همشهری آنلاین: در اندیشه سیاسی امیرمؤمنان علی(ع) عاقبت اندیشی و آینده نگری از چنان اعتبار و اهمیتی برخوردار است که زندگی و کار و حرکت بدون آن، فاقد هر خیری است. کسانی که اهل عاقبت اندیشی و آینده نگری نیستند پیوسته در معرض اشتباه و لغزش و سقوط قرار دارند.

«مصقلة بن هبیره‏»که از فرمانداران امام علی (ع) بود، اسیران‏ «بنى ناجیه‏»را از «معقل بن قیس‏» فرمانده لشکر امام(ع) خرید و آزاد ساخت، اما هنگامى که امام(ع) ازاو مطالبه پرداخت غرامتها را به بیت المال کرد امتناع ورزید و به سوى شام فرار نمود!

امام علی(ع) در این مورد فرمود: خدا روى‏ «مصقله‏» را سیاه کند، کار بزرگواران را انجام داد(برده‏ ها را خرید و آزاد ساخت)اما خود همچون بردگان فرار کرد، هنوز ثناخوان به مداحیش نپرداخته بود که‏ او را ساکت نمود و هنوز سخن ستایشگران به پایان نرسیده بود که آنها را به زحمت انداخت! اما اگر(مردانه) ایستاده بود همان مقدار که داشت از او مى‏ پذیرفتیم و تا هنگام قدرت‏ و توانایى به او مهلت مى‏ دادیم.

اسیران بنى ناجیه که بودند و اصل جریان چه بوده است؟

شخصى بنام‏ «خریت ‏بن راشد» از قبیله بنى ناجیه پس از جریان حکمین با 30 نفر از یارانش نزد امام آمد و گفت: «لا و الله لا اطیع امرک و لا اصلى خلفک و انى غدا لمفارق لک‏: نه به خدا سوگند دیگر فرمانت را اطاعت نمى ‏کنم پشت‏ سرت نماز نمى ‏خوانم، فردا از تو جدا خواهم شد.» امام فرمود: «بنابراین عهدت را شکسته‏ اى و خدایت را عصیان نموده‏ اى، ولى اگر خواسته باشى حاضرم با تو صحبت کنم و درباره آنچه از تو آگاه‏ ترم روشنت‏ سازم‏» او قول داد فردا براى صحبت‏ با امام (ع) حاضر شود، امام فرمود: ولى مواظب باش شیطان تو را نفریبد... .

اما او فردا فرار کرد و خدمت امام(ع)نیامد، امام از این جهت که‏ امکان داشت فساد براه اندازد، زیاد بن خصفه را طبق پیشنهاد خودش فرمان‏ داد به تعقیب او رود و در «دیر ابو موسى‏» توقف کند تا فرمان ثانوى امام(ع) به او برسد. از طرفى امیرمؤمنان(ع) به وسیله نامه از تمام فرمانداران خود خواست‏ تا آگاهى خود را نسبت‏ به خریت گزارش کنند...

پیکى از جانب ‏«قرظة بن کعب‏»یکى از فرمانداران امام(ع) به وسیله ‏نامه‏ اى گزارش داد که به سمت فرات رفته و «ذاذان فروخ‏» را که از دهقان هاى‏ طرفدار امام بوده به جرم طرفدارى او کشته، در صورتى که یک نفر یهودى را به عنوان ذمى بودن آزاد نموده است‏ امام وسیله نامه‏ اى به‏ «زیاد بن خصفه‏» فرمان داد به خاطر خونى که او و طرفدارانش ریخته‏ اند به شدت آنها را تعقیب کند.

پس از رسیدن دو گروه و مقاومت و سرسختى‏ «خریت‏»، در مدائن نبرد درگیر شد، آنها با دادن 5 نفر گشته، شبانه به سوى اهواز گریختند، در آنجا عده‏ اى از دزدان و کفار را با خود همراه ساختند، زیاد به بصره آمد و جریان را به کوفه گزارش داد على(ع) «معقل بن قیس‏» را با دو هزار سپاه روانه جنگ با آنها نمود و به‏ «عبدالله بن عباس‏» فرماندار بصره نوشت که یک فرد شجاع با دو هزار سپاه را به کمک معقل بفرستد، ولى‏ معقل امیر هر دو لشکر خواهد بود...

