همشهری آنلاین: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ای روزنامه همشهری در تلاش برای رسیدن به مفهوم شهروندی و زندگی شهری جستار خرداد ماه را به موضوع رسانه، شهر و شهروندی اختصاص داد.

در این نشست دکتر محمد سعید ذکایی در مورد رسانه‌ها و آموزش شهروندی، دکتر بهزاد دوران در زمینه طرح نظری برای تعیین محورها و زیرمحورهای پژوهش، دکتر محمود شهابی در مورد سواد رسانه‌ای و شهروندی دیجیتال، دکتر مسعود کوثری درباره رسانه و شهروندی فرهنگی و محمدرضا طهماسب‌پور با موضوع نگاهی به روند شکل گیری زمینه‌های تصویری هویت فردی در تاریخ عکاسی ایران، سخنرانی کردند.

بهزاد دوران عضو هیات علمی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران به طرح نظری برای تعیین محورها و زیرمحورهای پژوهش با موضوع رسانه، شهر و شهروندی  پرداخت.

وی گفت: شهروندی به عنوان مفهومی بنیادین و نهادی در عصر مدرن که از محوریتی اساسی نسبت به دو مفهوم کلیدی دیگر یعنی رسانه و شهر برخوردار است، سنگ بنای طرحی نظری برای تعیین محورها و زیرمحورهای پژوهش در حوزه‌ای قرار گرفته که از برخورد این سه مفهوم پدید آمده است؛ حوزه‌ای که کیفیت زندگی دیروز، امروز و فردای جامعه ما را رقم می‌زند.

بدین ترتیب، بر مبنای تاریخ شهروندی، سه دوره پیشاشهروندی، شهروندی، و پساشهروندی از یکدیگر تمیز یافته و بر اساس دو مفهوم رسانه و شهر، ذیلِ هر یک، زیرمحورهایی تعیین شده است.

به قسمی که رسانه‌ها و شهر (و شهرنشینی) سنتی، شاکله زیرمحورهای دوره پیشاشهروندی، و رسانه‌ها و شهر (و شهرنشینی) مدرن، شاکله زیرمحورهای دوره شهروندی، و رسانه‌ها و شهر (و شهرنشینی) پسامدرن، شاکله زیرمحورهای دوره پساشهروندی را شکل می‌دهد.

در این طرح علاوه بر ایستایی‌شناسی پدیده اجتماعی، پویایی‌شناسی آن نیز مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، از سویی تاثیر و تاثر رسانه‌های سنتی، مدرن و پسامدرن با یکدیگر و از سوی دیگر با شهرها و شهرنشینی سنتی، مدرن و پسامدرن، نه تنها بطور هم‌زمان بلکه در طول زمان، در قالب زیرمحورهای مربوط تعیین شده است.

وی افزود:  تحلیل در سطح شهر و رسانه‌های مربوط ـ به شکل ایزوله از محیط پیرامون خود ـ باقی نمانده، بلکه در ارتباط با پیرامون خود و در سطحی فراشهری نیز در نظر گرفته شده و بدین منظور زیرمحورهایی برای پژوهش در چگونگی اشاعه و تاثیر فرامرزی رسانه‌های سنتی، مدرن و پسامدرن بر تحولات شهر، شهرنشینی و شهرنشینان ارائه شده است. 

وی گفت: با توجه به شرایط بومی و کیفیت در حال گذار جامعه ما، زیرمحورهایی به تعامل نهاد(های) ماقبل شهروندی، شهروندی و پساشهروندی و تاثیر و تاثر آنها بر رسانه‌های سنتی، مدرن و پسامدرن، از سویی، و شهر و شهرنشینان مربوط به هر یک از این سه دوره، از سوی دیگر اختصاص داده شده است.

رسانه‌ها و آموزش شهروندی

دکتر  محمد سعید ذکایی مقاله خود را در مورد رسانه‌ها و آموزش شهروندی ارائه کرد.
وی گفت: ترغیب شهروندان به پذیرش و انجام مسئولیت‌های مدنی و مشارکت در امور سیاسی، چالش مهم پیش روی سیستمهای سیاسی در جوامع در حال توسعه  است. جهانی شدن و جامعه اطلاعاتی در این فرایند بسیار تاثیرگذار بوده است.

