دکتر سهند صادقی‌بهمنی: مرزبانان فرهنگ اسلامی در این سرزمین همواره تلاش کرده‌اند تا ضمن ایفای نقش‌های چندگانه از محقق ساختن ویژه- کارکردشان غفلت نورزند که در حقیقت چیزی جز انتقال میراث اسلامی نبوده است.


در این میان اما آنچه شاید اهمیتش کمتر از انتقال داده‌های صحیح این میراث گرانسنگ نبوده، ایجاد زمینه و ساخت بستری مناسب برای القای مناسب میان مخاطبان و مرددان نسبت به این پیام بوده است؛ چه آنکه پیام‌آوری بی‌صورتبندی مناسب و منطقی چندان سودمند و کارا به‌نظر نمی‌رسد. از این روست که در تاریخ بیش از آنکه سخن از محتوای عمیق و ژرف رفته باشد، سخن از صورتبندی شکیل و گیرا در میان است. گذشته از این، زمان‌شناسی و درک مقتضیات زمانه انتقال نیز کم از مولفه پیش گفته ندارد.

گاه شده است که زمان نشناسی، محتوایی عمیق را نزد مخاطبان بی‌رنگ و اثر ساخته است. آنچه اما به تکمیل این دو می‌آید تربیت نسلی از مبلغان مومن و بلیغ است که این پیام را میان مردمانی که گاه چندان دسترسی به میراث مکتوب برایشان آسوده و راحت نیست بگسترانند و ایشان را از پیام الهی آگاه کنند. جالب است که این 3‌نشانه و البته نشانه‌های مهم دیگر در عالمی ایرانی جمع آمده است؛ علامه‌ای بلیغ و فصیح که زمان‌شناسی‌اش او را واداشت تا کمر همت به کارهای بزرگ ببندد؛علامه محمدباقر مجلسی که در این جستار می‌کوشیم به مناسبت روز بزرگداشتش مولفه‌های زندگی علمی و اجتماعی‌اش را بکاویم و به این پرسش پاسخ گوییم که ارمغان او برای روزگار ما چیست؟

علامه محمدباقر مجلسی در خانواده‌ای عالم‌پرور در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر ایشان محمدتقی نیز از عالمان معروف عصر خود بود و آثار گرانقدری همچون لوامع صاحبقرانی و روضه‌المتقین در شرح من‌لا‌یحضره‌الفقیه مرحوم صدوق از ایشان باقی است.

علامه در پایان عصر صفوی می‌زیست؛ چه آنکه بخشی از دوران شیخ‌الاسلامی ایشان همعصر حکومت شاه سلطان حسین صفوی بود که با حمله محمود افغان به اصفهان و تسلیم ذلیلانه شاهکار حکومت صفوی نیز به پایان رسید. علامه در راستای سنتی به شیخ‌الاسلامی رسیده بود که از سوی شاه طهماسب صفوی آغاز شده بود. شاه طهماسب که خود انسانی متدین و نیکوکار به‌شمار می‌رفت بدان سبب که تلاش می‌کرد تا فرهنگ فقه شیعی را در ایران گسترش دهد و صفویه را از تشیع اعتقادی به تشیعی کامل و مشتمل بر فقه و اخلاق اسلامی رهنمون شود، تلاش می‌کرد تا با دعوت از عالمان شیعی که البته برخی از ایشان به دعوت او پاسخ مثبت گفتند این بستر را فراهم آورد.

