او که منصور نام دارد چند روز پیش دستگیر شد. آن روز اهالی خیابانی در مرکز پایتخت صدای فریادهای مادر و پسری را شنیدند که میگفتند: دزد، دزد. آنها متوجه مرد موتورسواری شدند که کیف پسر جوان در دستش بود و قصد فرار از محل سرقت را داشت. در این هنگام جوان مالباخته سوار موتور یکی از شهروندان شد و بهتعقیب سارق فراری پرداخت تا اینکه در یکی از خیابانها موتور جوان کیفقاپ خراب شد و او مجبور شد پیاده فرار کند. اما فرار وی نتیجهای نداشت و شهروندان دقایقی بعد او را محاصره کردند و مانع فرارش شدند.
سارق جوان وقتی خود را در محاصره دید چاقویی از جیبش درآورد تا با تهدید مردم فرار کند اما این نقشهاش هم نگرفت و بهرغم اینکه او با ضربات چاقو دو نفر از شهروندان را مجروح کرده بود، پلیس سررسید و مرد جوان دستگیر شد. ماموران بعد از بازداشت سارق خشن به بازرسی بدنی وی پرداختند و مقداری طلای زنانه و مردانه، تعدادی کارت عابربانک متعلق به افراد مختلف و چند گوشی موبایل سرقتی پیدا کردند و وی را به اداره پلیس انتقال دادند.
بدشانسی آوردم
سارق جوان وقتی با دستور قاضی موسوی، دادیار شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران به اداره آگاهی انتقال یافت، در جریان بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کرد. این در حالی بود که کارآگاهان در بررسیهای خود دریافتند وی سابقهدار است و پیش از این نیز به اتهام سرقت و کیفقاپی دستگیر شده و زندان را تجربه کرده است.
سارق جوان وقتی برای تحقیقات قضایی مقابل دادیار دادسرای جنایی تهران قرار گرفت، به 300فقره کیفقاپی در پایتخت اعتراف کرد و به قاضی موسوی گفت: من زندگی خوبی داشتم اما چند سال پیش با دوستان ناباب و خلافکاری آشنا شدم و زندگیام تغییر کرد. چون وضعیت مالیام بد شده بود آنها به من پیشنهاد سرقت دادند. میگفتند بهترین راه برای پولدارشدن سرقت است و من هم فریب حرفهای آنها را خوردم و وسوسه سرقت به جانم افتاد.
پیش خودم فکر میکردم با این کار مشکلات مالیام حل خواهند شد. وی ادامه داد: برای شروع سرقت نزد یکی از سارقان حرفهای رفتم و مدتها وقت صرف کردم تا آموزش کیفقاپی ببینم. وقتی کاملا حرفهای شدم یک موتور خریدم و در خیابانها پرسه میزدم تا در فرصتی مناسب دست به سرقت بزنم.
البته گاهی هم با موتورم مسافرکشی میکردم اما وسوسه سرقت رهایم نمیکرد و دوباره سراغ کیفقاپی میرفتم. وی ادامه داد: پیش از این دومرتبه دستگیر شدم و بعد از آزادی باز هم به سراغ کیفقاپی رفتم. از حدود 8ماه پیش که از زندان آزاد شدم باز هم فعالیتم را از سر گرفتم و از آن روز تا حالا در حدود 300فقره کیفقاپی انجام دادهام. مرد جوان درخصوص شگردش نیز گفت: در خیابانها میگشتم تا افرادی را که کیفدستی همراهشان بود و به ظاهر وضع مالی خوبی داشتند شناسایی کنم. بعد هم در یکچشمبرهمزدن کیفش را میقاپیدم و فرار میکردم اما در آخرین سرقت بدشانسی آوردم. آن روز موتورم خراب شد و هر کاری کردم نتوانستم آن را روشن کنم و به دام مردم افتادم.به گزارش همشهری، این مرد بعد از اعتراف به کیفقاپی با دستور قاضی پرونده جهت انجام تحقیقات تکمیلی برای شناسایی جرائم احتمالی دیگر در اختیار مأموران اداره آگاهی پایتخت قرار گرفت.