نخستین محکوم مرد جوانی بود که 15مردادماه سال 85دست به جنایتی مسلحانه زده بود. در آن زمان وقتی جسد مقتول در یکی از محلههای مرکز تهران پیدا شد، مأموران تحقیقات برای کشف راز جنایت را شروع کردند. بررسیها نشان میداد که مقتول از مدتها قبل با همسرش اختلاف داشته است.
به همینخاطر همسر وی تحت بازجویی قرار گرفت و مدعی شد چند وقت پیش با مردی به نام مسعود آشنا شدم و این مرد مرتب برایم پیامک میفرستاد تا اینکه شوهرم پی به ماجرا برد و به سراغ آن مرد رفت و پس از آن دیگر به خانه برنگشت. ماموران مسعود را دستگیر کردند و وی در بازجوییها با اعتراف به جنایت گفت: روز حادثه مقتول به سراغم آمد و خواست که دست از ارسال پیامک بردارم. همان روز با هم درگیر شدیم و من که از قبل سلاحی تهیه کرده بودم، با شلیک گلوله وی را به قتل رساندم و سپس پا به فرار گذاشتم.
پس از اعترافات این مرد، وی در دادگاه کیفری محاکمه شد اما منکر اعترافات قبلی خود شد. با وجود این قضات شعبه 71دادگاه کیفری با توجه به شواهد و مدارک پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پس از انجام مقدمات قانونی، سحرگاه دیروز متهم به قتل پای چوبهدار رفت و با اعدام وی، این پرونده برای همیشه مختومه شد.
بخشش مرد راننده
دومین محکوم به مرگ مرد رانندهای بود که 28آبانماه 81در درگیری دست به جنایت زده بود. وی بعد از دستگیری در شعبه 1156دادگاه جنایی سابق پای میز محاکمه رفت و به قضات گفت: روز حادثه متوجه درگیری رئیس خطمان با 3جوان شدم. گویا آنها قصد فروش موز در اطراف ایستگاه تاکسی را داشتند و بر سر این موضوع درگیری پیش آمده بود. من نیز برای میانجیگری وارد دعوا شدم و ناخواسته با چاقو ضربهای به یکی از پسران جوان زدم و بیآنکه بخواهم باعث مرگ او شدم. مرد جنایتکار سحرگاه دیروز پای چوبهدار رفت و التماسهای او نتیجه داد و خانواده مقتول در اقدامی انساندوستانه قاتل را پای چوبه دار بخشیدند.
بازگشت به زندگی
سومین محکوم به مرگ مرد جوانی بود که 14بهمنماه 85بهخاطر طلب میلیونیاش، جوانی را با شلیک گلوله به قتل رساند. وی بعد از دستگیری در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به قضات گفت: مقتول و برادرانش یک مغازه سوپرمارکت داشتند. مدتی قبل من به مقتول پول قرض دادم و قول داد که به موقع برگرداند اما به قولش عمل نکرد. روز حادثه به مغازه وی رفتم و بر سر پول با هم درگیر شدیم و من با شلیک گلوله وی را به قتل رساندم. این مرد بعد از محاکمه به قصاص محکوم شد و با تأیید حکم سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت اما خانواده اولیای دم با مطرح کردن شرطی وی را بخشیدند. بعد از آن مرد اعدامی به زندان بازگشت تا شرط بخشش به وی ابلاغ شود.
نجات مرد آتش افروز
آخرین فردی که قرار بود به دار مجازات آویخته شود، 20آذرماه سال 82با ریختن بنزین مغازهای را در شرق تهران به آتش کشید که در آن جوانی به کام مرگ رفت. این مرد بعد از دستگیری در بازجوییها گفت: چندماه قبل مغازهای اجاره کردم اما بهخاطر مشکلاتی مجبور شدم مدتی آن را تعطیل کنم. وی ادامه داد: بعد از چند روز متوجه شدم که همسرم آن را به شخص دیگری اجاره داده است.
من نیز با برداشتن یک ظرف بنزین به مغازهام رفتم و درحالیکه عصبانی بودم از مستأجری که آنجا بود خواستم مغازه را ترک کند. نمیدانم چه شد که ظرف بنزین روی زمین افتاد و چون یک چراغ نفتی داخل مغازه روشن بود، ناگهان مغازه آتش گرفت و آن فرد داخل مغازه سوخت. این مرد نیز با تأیید حکم قصاصش سحرگاه دیروز پای چوبه دار رفت اما به درخواست اولیای دم، حکم اجرا نشد و اولیای دم حاضر شدند با مطرح کردن چند شرط از قصاص گذشت کنند.