تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۱

-پسرجانت را بیش‌تر از من دوست داری! او برایت مهم‌تر است! برای همین این لباس را برای من نخریدی!

-بله، بله همه بچه‌های مردم بهتر از من هستند! من بدترین پسر روی زمین هستم و شما بهترین پدر دنیا!

این بار دوچرخه به سراغ نوجوان‌ها و پدر و مادرهایشان رفته است و در یک کل‌کل دوست داشتنی، روابط «یک مادر و دختر» و «یک پدر و پسر» را زیر ذره‌بین قرار داده است.

اول سراغ شایسته می‌رویم، نوجوان خندانی که همراه با مادرش از خرید برگشته و درحال جروبحث با مادرش است.

شایسته می‌گوید: مادرم به برادرم بیش‌تر از من اهمیت می‌دهد! این قضیه حسابی مرا کفری می‌کند!

راحله نریمانی مادر شایسته می‌گوید: اصلاً این‌طور نیست. شایسته اشتباه می‌کند. مثلاً همین حالا از من خواست که برایش لباس‌هایی بخرم که اصلاً مناسب اندامش نبود. او هم فکر کرد من به‌خاطر پول مخالفت می‌کنم درحالی‌که...

شایسته سرش را پایین می‌اندازد و می‌خندد. می‌گوید: سلیقه‌ی مادرم را در خرید قبول دارم اما...

راحله ادامه می‌دهد: بله که قبول دارد. همین الآن با توافق هم یک شلوار ورزشی خریدیم.

شایسته بازهم می‌خندد و می‌گوید: روابط من با مادرم خوب است. من بیش‌تر اتفاقاتی را که در طول روز برایم می‌افتد، برای مادرم تعریف می‌کنم. اما دوست دارم بیش‌تر مشکلاتم را خودم حل کنم و اگر نتوانستم از مادرم کمک بگیرم.

راحله می‌گوید: من هم همیشه بیش‌تر مشکلاتم را با شایسته درمیان می‌گذارم و از او کمک می‌گیرم. با این حال همیشه مسائل خصوصی‌تری هست که نمی‌شود آن را با یک دختر نوجوان مطرح کرد. اما من همیشه به توانایی‌های دخترم ایمان دارم و مطمئنم خودش هم این را می‌داند. ولی وقتی بیش از حد روی یک موضوع غیرمنطقی پافشاری می‌کند و چیزی را می‌خواهد که از نظر من درست نیست، حسابی از دست او حرص می‌خورم!

شایسته و راحله یک مادر و دختر واقعی هستند، آن‌هاخیلی وقت‌ها باهم کل کل دارند، ولی معلوم است که از باهم بودن لذت می‌برند.

 

منبع: همشهری آنلاین