به گزارش یاهو نیوز اسپربر در میانه سالهای 1990 مشغول تراشیدن مجمسمه از موادی مانند صخرههای آتشفشانی، سنگ آهک، و سنگ رخام بود که دیدن یک عکس دیجیتالی از یکی از کارهای پیشینش ناگهان به او الهام جدید داد.
این زمان دوران اولیه عکاسی دیجیتال بود و اسپربر مسحور این موضوع شده بود که مجسمه سهبعدیاش در این عکس به قول او به پیکسلهای "نیستی دیجیتال" بدل شده است.
از آن هنگام اسپربر به دکنسترکسیون (شالودهشکنی) تصاویر مشهور هنری و فرهنگ عامه مانند "مونالیزا"ی دواوینچی، با استفاده از اشیای عادی مانند قرقرههای نخ، کلاهک قلم، پونزها و مهرهها پرداخته است.
نتیجه کار او آثار هنری است که به طور دستی پیکسلی شدهاند، آثار انتزاعی که آشنا به نظر میرسند، اما فقط هنگامی واضح میشوند که از طریق ابزارهای اپتیکی همراه مانند کرههای دیداری یا دوربینهای دوچشمی معکوسشده به آنها نگاه شود.
به گفته اسپربر هدف این است که این تاثیر بصری چگونگی واکنش چشم به دستورات مغز را تقلید کند.
او میگوید: "به عنوان یک هنرمند تجسمی، من نمیتوانیم به موضوعی برانگیزانندهتر و در عین حال پایهای تر از عمل دیدن- چگونگی درک مغز انسان از جهان دیداری فکر کنم"
برای مثال در این اثر او به نام "به دنبال گرانت وود (گوتیک آمریکایی)"، در سال 2010، ارتفاعی 2.5 متری دارد و از 4392 قرقره نخ درست شده است که از زنجیرهای گویدار فولادی در جلوی یک پسزمینه بصری آکریلیک آویزان شدهاند. وقتی با ابزار اپتیکی به آن نگریسته میشود، نقاشی مشهور "گوتیک آمریکایی" اثر گرانت وود به وضوح دیده میشود.