیات زمان و بحثهای حکومت و بحث سکولاریسم را میبینیم.
برای اینکه شهید مطهری میخواست آموزههای ناب دین را با زبان مخاطب جوان دانشجو با زبان روز به مخاطب خود القا کند. در عین حال صفت روشنفکری دینی او موجب نشده که به دام التقاط فرو برود و خدایی ناکرده در آثارش انحرافی را ببینیم. امام خمینی(ره) در پیامی که در سالگرد شهادت استاد ابلاغ کردند، آوردند که بیتردید آثار آن بزرگوار بدون استثنا همه خوب و ناب است. پس استاد مطهری روشنفکر دینی بهمعنای حقیقی است.
ویژگی دیگری که در استاد دیده میشود و بهعنوان آخرین ویژگی بر میشمارم این است که نسلهای چهارم انقلاب اسلامی باز هم به آثار این استاد مراجعه میکنند که نشان از عالم عاملبودن او است. مطهری عالمی نبوده که فقط علم داشته باشد بلکه علماش را با معنویت و تهذیب نفس عجین کرده و هرچه در کتابهایش نوشته یا در سخنرانیهایش فرموده، عامل بوده است. این ویژگیهایی است که ما در آثار استاد میبینیم که هر روز تشنگی ما باعث میشود که به آثار او مراجعه کنیم. بنده بهعنوان طلبه و محقق هنوز بعد از 35سال به آثار او مراجعه و استفاده میکنم، برای اینکه تفکر او تفکری ناب بوده است. وی عالمی بود که خود را از تحجر، انحراف و التقاط رهانیده بود. بهخاطر این ویژگیها نسل امروز ما تشنه آثار آن عزیز سفرکرده هستند.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نویسنده «حکومت دینی از منظر شهید مطهری»