معقل در کنار کوه هاى ‏«رامهرمز» خریت را به چنگ آورد و با او درگیر شد و 70 نفر از بنى ناجیه و 300 نفر از کفار همراه خریت کشته شدند،خریت‏به سواحل دریا فرار نمود،و در آنجا نیز گروه کثیرى از طائفه بنى ناجیه گردآورد و آنها را به مخالفت امام دعوت کرد.

معقل جریان فتح را به امام خبر داد و نسبت ‏به بعد از آن دستور خواست ‏امام نامه او را براى مردم خواند و همه نظر دادند، معقل وى را تا پایان کار تعقیب نماید و امام(ع)نیز همین دستور را براى معقل نوشت و معقل حریت‏ را در یکى از شهرهاى سواحل دریا پیدا کرد و امان نامه‏ اى که امام براى مردمى‏ که از خریت جدا شوند نوشته بود، براى مردم و طرفداران خریت‏ خواند، گروهى‏ از او جدا شده و در زیر پرچمى که براى امان نصب شده بود جمع گردیدند.

بعد از آن معقل با بقیه به نبرد پرداخت که بالاخره خریت‏ به دست‏«نعمان بن‏ صهبان راسبى‏» کشته شد و «معقل‏» زنان و بچه‏ ها را به اسیرى گرفت و مسلمانان آنها را آزاد ساخت و کسانى که از اسلام بازگشته بودند به اسلام دعوت نمود و 500 نفر غیرمسلمان به عنوان اسارت همراه خود حرکت داد تا اینکه به‏ «اردشیر خره‏» رسید، «مصقله‏»که فرماندار امام در این سرزمین بود اسیران را به 500 هزار درهم‏ از معقل خرید(که در واقع یک نوع غرامت جنگى محسوب مى‏ شد)تا قیمت آنها را براى امام(ع) بفرستد. امام عقل معقل را ستود، ولى‏ «مصقله‏» پس از پرداخت 200 هزار درهم از بقیه‏ ناتوان گردید و به جانب شام فرار کرد در حالى که اگر مانده بود امام(ع) همانطور که خودش مى‏ فرماید با او مدارا مى‏ نمود.) اقتباس از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 3، صفحه‏ 127-145.

اهمیت عاقبت اندیشی

شخصى به خدمت رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله(ص)، مرا موعظه و نصیحت بفرمایید. حضرت به او فرمود: اگر من بگویم تو به کار مى بندى؟ شخص گفت: بلى، یا رسول الله(ص) حضرت باز تکرار کرد: به راستى اگر من بگویم تو آنرا به کار مى بندى؟ شخص گفت: بلى یا رسول الله(ص) باز تکرار کرد: به راستى اگر من بگویم تو آنرا به کار مى بندى؟ شخص ‍گفت: بلى یا رسول الله(ص) باز یک دفعه دیگر هم حضرت فرمود: این سه بار تکرار براى این بود که مى خواست کاملا آماده شود براى حرفى که مى خواهد به او بگوید.

همین که حضرت رسول(ص) سه بار از او اقرار گرفت و آماده اش کرد. فرمودند «اذا هممت بامر فتدبر عاقبته» یعنى هرگاه تصمیم گرفتى که کارى و عملى را انجام بدهى، قبل از انجام دادن آن به آخرش و نتایج آن اندیشه کن، یعنى عاقبت اندیشى و حساب و کتاب دست به هر کارى نزنید که بعدا پشیمانى و ضرر در آن وجود داشته باشد.

از لوازم مهم و اساسی در تصمیم گیری، آینده نگری و دوراندیشی و توجه به عواقب امور است که البته برای هر انسانی لازم است و برای زمامداران و مدیران لازمتر است. آنان که بدون توجه به عاقبت امور و فارغ از آینده نگری تصمیم می گیرند و دست به عمل می زنند پیوسته گرفتار روزمرگی و اسیر اشتباه و پشیمانی اند. سنجیدن جوانب مختلف امور و آینده نگری و عاقبت اندیشی همان تدبیر داشتن است و در تصمیم گیری و اداره امور چیزی همانند تدبیر از اهمیت برخوردار نیست.

