تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۰۷:۲۱

آذر مهاجر: شکل‌گیری ابرشهرها و تبعات زندگی در چنین شهرهایی برای انسانی که تجربه زندگی آزاد و طبیعی را مستقیم و یا با واسطه داشته، به اتفاقاتی ختم شده که گاه مثبت هستند و گاه منفی و گاه هر دو، البته در مسیری خطی در طول زمان.

پیدایش نقاشی‌های دیواری هم می‌تواند از این جمله باشد. این نوع نقاشی چه به عنوان یک اثر هنری با مولفه‌های زیبایی‌شناسانه در جهت تلطیف فضا و چه به عنوان یک اثر ضدبشری یا سیاسی برای اعتراض و عموماً ناشی از دیدگاه‌های آنارشیستی، از تبعات زندگی شهری هستند و صرف نظر از تقدم و تاخر هر کدام از این اشکال بیانی، ماندگاری و مانایی چنین اثری بسته به موارد متعددی است که دانستن برخی از آنها خالی از لطف نیست.

تهران به عنوان یک ابرشهر گرفتار در چنگال احجام بتونی، سیمان و آهن و ازدحام و ترافیک، مانند هر شهر دیگری برای تلطیف فضا، نیازمند خلق آثاری هنری بوده و می‌توان گفت نقاشی‌های دیواری این شهر همه با این دیدگاه شکل گرفته‌اند. شاید سهم نقاشی دیواری معنا گرا در مقایسه با تابلوها و نقاشی‌های دیواری تبلیغاتی  در تهران زیاد نباشد اما مسائل مهمتری نقاشی‌های دیواری این شهر را گرفتار کرده است.

 مسائلی که ناشی از عدم توجه به عملکردها و تأثیرات نقاشی‌های دیواری بر شهر و شهروندان است. دکتر وحید شالی امینی، به عنوان یک شهرساز معتقد است یکی از مهمترین موارد در مورد تابلوهای شهری موقعیت آنها در شهر است.

وی در این باره می‌گوید:«برای ایجاد یک تابلوی نقاشی در شهر موارد متعددی مدنظر قرار می‌گیرد از جمله اینکه نقاشی مورد نظر در چه فضایی ایجاد می‌شود، مخاطبان آن، چه کسانی هستند، چه تأثیر فضایی می‌گذارد و چند نفر امکان استفاده از آن را دارند و اینکه این تابلو که قاعدتاً باید عمر قابل توجهی هم داشته باشد، چه معنا و مفهومی را بیان می‌کند که از یکنواختی و کسالت مخاطب جلوگیری کند و چگونه و با چه ابزاری خود را عرضه می‌کند که تأثیر بصری و مفهومی بیشتری داشته باشد.»


وی معتقد است بهترین فضا برای چنین تابلوهایی دیوارهای کور و بدون پنجره در نمای شهر است که به طور عادی اگر تأثیر بد بر شهر و شهروندان نداشته باشند، قطعاً زیبا و دلپذیر هم نیستند.


دکتر شالی امینی، اولویت خاصی در انتخاب محیط مناسب برای ایجاد چنین تابلوهایی قائل نیست، بلکه از نظر وی هر نقطه‌ای از شهر این ویژگی را دارد که تابلویی در معرض دید شهروندان بگذارد و آنچه او مهم می‌داند تناسب تابلو با محیط اطراف و مخاطبانی است که هر روز شاهد تابلو هستند.

وی در این باره می‌گوید: «تابلوهای شهری باید متنوع و متعدد باشند. از سبک‌های مختلف ولی متناسب برای هر محیطی در ایجاد آنها استفاده شود. رنگ‌های شاد و طرح‌های شاداب جذابیت بیشتری برای این آثار ایجاد می‌کند و همین طور تأثیرگذاری بهتر. اگر مکان‌یابی برای چنین تابلوهایی درست و بر اساس تحقیقات کارشناسان صورت بگیرد، کاربرد بهتری خواهند داشت و مؤثرتر عمل خواهند کرد.»


با این رویکرد باید از شهروندان تهرانی پرسید به عنوان نمونه چند تابلوی شهری تأثیرگذار می‌شناسند و چگونه با آنها ارتباط برقرار کرده‌اند؟ آیا در این مورد عملکرد مدیران شهری آنچنان بوده که از تابلوهای شهری به عنوان نوعی رسانه بهره‌مند شوند یا خیر؟

نقاشی هایی از جنس رنگ و نور
شاید اگر از شهروندان تهرانی درباره تابلوهای شهری و نقاشی‌های دیواری پرسیده شود یکی از نام‌هایی که به آن اشاره می‌کنند، فیروزه گل محمدی باشد یا یکی از آثار وی که سالهاست در نقاط اصلی شهر مانند میدان ولیعصر (عج)، میدان شهید فاطمی، بزرگراه شیخ فضل‌الله نوری و میدان مادر (محسنی) روزانه بیش از هزاران بیننده دارند.

