در بسیاری از جوامع مجرم به عنوان قربانی شرایط حاکم بر محیط خود شناخته میشود و قربانی در مقابل قربانی شدنش مسئول است.
دکتر سهیلا صادقی عضو گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران در آخرین نشست این گروه قربانی شناسی را که موضوعی نسبتا جدید در ایران است، مورد بحث و بررسی قرار داد.
مطالعه بر روی قربانی شناسی به عنوان شاخهای از جرم شناسی از سالهای دهه 50 و 60 میلادی شروع شده است. در ابتدا، این مطالعات بیشتر بر روی جرم و مجرم صورت میگرفت.
به عبارت دیگر همیشه سعی میشد تا انگیزههای مجرم برای ارتکاب جرم کشف شود. اوضاع اقتصادی، اجتماعی، محیطی و روانی مجرم نیز در برخی مطالعات مورد توجه قرار میگرفت.
با گذشت زمان محققان به این نتیجه رسیدند که در یک نگاه کلی فقط 10 درصد از افراد جامعه مرتکب خطا و جرم میشوند و بقیه اعضای جامعه به صورت بالقوه در معرض قربانی شدن هستند. قربانی شناسان که طیف وسیع جرم شناسان، وکلای سیاستمداران ، سازمانهای دولتی و غیر دولتی را شامل میشدند پس از آن به دنبال ویژگیهای قربانیان بودند.
قربانی شناسان فارغ از جرمی که رخ داده است، به موضوعات مختلفی در این حوزه علاقهمندند. یکی از این موضوعات سبک زندگی قربانیان است. به طور مثال کسی که در ساعات پایانی روز خانه را ترک میکند و در محلات نا آشنا تردد میکند، بیشتر از دیگران در معرض جرم قرار میگیرد. یا کودکی که بدون مراقب مدرسه میرود بیشتر در معرض کودک آزاری قرار میگیرد.
تبیین علل قربانی شدن از دیگر موضوعاتی است که محققان بر روی آن مطالعه انجام دادهاند. قربانی شدن برای فرد قربانی و گروهی که او عضوش تبعاتی به همراه دارد. از دست دادن اعتماد به نفس ادغام در جامعه، میزان استرس نه تنها قربانی را تحت تاثیر قرار میدهد گروهی که قربانی متعلق به آن است اعم از خانواده، دوستان و گروههای شغلی را متاثر می کند.
در قربانی شناسی دو نوع گرایش متفاوت به قربانی وجود دارد. گرایش اول قربانی شناسی کیفری است که با بررسی محققان و نظریهپردازان این حوزه میتوان دقیقتر بدان پرداخت.
فردریک ورهایم برای اولین بار در سال 1949 از حوزه روانشناسی به قربانی شناسی روی آورد اما اولین کتاب مرجع را وان هنتینگ جرم شناس آلمانی با عنوان criminal and his victim نوشته است
او با انتقاد از جرم شناسان سنتی به خاطر جرم محور بودنشان معتقد است جرم عملی است که در یک کنش متقابل اتفاق میافتد به این معنا که قربانی در بوجود آمدن جرم تاثیر دار. او به دنبال کشف سهم قربانی در قربانی شدنش با مطرح کردن دو نوع قربانی منفعل و مساعد است.
برای مثال او میگوید زنانی که با لباس های نامناسب در ساعات نامتعارف تردد می کنند بیشتر خود را در معرض آسیب قرار میدهند.
مندلسون در 1956 به دنبال تبیین جایگاه قربانی کتابی را منتشر میکند اما اشتباه او در رویکرد اخلاقی به مسئله قربانی شدن است. او قربانیان را به دو گروه قربانیان گناهکار و قربانیان بیگناه تقسیم میکند ولی قضاوت های ارزشی ما نمیتواند ملاک مناسبی برای تفکیک آنها باشد.
برچسب بی ملاحظگی قربانیان او را در معرض انتقاد قرار داده است ؛ این که او به دنبال تبرئه مجرمین است یا جلوگیری از جرم.
اگر چه او نمیخواهد مجرم را تبرئه کند اما میخواهد بخشی از سرزنش غیر حقوقی را معطوف به قربانی کند و در نتیجه هدف او جلوگیری از جرم است.
ولف گنگ دیگر محقق جرمشناس با تحقیق بر روی پروندههای سالهای 1948 تا 1952 دریافت که در 26 درصد از جرایم قربانیان با اعمال و رفتار خود بر فضای خشونت بار دامن زدهاند.