در اندیشه سیاسی امیرمؤمنان علی(ع) عاقبت اندیشی و آینده نگری از چنان اعتبار و اهمیتی برخوردار است که زندگی و کار و حرکت بدون آن، فاقد هر خیری است. کسانی که اهل عاقبت اندیشی و آینده نگری نیستند پیوسته در معرض اشتباه و لغزش و سقوط قرار دارند.

از لوازم مدیریت صحیح آن است که پیش از هر کار جوانب آن و عواقب اقدام به آن کار ارزیابی شود و براساس برنامه ای مشخص و آینده نگری تصمیم گیری شود و نیروها و امکانات به کار گرفته شود. در غیر این صورت نمی توان از استعدادها و امکانات به خوبی بهره مند شد و روشن است که تصمیم گیری بدون بررسی همه جانبه و آینده نگری و دوربودن از تدبیر صحیح و خردمندانه موجب اتلاف استعدادها و امکانات و فرو رفتن در مهلکه هاست.

از امیرمؤمنان علی(ع) چنین نقل شده است: اندازه کن، آنگاه ببر، بیندیش، آنگاه سخن بگو، تبیین کن، آنگاه اقدام نما. در مدیریتهای نابخردانه، ابتدا تصمیم گرفته می شود، آن گاه با فرو رفتن در پیامدهای آن، امکانات و نیروی بسیار صرف می شود تا بلکه بشود پیامدهای آنرا جبران کرد. در مدیریتهای بی تدبیر، ابتدا عمل می شود، آنگاه برای رفع عوارض و نتایج اقدامات ناسنجیده و ناپخته و به دور از آینده نگری تلاش می شود و با صرف توان بسیار و هزینه های فراوان سعی می گردد جبران مافات شود.

آینده پژوهی یا آینده شناسی؛ علمی نو

آینده پژوهی(Futures studies) یا آینده شناسی (Futurology) که می توان آنرا علم آینده نیز نامگذاری کرد، نوعی دوراندیشی است که به دنبال آن است تا تغییرات امروز به واقعیات فردا تبدیل شوند و بررسی نماید که آیا احتمال و امکان تغییرات موردنظر وجود دارد؟ آینده پژوهی درصدد است تا منابع، الگوها و دلایل تغییر یا ثبات یک مسأله را به منظور توسعه آینده نگری و گسترش دامنه دوراندیشی را بررسی کند و انتخاب ها و احتمالات مختلف را در نظر بگیرد. به بیان ساده تر، آینده پژوهی مبتنی بر احتمال، امکان و علاقه به تغییر در زمان حال برای رسیدن به وضعیت مطلوب و دلخواه در آینده است.

این حوزه پژوهشی نوین بر اساس آینده نگری، به دنبال پرسشهایی از این دست است که آینده چگونه خواهد بود؟ چه ترسیمی از آینده یک مسأله (کشور، منطقه، ...) می توان داشت؟ چگونه می توان از رخدادی در چند سال آینده جلوگیری کرد؟ به دیگر سخن، آینده پژوهی شامل گردآوری داده های کمی و کیفی در مورد احتمال، امکان، اولویت و ضرورت تغییر یا تغییرهای خاص است و مبتنی بر آمار موجود و احتمالات آینده است.

همانگونه که پژوهشهای تاریخی (گذشته پژوهی) به دنبال شرح حوادث و اتفاق های گذشته و کشف دلایل رخ دادن آنهاست، آینده پژوهی به دنبال درک نیروهای نهفته و خفته­ ی زمان حاضر و امکان رخدادهای آینده است. بنابراین در آینده پژوهی باید تمام احتمالات وقوع یک حادثه (خوب یا بد) در آینده را با دقت تمام سنجید.

آینده پژوهی یک حوزه علمی نوین است که در برخی دانشگاه های مهم دنیا تدریس می‌شود. این حوزه میان رشته‌ای از حوزه های علمی مختلف چون تاریخ، جغرافیا، اقتصاد، سیاست، مدیریت (مدیریت ریسک و بحران)، ریاضیات، آمار و علوم طبیعی بهره می‌گیرد.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها