برخی معتقدند که درصورت امکان میتوان با استفاده از سلولهای فردی مقاوم در برابر بیماریها از طریق دستکاری ژنتیک یا کلونینگ شرایطی را برای تولد یک فرد مقاوم و قوی ایجاد کرد اما برخی دیگر از متخصصان بر این باورند که ممکن است بتوان با دستکاری ژنتیک از نظر ظاهری افرادی مشابه پدیدآورد اما نمیتوان افرادی با روحیات مشابه و شرایط جسمی مشابه ایجاد کرد؛ چرا که هر فرد از محیط پیرامونی خود تأثیر میپذیرد. به باور این دسته از متخصصان در هر دوره زمانی افرادی در معرض بیماریها و ویروسهای جدیدی قرار میگیرند و دلیلی ندارد که بدن فرد مقاوم در برابر بیماریها بتواند در برابر ویروسهای جدید مقاومت کند؛ بهدلیل اینکه دستکاری ژنتیک یا کلونینگ نواقصی در خود دارد و نمیتوان نسبت به نتیجه آن بهدلیل آنچه گفته شد اطمینان داشت. متخصصان بر این باورند که بهترین کاربرد علم ژنتیک درمان ژنها و آنزیمهای معیوب و جایگزینی آنها با ژنهای سالم است. درباره دستکاری ژنتیک و اینکه آیا این اقدام جنبه اخلاقی دارد یا خیر و دستاوردهایی که در زمینه علم ژنتیک و درمان بیماریها با استفاده از این علم کسب شده است، گفتوگویی با دکتر سیدمسعود هوشمند، عضو هیأت علمی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری انجام دادهایم که در پی میآید.
- آیا دستکاری نژادی یا به تعبیری دیگر اصلاح نژاد انسان، قد، رنگ پوست و شرایط فیزیک بدنی کاری اخلاقی است؟
ابتدا باید گفت که دستکاری ژنتیک بهمعنای تولید انسانهای مشابه، کاری اخلاقی محسوب نمیشود اما اگر جنبه مثبت علم ژنتیک را درنظر بگیریم به این نتیجه خواهیم رسید که میتوان با استفاده از این علم بهنحوی ژنهای انسانی را اصلاح کرد که این ژنها در برابر بیماریها آسیبپذیر نباشند که این بخش با آن بخش تولید انسانهای مشابه و قویتر متفاوت است. اما در توضیح اینکه پدیده دستکاری ژنتیک از چه زمانی ذهن بشر را بهخود مشغول کرد، باید گفت که تلاشها برای اصلاح نژاد از زمان جنگ جهانی دوم در آلمان هیتلری آغاز شد. در آن هنگام حزب نازی آلمان ادعا میکرد که با دستکاری ژنتیک درصدد ایجاد نسلی قویتر است. هدف نیز این بودکه افرادی پدید آیند که بدنشان مقاومت بیشتری در برابر بیماریها داشته باشند و کمتر دچار مریضی شوند. از آنجا که دستکاری ژنتیک نیازمند تحقیقات گسترده و دانش بسیار است، در آن زمان اقدام به کلونینگ کردند. بر همین مبنا از فردی که از نظر جسمی قویتر بود سلولهایی میگرفتند و تلاش میکردند از طریق فرایندی شرایط به دنیا آمدن افراد قویتر را ایجاد کنند.