امیر دیگر جرم شناس بر پایه نتایج ولف گنگ تحقیق دیگری را در فیلادلفیا انجام داد. در آن تحقیق مشخص شد 19 درصد از قربانیان در قربانی بودن خود سهیم هستند. به طور مثال قربانیان کسانی را به خانهشان راه دادهاند که شناخت کافی در موردشان نداشتهاند و یا لباسهایی پوشیدهاند که پیام مناسبی را به دیگران منتقل نمیکردهاست.
امیر نیز بعد از این تحقیق به جای بررسی کنش متقابل به سرزنش کردن قربانی میپردازد. بیشترین منتقدان او را فمنیست تشکیل میدهند . آنها معتقداند که او هم فکرانش در بحث خشونت علیه زنان ، زمینههای منزلتی و عدم تساوی را در نظر نگرفتهاست.
اسکافر و فاتال، نیز در دهه 70 در چارچوب سرزنش قربانی به قربانی شناسی پرداختهاند. به اعتقاد فاتال جرم و مجرم معاملهای است که قربانی و مجرم در آن نقش بازی میکنند و تبیین کردن نقش هر دو ضروری است.
آنچهگفته شد، در مورد نسل اول قربانی شناسان بود. در جمع بندی نظریات نسل دوم میتوان گفت: آنها معتقداند جرم یک عمل پویا است . قربانی در وقوع عمل مجرمانه دخیل است. قربانی شناسی کیفری به دنبال کاهش جرم هستند.
در قربانیشناسی کیفری کارشناسان به دنبال راهحل های غیر تنبیهی مانند میانجیگری و برگرداندن مجرم به جامعه هستند. بر این اساس، محدوده قربانی شناسی کیفری به وسیله قوانین کیفری مشخص میشود.
از طرف دیگر منتقدان این نوع قربانی شناسان معتقداند سرزنش قربانی زمینههایی را برای دفاع از جرم و مجرم باز می کند. در پروندههای مختلف بارها مشاهده شده است که وکلای مجرمان از این اهرم استفاده کردهاند.
علاوه بر نقد فمنیستها، سوالی که همواره منتقدان از این قربانی شناسان داشتند این بود که آیا قربانی و مجرم هر دو به یک اندازه سزاوار توجهات انسانی هستند؟
نسل دوم قربانیشناسان با گرایش قربانی شناسی عمومی با پایان جنگ جهانی دوم روی کار آمدند. این گرایش نیز توسط مندلسون پدر معنوی جنبش قربانی شناسی با هدف کاهش قربانی به جای کاهش جرم مطرح شد.
در این دیدگاه عمومی قربانی به صورت عام مد نظر است و طیفی از قربانیان جنگ تا بلایای طبیعی و موارد نقض حقوق بشر را شامل میشود. نظریه قالب در این نوع قربانیشناسی باز پروری شخصیتی و فرهنگی قربانیان است.
دکتر سهیلا صادقی در نقد این نوع قربانیشناسی گفت: در این نوع قربانیشناسی تاکید بیش از حد بر روی قربانی است. در امریکا به مجرد وقوع یک اتفاق افراد از همدیگر شکایت میکنند.
عدهای نیز با ادعای منزلت قربانی شدن به خود اجازه می هند تا در مورد همه چیز شکایت کنند.
سلب مسئولیت شخصی دومین اشکال این نوع تفکر است. افراد بر اساس این دیدگاه خطاهای خود را قبول نمیکنند. از طرف دیگر ترویج این نگرش باعث ترویج فرهنگ شکایت خواهد شد.
در این بین عدهای نیز تجارت پول ساز حمایت از قربانیان را راه انداختهاند. در برخی از کشورهایی که این دیدگاه رواج دارد بعضی شرکتها از مردم میخواهند تا از طریق آنها از افراد با موضوعات مختلف شکایت کنند در عوض در صورت برنده شدن در دادگاه بخشی از غرامت را به آنها بپردازند.
کوبیدن بیش از حد مجرم نیز از نکاتی است که منتقدان بدان تاکید دارند. حمایت بیش از اندازه قربانی میتواند به شدت سرکوب و تنبیه مجرمان منتهی بشود گروههای سیاسی از این مسئله سوء استفاده میکنند. معمولا کسانی که طرفدار شیوههای تنبیهی هستند حمایت از قربانیان راه ابزار دست خود میکنند. انها از این ابزار جامعه را به سمتی نادرست سوق دهند.
به گفته دکتر صادقی در جامعه جهانی تعریف مورد قبول هر دو دیدگاه از قربانی ارائه شده است که عبارت است از مطالعه علمی ماهیت، علت و بسط و توسعه قربانی شدن در مقابل جرم است همچنین در برگیرنده عواقب جرم برای افرادی که درگیر موضوع جرم هستند اعم از پلیس، قوه قضاییه ، سازمانهای غیر دولتی و.... نیز میشود.