نظام‌های مردم سالار برای بقای خود نیاز به شهروندانی دارند که در امور سیاسی مشارکت داشته باشند.

در طول سالهای اخیر بسیاری از سایتها به آموزش فرهنگ مدنی یا فرهنگ شهروندی اختصاص یافته‌اند. آموزش و پرورش نقش مهمی را می‌تواند در انتقال فرهنگ شهروندی ایفا کند. آموزش شهروندی به معنای انتقال دانش‌ها، مهارت‌ها و ارزش‌‌هایی است که با ماهیت اداره یک نظام مردم سالار همخوانی داشته باشد و تنها انتقال آن منحصر به مدرسه و خانواده نمی‌شود. 

این گونه آموزش‌ها برای مقاطع مختلف پیش بینی شده‌ است اما این آموزش‌ها متاسفانه از جنسی است که باعث انباشت اطلاعات می‌شود و نمی‌تواند باعث ایجاد توانایی نقد و مباحثه در میان جوانان و سایر افراد شود.

وی با اشاره به این که سه سطح شهروند سنتی، مدرن و پسامدرن با هم در تعامل هستند گفت: شهروندی مفهومی است که ریشه دو سه هزار ساله دارد که از یونان باستان با افلاطون و اسطوره مطرح شده است. احیای مجدد آن توسط مارشال صورت گرفت. از نظر او شهروندی رابطه ای است که بین فرد و دولت برقرار می شود. تحولات در سه سطح شهروندی مدنی سیاسی و اجتماعی پیش بینی می کند. 

 از نظر او هیچ کس مستحق محرومیت از زندگی سیاسی نیست و حضور در عرصه های سیاسی باید منجر به شهروند اجتماعی شود. به وجوه فوق می‌توان وجه فرهنگی شهروندی را نیز اضافه کرد. شهروندی فرهنگی شامل سلیقه‌ها و حقوق و فرهنگ گروه‌های مختلف موجود در یک جامعه می‌شود. مارشال شهروند‌ها را یک موقعیت و پایگاه می داند.

سطح دیگری از نگاه به شهروندی ، رابطه ای دانستن شهروندی است. شهروندی رابطه‌ای است و بیش از این که سطح عمودی داشته باشد وجه افقی دارد و به تعامل و ارتباط با سایرین و مسئولیت افراد نسبت به هم باز می‌گردد.

وی افزود: در اندیشه کسانی که خود را جزو گروه " اجتماع خواهان " می‌دانند، صورت‌های تجدید شکل یافته همبستگی جمعی و مشارکت که در قالب نهاد‌های مدنی و محلی ظاهر می شوند، اساس مفهوم شهروندی را می‌سازد. آنها معتقد‌اند بیش از آن که موفقیت‌های فردی و سرمایه‌های فرهنگی جایگاه آدم‌ها را مشخص کند، فرایند اجتماعی و عضویت در شبکه‌های اجتماعی است که تعیین کننده است.

دکتر  محمد سعید ذکایی با تاکید بر این که شهروندی می‌تواند یک رابطه ، موقعیت ،ارزش و احساس تعلق باشد ، گفت: محتوای آموزش شهروندی را در سه عنصر عاطفی ، شناختی و عمل گرایانه تفکیک کرد. البته ابعاد حقوقی و هویتی تیز می‌توان برای شهروندی تبیین کرد. عنصر شناختی آن مربوط به اطلاعات و ماده خام و آشنایی با نظام مردم سالار و اقتضاعات آن می‌شود. بخش عاطفی متضمن ایجاد ارتباط و احساس است.

