مهری جلالی: امروزه به طور میانگین بچه‌های متولد شده تا 18سالگی نسبت به دیگر فعالیت‌های انفرادی (به جز خواب) وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص می‌دهند و پسرها بیشتر از دخترها تلویزیون می‌بینند

و بچه‌های اقلیت‌های فرهنگی بخصوص در خانواده‌های تهیدست جزو تماشاکنندگان پر و پا قرص تلویزیون هستند. آیا به خاطر چنین اخباری است که بسیاری از کارشناسان از صدمه دیدن رشد احساسی- اجتماعی و آگاهی کودکان و نوجوانان احساس خطر می‌کنند.

تماشای تلویزیون از کودکی آغاز و حدوداً تا 12 سالگی افزایش می‌یابد و بعد در سن نوجوانی و بلوغ تماشای تلویزیون کاهش می‌یابد.

 یکی از موضوعاتی که می‌تواند تأثیر جهانی تلویزیون را ارزیابی کند این است که ببینید بچه‌هایی که در نقاط دور افتاده هستند و به تلویزیون دسترسی ندارند نسبت به بچه‌هایی که به این رسانه دسترسی دارند چه تفاوتی از خود نشان می‌دهند. (کرتین و ویلیام 1986 و هریسن و ویلیام 1986) قبل از آمدن تلویزیون، بچه‌های دبستانی در روستای «نوتل» در مورد توانایی‌های خواندن و خلاقیت مورد آزمایش قرار گرفتند.

 این تست روی بچه‌های هم سن و سالشان در کانادا هم که تلویزیون داشتند، انجام شده نتیجه این بود که بچه‌های روستای نوتل نتیجه تست‌شان بهتر بود. اما 2 تا 4 سال بعد از آمدن تلویزیون در این روستا نمره خواندن و خلاقیت بچه‌ها کاهش یافت تا به سطح بچه‌های شهری رسید.

علاوه بر آن ظهور پدیده تلویزیون همراه با افزایش پرخاشگری بچه‌ها در طول زمان بازیهای آزادشان بود. همچنین تلویزیون مشارکت نوجوانان را در فعالیتهای اجتماعی به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش داد.

 اگرچه این یافته‌ها مقداری غیرعادی به نظر می‌رسند ولی بقیه تحقیقات نشان می‌دهد که بزرگترین تأثیر تلویزیون این است که بچه‌ها را وادار می‌کند که تماشای تلویزیون را جانشین فعالیتهایی مانند گوش کردن به تلویزیون و خواندن کتابهای خنده‌دار یا رفتن به سینما کنند (هاتسن و دیگران 1992 و لیبرت و اسپرافکین 1989). البته الزاماً تماشا کنندگان تلویزیون وقت کمتری را به بازی با هم‌سن و سالها و ارتباط با والدین و انجام تکلیف‌های مدرسه‌شان اختصاص نمی‌دهند.

 علاوه بر این به نظر می‌رسد بودن تلویزیون در مناطق دورافتاده تأثیری روی ادراک بچه‌ها ندارد. در حقیقت مرور این موضوع اشاره به این نکته دارد که بچه‌های کوچک مقدار زیادی اطلاعات را از تلویزیون بخصوص برنامه‌های آموزشی کسب می‌کنند. (اندرسن وکلین 1988) و بنابراین تماشای حدوداً 10 تا 15 ساعت تلویزیون در هفته فکر بچه‌ها را کند نمی‌کند و به رشد اجتماعی آنها صدمه نمی‌زند.

 به هر حال بچه‌هایی که بیشتر از هم‌سن و سالهایشان تلویزیون می‌بینند عملکرد خوب کمتری نسبت به سایر بچه‌ها دارند. در مجموع تأثیرات تماشای تلویزیون آنقدرها هم که کارشناسان می‌گویند منفی نیست، مگر اینکه بچه‌ها بیش از حد تلویزیون ببینند به‌طوری که وقت کمتری را برای فعالیت‌های رشدی‌شان مثل بازی یا انجام تکالیف مدرسه اختصاص دهند.

 در اوایل سال 1945 شکایات مطرح شده توسط والدین، معلمان و متخصصین رشد کودک، رئیس کمیته بزهکاری نوجوانان در مجلس سنا را واداشت تا ضرورت وجود صحنه‌های خشن در برنامه‌های تلویزیونی را زیر سؤال ببرند، به طوری‌که معلوم شد که تلویزیون آمریکا به طرز غیرباور کردنی خشن است.

 بیش از 80درصد برنامه‌های شبانه حداقل یک صحنه فیزیکی خشن دارد و تخمین زده می‌شود که به طور میانگین بچه‌ها تا 16سالگی شاهد 13هزار صحنه کشتار از تلویزیون می‌باشند. (گربنر و دیگران 1986 و سیگنوریلی 1987). در حقیقت اغلب برنامه‌های تلویزیونی خشن ویژه کودکان طراحی شده است بخصوص کارتونهایی که آخر هفته پخش می‌شود که حدوداً 20 صحنه خشن در هر ساعت پخش می‌کند. (سیگنوریلی، 1991).

اگرچه اغلب مردم معتقدند که غیرممکن است به تصویر کشیدن صحنه‌های خشن به صورت کمیک (کمدی) روی رفتار کودکان تأثیر بگذارد، ولی تحقیقات شفاهی و مکتوب چیز دیگری را بیان می‌کند.