علامه محقق کرکی، شیخ‌بهایی و مجلسی پدر از عالمانی بودند که در لبیک به دعوت شاه از جبل عامل لبنان به ایران شیعی مهاجرت کردند و پایه‌گذار سنت پرورش عالمان شیعه در قزوین، تهران، مشهد، اصفهان و شیراز شدند. با این حال همچنان خلأهایی در شیوه این عالمان گرانقدر دیده می‌شد که تا پیش از تجلی علامه مجلسی در عرصه دانش پر نشد. نخست آنکه این عالمان هر چند زبان فارسی را فرا گرفته بودند و برخی از آثار ایشان حتی به زبان فارسی نگاشته شده بود اما به‌دلیل عرب زبان بودن نتوانسته بودند با عامه مردم ارتباط برقرار کنند؛ عامه‌ای که کمتر می‌توانستند با کتب سراسر مشحون از اصطلاحات فقهی و اصولی و تفسیری دست و پنجه نرم کنند. ضمن آنکه نثر فارسی آن روزگار نثر هندی بود که پر بود از صناعات ادبی و سجایع بلاغی و تشبیهاتی که بیشتر بر مذاق ادبا نگاشته می‌شد تا عوامی که تشنه معارف بودند. ذکر این نکته به‌نظر لازم می‌رسد که پس از پیروزی اسلام تا عصر علامه اصولا این نیاز مخاطبان ایرانی که طالب مجموعه‌ای به زبان فارسی بودند تا در پرتو آن با مضامین و محتوای اسلامی آشنا شوند نادیده گرفته شده و اندک کتبی که در این راستا ترجمه شده بود چندان کارآمد و سودمند به حال مردم نبود.

علامه بخشی از زندگی علمی خویش را وقف نگارش کتب فارسی به زبان ساده کرد؛ کاری که به هیچ روی پیش از آن برای مخاطب ایرانی انجام نشده بود. علامه در این راستا بیش از 50 کتاب به زبان فارسی نگاشت که شامل تاریخ اسلام، معارف اعتقادی، اخلاقی و فقه بود. نکته جالب درباره این مجموعه حدودا 50 جلدی آن است که مخاطب فارسی زبان امروز نیز می‌تواند به‌راحتی از آنها استفاده کند و بهره لازم را ببرد؛ چه آنکه نثر این مجموعه گرانسنگ بیش از اندازه روان است و حتی می‌توان نام خودآموز را بر آن نهاد.

این امر که نشان می‌دهد علامه به قصد و با هدفگذاری دقیق این هدف را محقق ساخته است؛ نشانه‌ای از تیزهوشی‌ای است که هرگز پیش از او دیده نشده. البته علامه به نثر هندی که نثر منشیان آن روزگار بوده تسلط کامل داشته است و چنانچه از مقدمه کتاب جلاء‌العیون که از کتب این مجموعه 50جلدی است بر می‌آید آن را به نحو کامل به‌کار می‌برده و بر آن تسلط داشته است ولی در عین حال هیچگاه از آن در کتب خویش استفاده نکرده است. کاملا واضح است که عقل و ذهن مخاطب این کتب گوناگون و متنوع که به نحو شکیلی فراهم آمده بود تا او را با معارف دینی آشنا سازد، به خوبی با پیام و محتوا و مضمون این کتب آشنا شده است. سیری در سبک زندگی و شیوه فکر ایرانیان پس از آشنایی‌شان با این کتب موید این مطلب است.

نکته‌ای که پیرامون این مسئله باید اضافه کرد آن است که علامه برای انتقال این پیام تنها به انتشار و نگارش کتب اکتفا نکرد بلکه با استفاده از جایگاه شیخ‌الاسلامی که بر آن اساس می‌توانست نصب ائمه جمعه و جماعات کند به تربیت نسلی از مبلغین پرداخت تا در سراسر کشور به تبلیغ این کتب دست بزنند.

این امر بی‌تردید حاکی از یک تفکر سیستماتیک است که کمتر در این زمینه دیده شده است. موفقیت شگرف این شیوه و تأثیر عمیق آن بر سبک زندگی بی‌تردید نشانگر کارگشا بودن این سیستم است. در عین حال آنچه بیش از هر امر دیگری در این سیستم به چشم می‌خورد زمان‌شناسی و مخاطب آگاهی است که امری بدیع و بی‌سابقه به شمار می‌رود. از این حیث می‌توان علامه را مبتکر سیستمی موفق به شمار آورد. درباره این کتب و تأثیر آن بر سبک زندگی نکات دیگری نیز قابل اشاره است که به مناسبت، در پایان این جستار بدان اشارت خواهد رفت.