- آیا دستکاری ژنتیک و کلونینگ منجر به تولد فردی با خصوصیات صددرصد مشابه با شخصی خواهد شد که سلولهایش از وی گرفته شده است؟
واقعیت این است که با کلونینگ یا حتی دستکاری ژنتیک تنها میتوان خصوصیات فیزیکی یک فرد را به فرد دیگر منتقل کرد و نمیتوان خلقیات و ویژگیهای اخلاقی و روحی را به وی انتقال داد؛ چرا که جامعه نقش بسزایی در ساختن شخصیت افراد دارد. حتی نمیتوان گفت که بدن فردی که در نتیجه دستکاری ژنتیک بهدنیا آمده صددرصد قوی است؛ چراکه اثبات نشده افراد بتوانند از نظر جسمی در برابر بیماریهای نوظهور مقاومت کنند. در هر دورهای بیماریهای جدیدی شناخته میشوند یا بیماریهایی که قبلا ناشناخته بودند کشف میشوند؛ بنابراین نمیتوان بهطور قطع گفت که یک بدن مقاوم در برابر همه بیماریها یا بخش عمدهای از آنها آسیبناپذیر است؛ بهعنوان مثال نمیتوان گفت که بهدلیل اینکه ما سلولهای یک دانشمند را در اختیار داریم بنابراین میتوانیم با استفاده از این سلولها نسلهای جدیدی بسازیم که همگی آنها دانشمند باشند؛ بهعنوان مثال امکان دارد با استفاده از سلولهای اینشتین فردی از نظر ظاهری مشابه وی بهوجود آورد اما دیگر دارای همان خصوصیات روحی و اخلاقی اینشتین نخواهد بود و نبوغ وی را نیز نخواهد داشت. در واقع خصوصیات فرد را شرایط اقتصادی و اجتماعی حاکم بر یک جامعه میسازد. ما بهدلیل تفاوتهایی که داریم در برابر یکسری از ویروسها بدنمان مقاومتر و در برابر یکسری دیگر ضعیفتر است. همه ما در آنواحد سرما نمیخوریم و بدن همه ما در برابر یک دارو بهطور یکسان واکنش نشان نمیدهد. این تفاوتهاست که باعث بقای نسل بشر میشود؛ چرا که اگر همه شبیه به هم و با یک میزان مقاومت بدنی بودیم در برابر یک ویروس از پا میافتادیم و از بین میرفتیم. بنابراین نهتنها دستکاری ژنتیک از نظر اخلاقی درست نیست که از علمی نیز میتواند برای بقای نسل بشر خطرناک باشد. پس دستکاری ژنتیک از نظر منطقی امری نیست که بتوان آن را انجام داد. بیشترین تلاشها باید در زمینه اصلاحات ژنتیک انجام گیرد. بر همین مبنا اگر فردی نقص ژنتیک یا آنزیمی دارد ما باید بتوانیم نقص وی را برطرف کنیم و فرد را از حالت بیمار به حالت سالم بازگردانیم. 22هزار تا 25هزار ژن در بدن انسان وجود دارد و تنها ژنهای معدودی را میتوانیم جهت برطرف کردن نقص ژنتیک دستکاری کنیم. در مواردی نظیر برطرف کردن عیوب ژنتیک دستکاری ژنها ایرادی ندارد؛ چرا که از این طریق میتوان به نحو مؤثرتری بیماران را شفا داد.
- در ایران از چه زمانی فعالیت برای بر طرف کردن نقص ژنتیک در بیماران آغاز شده است؟
در زمینه ژنتیک در ایران به پیشرفتهای خوبی دست یافتهایم. در نخستین گام ما موفق به تشخیص بیماریهای ژنتیک شدهایم. اگر به 10یا 15سال قبل بازگردیم، تنها پنج یا شش بیماری تک ژنی در کشور تشخیص داده میشد. امروز اما قادر هستیم 400نوع بیماری ژنتیک را در ایران تشخیص دهیم. همچنین در حال حاضر تلاشهایی برای معالجه بسیاری از بیماریها با سلولدرمانی در حال انجام است. البته در ایران مرسوم است که تا کاری آغاز نشده همه از موفقیت و یک دستاورد بزرگ سخن میگویند. چند سال قبل در کشور ما خبر از دستاوردهای جدید ژنتیک در زمینه درمان بیماران قطع نخاعی داده شده بود درحالیکه امروز نیز هنوز به نتایج قطعی در این مورد نرسیدهایم. در واقع آنزمان تازه تحقیقات در اینباره آغاز شده بود که اعلام کردند ما توانستهایم به موفقیتهای مهمی در این زمینه دست پیدا کنیم؛ یعنی هنوز کار شروع نشده اعلام میکنیم که دستاورد مهمی در زمینه فلان کار علمی کسب کردهایم. اخبار موفقیتآمیز در زمینه ژنتیک را لااقل باید زمانی اعلام کنند که ما از فاز آزمایش حیوانی به فاز انسان داوطلب رسیده باشیم اما اگر هنوز در زمینه دستیابی به موفقیتی در عرصه ژنتیک در مراحل آزمایشی باشیم و نتیجه تحقیقات ثابت نشده باشد، اعلام کردن خبر موفقیت در آن زمینه باعث ایجاد امیدواری کاذب میشود و زمانی که جواب آزمایشها منفی بود یأس و ناامیدی در افراد ایجاد میشود. اما نکته مهمی که در اینباره وجود دارد این است که تا دو یا سه سال پیش خیلی از بیماریهای نقص ایمنی را نمیتوانستیم تشخیص دهیم اما امروز وجود این بیماریها را پیش از تولد تشخیص میدهیم و خوبی آن این است که اگر سریع وارد عمل شویم میتوانیم موارد نقص ایمنی را از طریق پیوند مغز استخوان در ایران انجام دهیم. در بیماریهای متابولیک که نقص آنزیمی دلیل اصلی بروز عارضه است نیز از طریق درمان ژنتیک میتوان نقص آنزیمی را جبران کرد.