 گل‌محمدی نیز درباره تابلوهای شهری معتقد است این آثار باید قبل از هرچیز در خدمت مبلمان شهری باشند و در جهت افزودن بر زیبایی بصری شهر؛ آن هم شهرهای آشوب‌زده‌ای چون تهران که نمی‌توان تنفسگاهی در آنها ایجاد کرد مگر به یاری آثار هنری از هر نوعی.


او می‌گوید:«برای این نوع آثار بهترین جای شهر همانجایی است که بیشترین بیننده را دارد. یکی نقطه‌ای از شهر که توقف و تامل در آن بیشتر است. به لحاظ فضایی هم موقعیتی که انتخاب می‌شود باید جوابگوی شکل‌گیری چنین تابلوهایی باشد.

 مثلاً دیوارهایی که سراسر از بتن ساخته شده‌اند و ابعاد وسیعی از دید عموم را با سنگینی و زمختی مخدوش می‌کنند، از جمله نقاطی هستند که می‌توان در آنها از نقاشی دیواری استفاده کرد.»


تأثیرگذاری یک اثر هنری جای خود، ماندگاری و دوام آن نیز از جمله مواردی است که باید مورد نظر قرار گیرد. گل محمدی در این باره می‌گوید:«برای نقاشی روی دیوار شهر که در فضای آزاد که در معرض اشعه‌های خورشید و سرما و گرما و برف و باران است، استفاده از رنگ‌های با دوام با پوشش‌های ضد اشعهUV   ضروری است. چرا که در غیراین‌صورت چنین آثاری عمر چندانی نخواهند داشت.

در مقابل عوامل طبیعی حتی بهترین مواد هم بعد از مدتی از بین می‌روند و فقط می‌توان کمی عمرشان را بیشتر کرد. بنابراین بهتر است از همان ابتدای خلق یک تابلوی دیواری در شهر به مواد ومصالح شکل دهنده آن توجه شود و البته کار به همین جا ختم نمی‌شود زیرا نگهداری و مراقبت از تابلوهای دیواری، نیازمند استمرار و دلسوزی است.»


صرف نظر از گلایه‌های فیروزه گل محمدی، ناگفته هم پیداست که ما در حفظ و نگهداری از این آثار چندان که باید تلاش نکرده‌ایم. بسیاری از نقاشی‌های دیواری که حتی مدت زیادی هم از عمرشان نمی‌گذرد از بین رفته‌اند، رنگی به رخسار ندارند و ترک و پوسته نه تنها زیبایی را از آنها گرفته، بلکه به لکه‌ای بر چهره شهر هم تبدیلشان کرده است. تردیدی نیست بازسازی و نگهداری از این آثار شرط اولیه ایجاد آنهاست و گرنه نبودشان بهتر از بودن‌شان به نظر می‌رسد.

 چنانکه گل محمدی می‌گوید:«با وجود اینکه من در کارهایم از بهترین مواد و رنگ‌های موجود استفاده کرده‌ام اما شرایطی ایجاد شده که گاه به خودم می‌گویم کاش هیچ وقت تابلوی دیواری نکشیده بودم. نقاشی حضرت عیسی و داوود نبی در بزرگراه شیخ فضل الله را ببینید... به همین خاطر از سال 1372 با وجود پیشنهاداتی که داشتم دیگر این کار را ادامه ندادم.»


مفاهیمی به بلندای یک دیوار
درست به اندازه ای که ماندگاری یک تابلوی دیواری به لحاظ فیزیکی اهمیت دارد، ماندگاری مفهومی آن نیز حائز اهمیت است. اگر بنا باشد نقاشی‌های دیوار شهرمان هم شبیه به نقاشی‌هایی باشد که روزگاری روی بدنه وانت‌ها می‌دیدیم چه نیازی هست به سرمایه‌گذاری و تفکر و تدبیر برای ایجاد یک تابلوی دیواری برای تلطیف فضای شهر و بیان یک مفهوم. طبیعی است که معنا و مفهوم چنین تابلوهایی اهمیت بسیار دارند از این رو بر تعداد کثیری از شهروندان تأثیرگذار هستند.

گل محمدی، زمانی که دیوار میدان فاطمی، ولیعصر، مادر را نقش می‌زد، آگاه بود که چه چیزی را برای چه فضایی خلق می‌کند. از این رو مینیاتور را مدنظر قرار داد و تابلوهایی مدرن اما وامدار آثار مینیاتوری خلق کرد که شاید کمی به خاطر حس نوستالژیک‌شان و نیز به دلیل تنوع رنگی و خطوط و فرم‌های آشنا نظر خیلی‌ها را به خود جلب کرده است.

 البته ذکر این نکته هم بی‌حساب نخواهد بود که می‌توان برای شهر تهران از هنرمندان مختلف مدد خواست تا سبک‌های دیگری از نقاشی را با وسعت کارهای فیروزه گل محمدی شاهد باشیم و از تنوع آن بهره بگیریم.

انسان امروز از دیوار هم استفاده رسانه‌ای می‌کند و چه ابزاری ساده‌تر از دیوارهایی بتونی و کور که می‌توان از آنها برای انتقال مفاهیمی عمیق و ارزشمند بهره برد.