بعد مصلحتی نیز می‌توان برای آموزش‌ها در نظر گرفت که توانایی زندگی کردن و عمل کردن به اصول نظام مردم سالار را شامل می شود. بدیهی است که برای این که این سه عنصر را بتوان در فعالیت آموزشی رسانه‌ها گنجاند نیاز است مهارت‌ها و اطلاعاتی را به شهروندان بخشید تا بتوانند به توافق و وفاق با یکدیگر برسند و از تضاد حذر کنند. آموزش‌ها باید به سمتی باشد که افراد بتوانند تعادلی را در رفتار عقلانی خود ایجاد کنند.

وی افزود: آموزش شهروندان از اموری است که همه رسانه‌ها باید به آن توجه داشته باشند. بر همین اساس باید واقعیتی ارائه شود که بر پیش داوری استوار نبوده بلکه بر  پایه‌های علمی  استوار باشد. محتوای آموزش‌ها نیز شهروندان را به سمت توافق در عین اختلاف سلیقه برساند. در بخش عقلانیت آموزش شهروندی باید باعث شود شهروندان به آگاهی و مفاهمه برسند.

نکته دیگری که در آموزش شهروندی بایستی به آن توجه کرد این است که آموزش شهروندی باید به افراد یاد دهد چگونه می تواند تحمل و مدارا را افزایش داد.

وی با تاکید بر این که ایجاد فرهنگ تحمل کار بسیار دشواری است گفت: تقویت سرمایه های فرهنگی ، ارتقاء اعتماد به نفس، بالا بردن آگاهی های سیاسی ، تاریخی و به خصوص ارائه چشم‌اندازهای متعدد این کار را راحت تر می کند.

دکتر ذکایی با اشاره به این که برای ترفیع فرهنگ شهروندی می‌توان از رسانه‌های حوزه ICT  استفاده کرد گفت: پایگاه‌های اطلاعاتی با استفاده از سی دی‌های آموزشی بخشی از کار فرهنگ سازی را در سطوح محلی و ملی می‌تواند انجام دهد. این اطلاعات در بخش‌های دولتی و غیر دولتی و به وفور یافت می‌شود.

با شبیه سازی موقعیت های اجتماعی می‌توان مشارکت  و  توانایی حل مسئله افراد را سنجید و همچنین در بین گروههای ذی‌نفع مباحثه ایجاد کرد.

کارکرد دیگر رسانه‌های این حوزه برای گسترش فرهنگ شهروندی ، تولید کالاهای فرهنگی مرتبط با شهروندی است. نقش نهاد‌ها و سیستم‌ها و سازمانهای دولتی برای تسهیل آموزش شهروندی ، استفاده از امکانات اینترنت ، ایجاد رفاه و مفاهمه از دیگر کارکرد‌های رسانه‌ها برای ایجاد فرهنگ شهروندی است.

وی در پایان در مورد سواد رسانه‌ای در این میان گفت: سواد رسانه‌ای به معنای ایجاد فرصت‌‌هایی که رسانه‌ها ایجاد می‌کنند نیست، بلکه بیشتر به دنبال استفاده بازاندیشانه، معقول و کارآمد از رسانه‌ها است. ضرورت این باز اندیشی در جامعه شهری ما به خاطر خواست‌گرایی هایی که در زندگی شهری وجود دارد محسوس‌تر است.

"باک" چهار عنصر نقد، شناخت، استفاده و آفرینش را برای سواد رسانةای ضروری می‌داند. این‌ها مهارت‌های لازم برای زیستن در جامعه مردم سالار در اختیار شهروندان قرار می دهد.
رسانه‌های جدید این امکان را در اختیار قرار می‌دهند که صورت‌های جدید از مشارکت ظاهر شود . باید بپذیریم که زندگی در کلان شهر‌های امروز بیش از هر زمان  دیگری پیچیدگی پیدا کرده است. سواد رسانه‌ای آمادگی در این نظام و شرایط نوین را به شهروندان می دهد.

شهروند دیجیتال در شهر دیجیتال

دکتر محمود شهابی در مورد  شهر دیجیتال، شهروندی دیجیتال و سواد رسانه‌ای سخنرانی کرد.

