عادل میرشاهی: یکی از ویژگی‌های عصر توسعه ارتباطات، سرعت تغییرات است. شاید برای خیلی‌ها تعجب‌برانگیز بود که اسپین داکتر‌های کمپین روابط عمومی و تبلیغات انتخاباتی باراک اوباما (رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا) شعار انتخاباتی «تغییر» را انتخاب کرده بودند. این در حالی است که «تغییر» جزئی لاینفک از زندگی بشر است.


بنابراین، این تغییر باید از جنس دیگری باشد. جنس این تغییر در سرعت تکنولوژی نهفته است. ما امروزه در جهانی با سرعت بالای اطلاع‌رسانی زندگی می‌کنیم و بالا‌رفتن این سرعت اطلاع‌رسانی به‌تبع خود باعث بالا‌رفتن سرعت تغییر می‌شود که این تغییر با تعبیری که از تغییر معمولی داریم متفاوت است.

اما نکته چالش‌برانگیزی که در این میان پیش می‌آید، مسئله «پیش‌بینی» است. در واقع ما در عصر جدید برخلاف گذشته که «روندها» به ندرت قابل مطالعه بودند، می‌توانیم آنها را مطالعه کنیم. بر مبنای این مطالعه می‌توان طرح و برنامه داد و هرگونه عدول از این برنامه عواقب وخیمی برای فرد، جامعه و کشور دارد.

برای مثال با استیلای جهان غرب به سرکردگی آمریکا و انگلیس پس از جنگ جهانی دوم، روند توسعه در جهان غرب با شتاب بیشتری همراه شد، درحالی‌که برخی کشورها کاملا در خواب بودند. این امر باعث جذب نخبگان به کشورهای غربی و فرار مغزها از کشورهای جهان سوم شد. به‌تبع آن توسعه کمتری در کشورهای جهان سوم را شاهد بودیم و نتیجه اینکه توسعه در غالب حوزه‌ها معطوف به‌دستاوردهای جهان غرب شد.

دانش غربی به زبان انگلیسی ارائه شد. زبانی که در واقع اکثریت مردم دنیا را در‌بر نمی‌گرفت اما زبان کشورهای قدرتمند پس از جنگ جهانی دوم بود. همزمان با استقلال برخی کشورها و پدیدارشدن حکومت‌های ملی، وسوسه تأکید بر زبان ملی و جلوگیری از ورود زبان بیگانه در میان ملت‌های تازه‌استقلال‌یافته وجود داشت. برخی از کشورها نیز جزیره‌ای عمل کرده و خود را از این روند جدا دانستند و با این کار جویای ایزوله‌ماندن فرهنگشان بودند. غافل از اینکه روندهای دنیای مدرن در جهت یکپارچه‌سازی‌ در حرکت است.

مسئله اینجاست که اگر بخواهیم خود را ایزوله کنیم (در جایی که جهان رویکردی ارتباطی دارد)، مطمئنا با شکست روبه‌رو می‌شویم و این مهم از بررسی روند‌های دنیای مدرن درک می‌شود. در واقع در عصر توسعه ارتباطات باید جهاد اطلاعاتی کرد نه اینکه خود را در بن‌بست اطلاعاتی قرار داد و این نتیجه‌ای بود که اکثر کشورهایی که خود را در حالت تدافعی قرار دادند از جریان آزاد اطلاعات گرفتند. آنها دریافتند که باید در عرصه جنگ نرم، با تولید دانش بومی و صدور آن مبارزه کرد نه اینکه صرفا در مقابل ورود دانش غربی جبهه گرفت. درواقع تنها راه برای مصون‌ماندن، صدور فرهنگ ملی، آن هم با استفاده از زبان جهانی است. این مسئله زبان ملی را نفی نمی‌کند. زبان ملی جزئی از ماهیت یک ملت است و نمی‌توان آن را به‌راحتی از پیکره ملت جدا کرد اما زبان انگلیسی می‌تواند در این روند راهگشا باشد.

بنابراین کشورهایی که این روندها را بررسی کرده و زبان انگلیسی را به‌طور جدی در اولویت برنامه‌های خودشان قرار دادند در فرایند توسعه پیشرو بودند. برخلاف آن کشورهایی که سهل‌انگاری کرده و بر زبان انگلیسی وقعی ننهادند، از گردونه این رقابت به‌کلی کنار رفتند.