 رابرت لیبرت و جومیسی اسپرافکین (1998) چند نمونه ناراحت کننده را یافتند مبنی بر اینکه دیدن این چنین صحنه‌های خشن از تلویزیون روی رفتار بچه‌ها تأثیراتی می‌گذارد به عنوان مثال: در لس‌آنجلس خدمتکاری بچه 7 ساله‌ای را در حالی‌که داشت خرده شیشه‌هایی را داخل خورشت می‌ریخت، گرفت.

این عمل به عنوان یک آزمایش توسط کودک صورت می‌گرفت تا ببیند آیا همان‌گونه خواهد شد که در تلویزیون دیده بود. تعداد زیادی از مطالعات آزمایشی و تحقیقات مرتبط یک حقیقت را آشکار می‌کند. بچه‌ها و نوجوانانی که صحنه‌های خشن زیادی را از تلویزیون تماشا می‌کنند به نسبت بچه‌های هم سن و سال خود که این صحنه‌ها را کمتر می‌بینند تهاجمی‌تر هستند.

 در حقیقت یک رابطه مثبت بین تماشای صحنه‌های خشن از تلویزیون و تهاجم در میان بچه‌های پیش‌دبستانی، دبستانی، دبیرستانی و جوانان در آمریکا و پسرها و دخترهای دبستانی در استرالیا، کانادا، فنلاند، انگلیس و هلند ثبت شده است. مطالعات نشان می‌دهد که یک رابطه متقابل بین صحنه‌های خشن تلویزیون و تهاجم وجود دارد.(ارونه 1982، هیومن و دیگران 1984).

حداقل نتیجه این تحقیقات می‌تواند این باشد که تماشای مداوم تلویزیون می‌تواند منجر به گسترش خشونت و دشمنی و رفتارهای ضد اجتماعی گردد که مکرراً تکرار شود. در حقیقت موقعی‌که رول هیوزمن (1986) سرنوشت پسر بچه‌هایی را دنبال می‌کرد که 30 ساله شده بودند، او دریافت که تمایل آنها به تماشای تلویزیون در 8سالگی نه فقط می‌توانست خشونت و تهاجمی بودن آنها را در دوران بلوغ پیش‌بینی کند بلکه می‌توان انتظار خشونت‌های جدی را نیز از آنها داشت.

 نه تنها بچه‌ها براساس این صحنه‌های خشن عمل می‌کنند بلکه از این صحنه‌ها تأثیر می‌پذیرند. به عنوان مثال عادت به دیدن صحنه‌های خشن باعث می‌شود کودک دنیا را یک مکان پر خشونت (خشونت‌بار) بداند، یعنی اعتقاد به دنیای پست پیدا کند که تمایل به راه‌حل‌های خشن برای حل مشکلات، پیامد این تفکرات است.

 در حقیقت بچه‌های 9-7 ساله که تمایل بیشتری به دیدن صحنه‌های خشن دارند بیشتر از دیگران معتقدند که این نمایش‌ها جلوه‌ای از دنیای واقعی است. در روش مشابه تکرار و تمدید تماشای صحنه‌های خشن از تلویزیون بچه‌ها را در برابر صحنه‌های خشن بی‌تفاوت می‌کند. (دراب من و توماس 1977-1974). این فرضیه حساسیت‌زدایی در مورد بچه‌های 10 تا 8 ساله و یک گروه کنترل مورد آزمایش قرار گرفت. نیمی از بچه‌ها در این مطالعه یک فیلم مهیج خشن را تماشا کردند در حالی‌که بچه‌های دیگر یک نمایش مهیج به دور از خشونت (مسابقه والیبال) را تماشا کردند.

بعد از آن همه بچه‌ها برای یک آزمایش فیزیوگرافی و برای ثبت‌ میزان واکنش در یک محل جمع شدند. سپس از هر بچه خواسته شد که فیلمی را جداگانه ببیند، در حالی‌که بچه‌های دیگر در اتاقی دیگر بودند. بعد از دیدن فیلم به بچه گفته شده که پهلوی بچه‌های دیگر بیاید، البته به او گفته شد ممکن است وسایل خوب کار نکند و بعد از آن صحنه‌هایی از دعوای بچه‌ها نشان داده شد و انتهای فیلم با صدای برخورد شدید تمام شد و دوربین افتاد و نوار ویدئو قطع شد.

نتایج جالب بود، بچه‌هایی که قبلاً برنامه خشن دیده بودند کمتر از نظر فیزیولوژیکی تحریک شدند و آنهایی که فیلم غیرخشن دیده بودند واکنشی برعکس داشتند. به نظر بچه‌هایی که فیلم خشن دیده بودند به دلیل اعتقاد آنها که این یک دنیای واقعی خشن است واکنش کمتری نشان داده شد و کمتر کمک خواستند.

ظاهراً تماشای صحنه‌های خشن به حساسیت‌ هیجانی تماشاگران می‌آموزد که تهاجم را به تأخیر بیندازند (واکنش شدید را) و این می‌تواند دلیل بر آن باشد که چرا بچه‌ها بعد از دیدن صحنه‌های خشن از تلویزیون تاب و توان تحمل پرخاشگری را دارند.