به گزارش مهر، کامران دانشجو در واپسین روزهای فعالیتش در وزارت علوم و پس از دو برادر کوچکتر خود فرهاد و خسرو به خبرگزاری مهر آمد و مهمان خبرنگاران گروه حوزه و دانشگاه شد.
وی در این گفتگو از برخی ناگفته هایش گفت و ناگفته هایی هم داشت که برای بیان آن زمانی اعلام نکرد.
کامران 56 ساله، شهریور 88 نخستین ضلع مثلث برادران دانشجو را در آموزش عالی کشور با حضورش در وزارت علوم، تشکیل داد و پس از کامران، خسرو و فرهاد هم وارد این مثلث شدند و سکان آموزش عالی را در وزارت علوم، دانشگاه آزاد و علوم و تحقیقات به دست گرفتند. خسرو و فرهاد هر دو عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس هستند و کامران عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت است.
وی استاد هوافضا و یکی از دوستداران سفت و سخت و هم استانی احمدی نژاد به شمار می آید.
با حضور وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در خبرگزاری مهر، سوالاتی از وی پرسیدیم که در ادامه این سوال و جوابها آمده است.
در این گفتگو سعی شد از سوالات روتین و آماری و سوالاتی که طی این چهار سال بارها تکرار شد، پرهیز کنیم، برخی سوالات نیز به علت کمبود زمان شانس مطرح شدن را پیدا نکرده و باقی ماند تا زمانی دیگر.
اهم اظهارات دانشجو در گفتوگو با مهر از این قرار است:
- وقتی من کارم را در وزارت علوم شروع کردم درباره من گفتند از حوزه علم هیچی نمی فهمم، می گفتند دانشجو یک آدم سیاسی است که به دانشگاهها آمده تا از نظر علمی فلجشان کند، فکر می کنم این مسائل را خاطرتان باشد. اما خوشحالم حالا که دارم از وزارت علوم می روم افتخارات علمی دانشگاهها، افتخاراتی است که هم شما هم دنیا و هم آنها که این سخنان را مطرح می کردند به آن اذعان دارید. این آقایان که می نشینند و صحبت می کنند به نوعی می خواستند افتخارات علمی ایران را سیاه کنند و می گفتند این افتخارات به چه درد می خورد، این افتخارات باید تبدیل به فناوری شود وقتی به آنان می گوییم خب این پیشرفتها تبدیل به ماهواره، پرتابگر، کشتی یا سانتریفیوژ شده، می گویند اینها برای ما دردسر دارد و دنیا خوشش نمی آید.
- غرب کاملاً نسبت به من شناخت دارد، به هر حال من چند پروژه دارم، من 17 تا 18 بار برای فعالیتهای سیاسی زمان تحصیلم در لندن دستگیر شدم و به زندان رفتم. MI5 و MI6 چندین بار من را تهدید کردند، گرفتند و بردند و آوردند.
- من سالهاست در سیاستم اما کجا سبقه سیاسی داشتم؟ من در سیاست بودم درگیری هم داشتم آن طرف هم بودم و از بدو ورودم به لندن در انجمن اسلامی دانشجویان اتحادیه اروپا بودم، خدا رحمت کند فخرالدین حجازی را، همیشه به خانه من می آمد، شهید شاهچراغی که دامغانی و همشهری من بود وقتی می آمد به خانه ما می آمد، به هر حال من را می شناختند.
- اما باید بگویم من از کار سیاسی هیچ واهمه ای ندارم و فعالیت سیاسی بخشی از زندگی من است و نسبت به آنچه در کشورم می گذرد آدم بی تفاوتی نیستم، همسر من شاهرودی و خودم دامغانی هستم، یک بار به همسرم گفتم خسته شده ام برگردیم برویم شاهرود، همسرم گفت: " خب اگر برویم شاهرود که تو آرام نمی گیری، آنجا هم می روی برای خودت یک گروه سیاسی تشکیل می دهی".
- فضای استانداری با وزارت علوم کاملاً متفاوت بود، من استانداری را مطابق فضایی که باید می بود اداره کردم و حول محور اجرا جلو بردم؛ اما خودم شخصاً وزارت علوم را بیشتر دوست دارم، خودم را متعلق به دانشگاه و آموزش عالی می دانم و در واقع یک محقق هستم، اما در فضای سیاست هم اگر قرار باشد به من مسئولیتی واگذار شود سعی می کنم آن را به خوبی جلو ببرم.
- من وقتی کارم را در سازمان پژوهشها شروع کردم حدود 9 هزار و 100 تومان حقوق می گرفتم، الان با رتبه 25، بر اساس فیشی که می دهند 4 میلیون تومان است و آنچه دستم را می گیرد حدود سه و نیم میلیون تومان؛ با این حال دقیق یادم نیست چون کارتم در اختیار همسرم قرار دارد، از سال 61 یا 62 که ازدواج کردیم تاکنون اینطوری بوده که وقتی از خانه بیرون می آیم همسرم به من 7 هزار تومان می دهد و می گوید: " هزار تومانش را هم در صندوق صدقات بینداز ". حتی الان اگر جیب من را بگردید پولی همراهم نیست.
- درباره حقوقم هم در وزارت علوم باید بگویم یک حق مدیریتی است که ریاست جمهوری به همه وزرای خود میدهد که رقم آن هم دقیقاً نمی دانم و همسرم بهتر از من مطلع است.