مهمترین اظهارات سعید حجاریان در گفتگو با شرق در زیر آمده است:
- فعلا اعتدال در فرهنگ سیاسی ما مفهومی گنگ است، یعنی هم به لحاظ تئوریک باید تعریف اعتدال مشخص شود و هم به لحاظ پایگاه اجتماعی باید مشخص شود، اعتدالیون چه قشری را نمایندگی میکنند. به نظر من اعتدال به یک معنا بازگشت به نوعی تعادل است. اعتدالیون آمدهاند که همه چیز را سر جای اول برگردانند و تعادل را برقرار سازند. از اینرو دولت اعتدال باید گرایشی طبیبانه داشته باشد و مشکلاتی را که طی این هشتسال به وجود آمده است، درمان کند.
- دولت فعلی مالامال از نیروهای کمکیفیت و رانتجو شده است، بنابراین راندمان پایین آمده است. آقای روحانی حرف خوبی زده، گفته یک عده که بدون بلیت سوار شدهاند، باید پیاده شوند؛ من معتقد هستم که حتما باید بوروکراسی ما کارآمد شود. اساسا بهرهوری یعنی همان عقلانیت. پس اعتدالیون آمدهاند تا راندمان را بالا ببرند.
- از این منظر اعتدال یعنی بازگشت به عقلانیت تا به کمک آن عقبماندگی را بتوان جبران کرد. به نظر من دولت مهرورز خیلی سودایی بود و سوداهای عجیب و غریب در کلهاش بود. مثلا همین سودای اداره جهان.
- شنیدم که رییس دولت میگفت اگر ما نتوانیم جهان را اداره کنیم نمیتوانیم ایران را نیز اداره کنیم. میدانستید که این حرف «تروتسکی» است!؟ تروتسکی میگفت محال است که سوسیالیسم در شوروی بنا شود. اول باید «انقلاب جهانی» رخ دهد، بعد «سوسیالیسم» را در شوروی بنا کرد. حالا نمیدانم این دولت این حرف را از کجا آورده است که میزند.
- {این حرف سودایی است یا پوششی است برای رفتار و عملکرد؟} نخیر! خودشان امثال این حرفها را باور دارند. شنیدهام که میگفتند، ما آدمی داریم که میآید و نگاه میکند به زمین و میگوید اینجا معدن مس است، آنجا معدن اورانیوم است و... حتی با نگاهش آدم را «اسکن» میکند، به قولی «اسکنر» است. فکر نکنید خودشان اینها را باور ندارند، آنها واقعا به این امور باور دارند و نمیتوان دولت را دست اینها داد.
- {چه شد که اصلاحطلبها از روحانی حمایت کردند؟ } اولا اصلاحطلبی مغایرتی با عقلانیت ندارد. اصلاحطلبی یعنی گامبهگام مسیری را تصحیح کردن، پس در ذات اصلاحطلبی عقلانیت خوابیده است. به همین خاطر اعتدال با اصلاحطلبی همپوشانی دارد. اما چرا از روحانی حمایت شد؟ اوضاع به قدری بههمریخته بود که دیگر همه خسته شده بودند، حتی راستها. دولت فعلی هر کاری را که خواسته، کرده است. معیشت مردم خراب است.
- ما در آرایش سیاسی کشور اعتدالگرا نداشتیم. آقای روحانی آمد و این صحبت را باز کرد. بزرگان گفتند، بیایید عقلای طرفین جمع شوند و کمک کنند تا بلکه شاید بشود کاری کرد.
- ببینید آقای روحانی مشکلی که دارند این است که یک عده عناصر غیرمسوول به رانت دولتی چسبیدهاند. روحانی این رانتها را باید قطع کند. اگر این کار را نکند اینها مشکلات جدیای را ایجاد میکنند. چون که خوان خیلی گسترده شده است. مثلا وزیر سابق بهداشت با عدهای از این رانتخواران برخورد کرده بود، بعد هم ناگهان در رسانهها دیدیم که یک مشت مریض را بردهاند و در بیابانها گذاشتهاند، یادتان که هست؟ همان اتفاق افتاد گردن وزیر.
- وقتی وزیر رانت آنها را قطع کرد، اینها هم بازی درآوردند. میخواهم بگویم در «اشل» بزرگتر برای آقای روحانی هم از این مریضها خیلی میگذارند در بیابانها. دقت کردید که چه میگویم؟
- بالاخره اگر آقای روحانی میخواهد راندمان را بالا ببرد، باید رانت را قطع کند. زیرا رانت باعث میشود راندمان پایین بیاید. اما این کار سختی است و باید ایشان تا آخر بایستد! البته همه باید به ایشان کمک کنند، نه فقط اصلاحطلبان و آقای هاشمی و خاتمی، بلکه افراد پاکدست جناح راست نیز باید کمکش کنند.
- اصولگرایان به تدریج سعی کردهاند تا با آدمهای تندرو طیفشان مرزکشی کنند و کمکم حسابشان را از اینها جدا میکنند.
- البته باید بگویم که وظیفه مهم اصلاحطلبان هم در شرایط فعلی نقد خودشان است. ما هم باید بررسی کنیم که چطور شد که چنین شد.
- بالاخره قصه سهمخواهی همواره هست. اما باید افرادی جلو بیایند و نهیب بزنند که کشور ما دیگر توان سهمخواهی ندارد. ما باید ببینیم که منافع ملی چیست و تعریف دقیقی از منافع ملی امروزمان ارایه کنیم. آنگاه همه بر این اساس کار کنیم.
- بخشی از پایگاه رای روحانی حتما اصلاحطلبها بودهاند، بخش دیگر رایش طبقات فرودست بودهاند. رای روستاها به روحانی خیلی بالا بود. آمار را وقتی با دقت نگاه کنید، میبینید که در روستاها و شهرهای کوچک رای روحانی رای بالایی بود. ایشان توانست بخشهای اصلی جامعه را جذب کند. مخصوصا اقلیتها، بهخصوص اهل سنت.
- حمایت خاتمی و هاشمی، رای روحانی را بالا برد. بالاخره رای یک عده سرگردان بود. نمودارها نشان میدهد از زمانی که این دو نفر گفتند ما از روحانی حمایت میکنیم، رای روحانی، رشد کرد.
- {فکر میکنید چقدر زمان ببرد که این وضعیت اقتصادی به حالت نرمال برسد؟} خیلی کار میبرد، خدا میداند که چقدر اوضاع خراب است.