تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۲ - ۱۳:۰۶

طنز> سارا تمثیلی: آن‌قدر آش داغ خورده که به فالوده فوت می‌کنه!

معنی لغات دشوار

فوت: دو معنی دارد. به مثال زیر توجه کنید حساب کار دستتان می آید:

مراد نتوانست به شمع‌های تولد صد سالگی‌اش فوت کند،چون قبل از آن فوت کرده بود.

فالوده: یا پالوده، نوعی رشته‌های ظریف و نحیف خوراکی خیلی خنک است.نوع شیرازی آن معروف‌تر و انگشت نماتر می باشد.

آش داغ: تبریک می‌گوییم. ضریب هوشی شما به آی‌کیو جلبک گفته: تو برو المپیاد شرکت کن؛ من این‌جا هستم.کسی که معنی آش داغ را میان لغات دشوار می‌جوید باید خطاب به او ندا داد:«یعنی دیگه تا این حد؟»

مفهوم ضرب المثل: علم ثابت کرده که آش داغ دهان را می‌سوزاند که هیچ؛ به سیستم گوارشی هم آسیب‌های جدی و جبران‌ناپذیری وارد می آورد (شما ببین این علم ناقلا چه‌‌قدرپیشرفت کرده!) لذا مادر طبیعت به نوع بشر آموخته که قبل از خوردن آش داغ به آن فوت کند تا بر اثر سوختگی یک وقت فوت نکند. نگفته پیداست برای خوردن پالوده نیازی به فوت نیست.

 

به‌طور کلی و جزیی ضرب المثل

می خواهد بگوید که طرف آن‌قدر چشمش از ناملایمات روزگار ترسیده که بیش از حد احتیاط می‌کند.

ضرب المثل مشابه: مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسدکه ما هنوز دقیقاً نمی‌دانیم این اول بوده بعد آن یکی را گفته‌اند یا آن یکی بوده بعد این یکی اختراع شده. به هر حال فامیل درآمده‌اند.

پاورقی:

این‌که فالوده درست است یا پالوده هنوز میان اُدبا اختلاف است. نگارنده‌ی این سطور(که یک زمانی جزو ظُرفا بوده) معتقد می‌باشد که اول پالوده بوده، عرب ها خورده‌اند خوششان آمده پرسیده‌اند: ما هوَ اِسمُهُ؟ پاسخ شنیده‌اند:پالوده. عرب عزیز چون «پ» توی دست و بال و حروف الفبایش نداشته، زبانش نچرخیده گفته «فالوده». نمونه‌ی این تبدیلات و دِگردیسی‌ها در زبان فارسی فراوان است. مثلاً خود فارسی «پارسی» بوده، یا فیل «پیل» بوده یا «فولاد» که «پولاد» بوده.

بعد آن‌قدر عرب‌ها گفتند «فالوده» و «فارسی» و «فیل» و «فولاد» که خودمان هم کوتاه آمدیم (انعطاف پذیری را داشته باشید) خطاب به کشور دوست و همسایه گفتیم: باشه هر چی شما بگی. اصلاً «ف» و «پ» نداریم... اصلاً ما و شما نداریم... اصلاً شما راحت باش...

 

تصویرگری: مهدی غلامی

منبع: همشهری آنلاین