این پرونده 22شهریور سال 82و با پیدا شدن جسد مردی در باغی حوالی مهرشهر کرج به جریان افتاد. وقتی مأموران پلیس در این باغ حاضر شدند، مردی میانسال را دیدند که با ضربه چاقو به قتل رسیده و جسدش همانجا رها شده بود. ضربه چاقو از پشت سر به بدن او وارد شده بود و این مسئله نشان میداد که وی از سوی قاتل، غافلگیر شده است.
مأموران خیلی زود هویت قربانی را شناسایی کردند و متوجه شدند که وی وضع مالی خوبی داشته اما با کسی اختلاف و دشمنی نداشته و کسی نمیداند انگیزه این جنایت چه بوده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد که همزمان با مرگ مقتول، گوشی تلفن همراه وی به سرقت رفته و یک برگ چک 900هزارتومانی نیز از دسته چک وی کنده شده است. کارآگاهان شماره و مشخصات چک را به بانک مورد نظر اعلام کردند و مدتی بعد مشخص شد که مرد جوانی به نام شاهین با مراجعه به بانک این چک را نقد کرده است.
پلیس که حدس میزد شاهین از ماجرای جنایت باخبر باشد، وی را دستگیر کرد اما مرد جوان مدعی شد که چک را از دوستش به نام مسعود گرفته است. او گفت: مسعود محصل است و چون سن و سال زیادی ندارد میترسید که به بانک برود. برای همین چک را به من داد و گفت که درصورت نقدکردن آن 10هزار تومان دستمزد میدهد. من هم قبول کردم و بعد از نقد کردن چک، 890هزار تومان به او دادم و بقیه مبلغ را برای خودم برداشتم.
پلیس که قدم به قدم به حل این پرونده جنایی نزدیک میشد، در ادامه به سراغ مسعود رفت و پسر نوجوان را دستگیر کرد. با کشف 890هزار تومان پول نقد در اتاق وی، بازجویی از او آغاز شد و وی که چارهای جز بیان حقیقت نداشت به جنایت اعتراف کرد. او گفت: مقتول همسایه ما بود و وضع مالی خوبی داشت. مدتها بود که به فکر نقشهای بودم تا بتوانم از او سرقت کنم. روز حادثه مقابل خانهشان ایستاده بودم تا اینکه وی سر رسید. نزد او رفتم و گفتم که پدرم به مشکل مالی بر خورده و نیاز به پول دارد اما رویش نمیشود از کسی کمک بگیرد.
مقتول دلش سوخت و دسته چکش را آورد و یک چک به مبلغ 900هزار تومان کشید و آن را به من داد. پس از گرفتن چک به این فکر افتادم که او را به قتل برسانم تا هیچکس متوجه این ماجرا نشود. برای همین به وی گفتم که پدرم میخواهد زمینی در این اطراف بخرد و به بهانه نشان دادن زمین او را به باغهای اطراف بردم. وقتی به آنجا رسیدیم، از پشت سر با چاقویی که همراهم بود به او حمله کردم و وی را به قتل رساندم. سپس گوشی تلفن همراهش را دزدیدم و فرار کردم.
با اعترافات عامل جنایت برای او قرار بازداشت صادر شد و پرونده پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست در اختیار قضات شعبه 74دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. قضات دادگاه پس از محاکمه متهم به قتل، او را به قصاص محکوم کردند و وی به زندان انتقال یافت. با گذشت 10سال از جنایت، پرونده با تأیید حکم قصاص به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود. همزمان هیأت صلح و سازش دادسرای جنایی دست بهکار شدند و با دعوت از خانواده مقتول و انجام جلسات صلح و سازش، سرانجام توانستند پرونده را با سرانجامی خوش به پایان برسانند. خانواده مقتول در جریان این جلسات از خون قربانی گذشتند و به این ترتیب قاتل جوان از مجازات مرگ رهایی یافت و قرار است از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.