با این تعریف می توان به این نتیجه رسید که قربانی میتواند یک جمع یا یک فرد بوده و در معرض آسیبهای اجتماعی، اقتصادی، فکری، عاطفی و یا حقوقی قرار گرفته باشد.
نکته قابل توجه این است در تعریف جهانی از قربانی شناسی موضوع قربانیان بلایای طبیعی به کلی کنار گذاشته شده است.
او در مورد پیمایش یا تحقیق در مورد قربانیشناسی گفت: تا کنون در این حوزه تحقیق در مورد جرم و میزان و نوع و علت آن از منابع مختلفی چون پلیس ، قوه قضاییه و... شده است اما آمار جرایم تصویر درستی از آن را نشان نمی دهد. در پیمایش قربانی تا حدودی این ضعف پوشش داده شدهاست.
نتایج این تحقیقات لزوم پیمایش قربانی را آشکار میکند. در این گونه پیمایشها از جرایمی که گزارش نمیشوند نیز پرده برداری میشود. آشکار ساختن ارقام سیاه و میزان نقش قربانی در وقوع جرم از محسنات این گونه تحقیقات است. قربانی شناسی می تواند از تکرار قربانی شدن ( قربانی شدن مضاعف) جلوگیری کند. همچنین بحث تاثیر جرم بر زندگی قربانیان و نحوه حمایت سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی چگونه خواهد بود.
این نوع مطالعات میتواند ویژگیهای اجتماعی اقتصادی جمعیتی و سبک زندگی آنها را قربانیان را نیز مشخص کند.
به طور مثال بر اساس تحقیقی که در انگلستان در مورد نقاط جرم خیز و جرایم و... صورت گرفته مشخص شده است که دزدی از خانههای اجارهای که دولت فراهم کرده است بیشتر از سایر خانهها است.
همچنین دزدی از خانههایی که کم درآمدند و یا سرپرست خانواده جوان و بیکار است بیشتر گزارش شده است.
پسران 16 تا 25 ساله به دلیل سبک زندگی شان بیشتر در معرض قربانی شدن و جرایم خشن هستند این در حالی است که زنان این سن با این که کمتر در معرض خطر هستند بیشتر احساس عدم امنیت میکنند.
دکتر صادقی در مورد اشکالات این نوع پیمایش گفت: در این نوع از تحقیقات معمولا جرایم علیه بچههای زیر 16 سال به دلایل حساسیت خانوادهها گزارش نمیشود. افراد ترجیح میدهند جرایمی را گزارش بدهند که دوست دارند دیگران از آن چیزی بدانند بنابراین بسیاری از جرایم گزارش نمیشود. از طرف دیگر جرایمی که قربانی به نوعی شریک در جرم است نیز گزارش نمیشود. این قربانیان را اکثرا معتادان الکلی ، قماربازها و زنان خیابانی تشکیل میدهند.
وی افزود: جرایمی که قربانی مجرم را از قبل میشناخته نیز معمولا گزارش نمیشود. عدهای از قربانیان هم در انگلستان وجود دارند که جرم را بخشی از زندگی روزمره خود می دانند و دیگر آن را درست شناسایی نمیتوانند بکنند. در انگلیس اقلیت پاکستانیها دزدی از خانه را به دلیل تکرار آن معمولا گزارش نمیدهند.
اگر مدت زیادی از زمان وقوع جرم گذشته باشد دیگر افراد نه آن را به یاد میآورند و نه این که آن را گزارش میکنند. اشکال دیگر این گونه پیمایشها خطای پرسشگران است. معمولا 5 تا 10 درصد گزارشها به دلیل کم اهمیت بودن ثبت نمیشوند.
در قربانی شناسی فارغ از آمارهای زندانها و مراکز پلیسی و قضایی، بایستی به شهروند مراجعه کرد. در ایران تا کنون تحقیق جامعی در مورد قربانیان صورت نگرفته است و تنها در پرونده پاکدشت به صورت موردی بر روی قربانیان تحقیقی صورت گرفت. در آن تحقیق بیشتر به دنبال چرایی قربانی شدن 26 کودک به خاطر سبک زندگیشان و نحوه و میزان نظارت جامعه و خانواده بر روی آنها بودیم.
حسین نجفی ابرند آبادی استاد دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در این نشست به جنبههای حقوقی قربانی شناسی پرداخت.
او با اشاره به اصطلاحات قربانی شناسی در حقوق در مورد قربانی شناسی در قوانین کیفری موجود در کشور گفت: در دنیای حقوق به جای قربانی شناسی ، بزهدیده شناسی استفاده میشود. قربانیان به دو بخش قربانی مستقیم جرم و قربانی غیر مستقیم جرم تقسیم میشوند.