شاهکار دیگر علامه مجلسی اما در نگارش مجموعه دایره‌المعارف‌گونه بحارالانوار متجلی می‌شود؛ امری که پیرامون آن سخن فراوان رفته است و به قول معروف هر کس از ظن خویش یار آن شده است. در تعریفی مختصر باید این دایره‌المعارف شگرف را که حاکی از ذهن منطقی و دایره‌المعارفی نگارنده و جامع آن است اینگونه تعریف کرد: «کتابی جامع و بی‌نظیر درباره ابعاد گوناگون سبک زندگی اسلامی». بی‌گمان علامه- چنانکه برخی به اصرار می‌گویند- تنها به جمع‌آوری احادیثی در ابواب مختلف تاریخ و فقه و اخلاق و اعتقاد و داستان‌های اسلامی دست نزده چه آنکه هر کس مقدمه بحارالانوار را بخواند متوجه می‌شود که علامه قصد تصفیه و نقل آنچه را معتبر می‌پنداشته و قبول داشته است داشته و چنین نیز کرده است.

البته شاید برخی مدارس مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام بر برخی روش‌های ایشان انتقاد داشته باشند و یا نقل برخی روایات بحار را چندان مناسب ندانند اما نباید از یاد برد که تذییلات و تبیینات علامه بیش از هر امر دیگری نشان‌دهنده قبول و اعتراف علامه به مضامین روایاتی است که نقل کرده است. بنابراین باید یک بار و برای همیشه پرونده این بحث که علامه تنها قصد نقل احادیث گوناگون را داشته بست. در عین حال علامه با نگارش بحار و رمز‌گذاری برای روایاتی که نقل کرده و نقل این امر که هر روایت را چه کتابی نقل کرده، خدمتی ضمنی به جامعه شیعه ارائه کرده است. این خدمت بی‌تردید باعث شد تا بخش گسترده‌ای از کتب شیعی که در گذر ایام از میان رفته بود یا در معرض از میان‌رفتن بود و با تلاش وافر و هزینه‌های فراوانی که در راه یافت کتب شیعی صرف شد، یافت شده بود، جمع‌آوری شود و برای همیشه به‌عنوان گنجینه‌ای درخشان در اختیار سبک زندگی شیعی باقی بماند.

اما میراث و ارمغان علامه برای زندگی امروز شیعیان چیست؟ بی‌تردید هنگام سخن رفتن از میراث یک دانشمند در تراز علامه مجلسی باید از آثار علمی این عالم یاد کرد. بی‌تردید میراث علامه مجلسی در متن آثار مکتوبش خلاصه نمی‌شود، چه آنکه میراث علامه را باید در سبک زندگی اسلامی که برخاسته از متن آثار و سیستم‌های تبلیغی شگرف و موفق و البته دایره‌المعارف بزرگ و مؤثر یعنی بحارالانوار است، جست‌وجو کرد.

بی‌تردید می‌توان بر این امر بدون هیچ‌گونه قضاوت و داوری درباره مضمون و محتوای آثار ایشان تأکید کرد که تفکر عالمان و دانشمندان شیعی و سبک زندگی امروز شیعیان تحت‌تأثیر گسترده آثار متنوع و گوناگون و البته همه جانبه علامه مجلسی است و صد‌البته که جای تردید نیست که بزرگ‌ترین خدمت به این میراث، نقد منصفانه و علمی آن است، چه آنکه این امر بیش از پیش و بیشتر از هر امر دیگری به بقا و بالندگی آن کمک می‌کند.

به بیان دیگر اینگونه می‌توان گفت که آنچه باعث اصلاح شیوه تفکر و سبک زندگی انسان مسلمان شیعی است، باز نگری مبتنی بر اصول مسلم و شناخته‌شده در سبک زندگی یا مطالعه انتقادی آن براساس اصول پیش‌گفته است؛ اصولی که بیش از هر مکان دیگری در کتب علامه مجلسی و سبک تبلیغی او مسجل شده است. بنابراین این مخاطب که سبک زندگی را بیش از هر عالم دیگری مدیون علامه مجلسی است برای بازگشت به خویشتن که خلاصه سبک زندگی است به این میراث محتاج است تا سبک زندگی خویش را بر آن اساس استوار سازد؛ چه آنکه بی‌اصول، هرگونه مطالعه انتقادی و طراحی سبک زندگی سر از ناکجاآبادی در می‌آورد که عالمانی چون علامه از آن زنهار و هشدار داده‌اند.