به عبارت دیگر فرد قربانی با به صورت مستقیم مورد جرم واقع شدهاست و یا افراد تحت تکفل او از جرم واقع شده متضرر شدهاند. بر اساس ماده 22 قانون مجازات اسلامی به قاضی اجازه داده شده است تا بتواند مجازاتهای متناسبتر به حال متهم در دادنامه تنظیم کند. به عبارت دیگر مجازاتها را فردی کند.
در یکی از این بندهای این ماده از قانون آمده است، چنانچه با رفتار و گفتار قربانی این جرم اتفاق افتاده باشد بزهکار مستحق تخفیف در مجازات است. در قانون مجازات اسلامی مقصر بودن قربانی در وقوع جرم لحاظ شده است.
اصطلاح مقصر در حقوق معنای متفاوتی دارد. تقصیر با خود مسئولیت به همراه دارد. مسئولیت در وادی حقوق کیفری به معنای مجازات و در وادی حقوق مدنی به معنای پرداخت خسارت است. در قبال شاکی یا قربانی با تسامح میتوان تقصیر را به کار برد. چرا که مسئولیتی متوجه قربانی مقصر نیست. اما صرف اختیار قاضی در ماده 22 قانون مجازات اسلامی ، حمایت کیفری را از او کم کرده و تقصیر قربانی را با تسامح مجازات میکند.
در جرایم تعزیری (جرایمی که لزوما شرعی نیستند و قانونگذار آن را ابداع کرده) قاضی اختیار امکان تعدیل مجازات را دارد. در جرایم شرعی در دیات مواردی وجود دارد که اگر مجروح و مضروب نقش داشته باشند میران دیه کمی میشود.
وی افزود: در ایران از دو گرایش ذکر شده در قربانی شناسی، حمایت از بزهدیده به صورت عمومی در لوایح، قوانین و… بیشتر مورد توجه واقع شده است تا بزهدیده شناسی کیفری.
در کشور ما در مورد علت شناسی جرم بر اساس نقش بزهدیده تا کنون مطالعه جامعی صورت نگرفته است. اما در معاونت حقوقی و توسعه قضایی قوه قضاییه لایحه حمایت از حقوق بزهدیده در دست بررسی است.
در پیش نویس آیین دادرسی کیفری نیز به تبعیت از اسناد بینالمللی حقوق شاکی در مراحل مختلف فرایند کیفری در نظر گرفته شده است و آیین دائرسی را به سمت بزهدیده مداری سوق داده اند.
در این پیشنویس دو نوع حمایت حقوقی و غیر حقوقی در نظر گرفته شده است. اول اینکه شاکی به مانند متهم حق داشتن وکیل حتی به صورت تسخیری و یا حق تجدید نظر و …را خواهد داشت و دیگر این که شاکی با بزهدیده از حمایتهایی که برای باز پروری به خصوص در جرایم خشونت بار نیاز است برخوردار شود.
آثار جنبش بزهدیده شناسی در نظریههای جرم و در کنترل جرم قابل بحث است. در بحث نظریههای جرم مطالعات نشان دادهاست که بزهدیده و بزهکار هر دو از گرفتاریةای مشابه رنج میبرند. اغلب از یک طبقه هستند. در مثال پاکدشت، بیجه و کودکان هر دو از یک طبقه هستند. در مورد علت شناسی بایستی در باره موقعیت اجتماعی فرهنگی و اقتصادی افراد بزهدیده و برهکار تحقیق صورت بگیرد.
قربانی شناسی همچنین باعث تحول در کنترل جرم شده است. در زمینه حقوق کیفری بزهدیده مداری باعث افزایش و تشدید مجازات مجرمین میشود. در مورد جرم شناسی کاربردی محور پیشگیری از جرم کنترل مجرم و بهبود اصلاح زندگی او است.
با رویکرد بزهدیده مداری گونه جدیدی از پیشگیری از جرم به نام پیشگیری وضعی پدیدار شده است. در این گونه آماج جرم به سمت جزو اوضاع و احوال ماقبل جرم میشود. به طور مثال در لندن به ازای هر فرد یک دوربین وجود دارد . در آنجا به نام پیشگیری از جرم و حمایت از بزهدیدگان حقوق و آزادیهای فردی را محدود میکنند.
وی در پایان گفت: ظاهرا در حال حاضر آسانترین راه حل برای کنترل جرم نصب دوربین است. در کشور ما از ساعت 12 شب به بعد پلیس برای رستورانها به نام امنیت شهر محدودیت اعمال کرده است چرا که پلیس معتقد است نمیتواند از این ساعت به بعد امنیت را تامین کند. به این گونه پیشگیری ، پیشگیری وضعی میگویند. این گونه اقدامات به صورت موقت پاسخگو است و در دراز مدت نمیتواند تاثیر گذار باشد.