وی با اشاره به این که دو تلقی فیزیکی و مجازی از شهر دیجیتال وجود دارد گفت: در تعبیر شهر فیزیکی، شهر از طریق تکنولوژی دیجیتال شده است. ویژگی های فیزیکی شهر در حال تغییر است در اکثر شهر های مدرن کیلومترها کابل از نوع فیبر نوری تعبیه شده است.

سرورهای متعددی حجم زیادی از اطلاعات را جابه‌جا می‌کنند. آنتن‌های سرویس دهنده ، تلفن همراه همگی از مصادیق تحولی است که در عرصه دیجیتال شدن شهر رخ داده ایت. اما منظور ما از شهر دیجیتال این نیست.

وی توضیح داد: منظور ما از شهرهای دیجیتال، شهر مجازی ( حوزه عمومی مجازی  یا فضاهای الکترونیکی) است که محل احداث آنها اینترنت است. این شهر ها از طریق موتور‌های جستجو، مجلات الکترونیکی آنلاین ، وبلاگ‌ها و وب سایت‌ها شکل می‌گیرد.

شهر‌های دیجیتال به اشکال مختلف در حال شکل‌گیری است. بخشی از این شهر ها تجاری هستند و با هدف کسب سود بانک‌ اطلاعاتی ایجاد می‌کنند. برخی دیگر از این شهر‌ها خصلت زنجیره‌ای دارند برخی نیز شهر‌های دیجیتال حکومتی هستند که از طریق آن دولت‌ها وظایف و عملکرد خود را گزارش می‌دهند.

 نوع دیگر شهر‌های دیجیتال ، شبکه‌های جماعتی نام دارند که معمولا محملی برای گفت و گو و تبادل نظر بین گردانندگان این جماعت ها هستند. اعضای این شهر‌ها را تشکل‌های غیر دولتی تشکیل می دهند.

دکتر محمود شهابی  شهروندی دیجیتال دارای چند سنت است، گفت: در ادبیات موجود شهروندی دیجیتال را با شهروندی تکنولوژیک یا cyber citizenship  مترادف می‌دانند. در یکی از این گرایش‌های مطالعاتی از ICT برای جنبش‌های اجتماعی، احزاب سیاسی و حکومت‌ها به منظور اطلاع‌رسانی ، تسهیل ارتباطات و یا بسیج طرفداران استفاده می‌شود.
سنت نظری دیگری که در بحث شهروندی دیجیتال مطرح است به حقوق ارتباطات وآزادی‌های رسانه‌ای و مدنی مثل آزادی بیان مربوط می‌شود.

در این دیدگاه اینترنت باعث شده‌ است تا بسیاری از این ارزش‌ها تقویت شوند. البته نگرانی‌هایی به خاطر کاهش تنوع رسانه‌ای به دلیل عملکرد صنایع رسانه‌ای انحصاری شده ، وجود دارد. همچنین نگرانی‌هایی در مورد احترام به حریم خصوصی افراد در جامعه اطلاعاتی به دلیل مراقبت‌های ضعیف وجود دارد.

نگرش سوم مربوط به اقتصاد سیاسی جامعه اطلاعاتی می‌شود. در این بخش به موضوع شهرهای جهانی و اثرات اقتصادی  و اجتماعی تحول صنعتی از نظام فوردیستی به نظام پست فوردیستی پرداخته است.

در جریان آن بسیاری از مکانها و جمعیت‌ها ارزشمند تلقی شده و بخش‌های دیگر به حاشیه رانده می‌شوند.

تلقی دیگری نیز در مورد شهروند دیجیتال وجود دارد که در جریان آن بسیاری از اسناد و مدارک کاغذی به اسناد دیجیتال تبدیل می‌شوند. از طرف دیگر در بحث شهروند جهانی این اعتقاد وجود دارد که رسانه‌ها باید آگاهی جهانی برای ایجاد تعلق جهانی نسبت به این سیاره در ذهن آدم‌ها ایجاد کنند.

 به طور مثال ساکنان کشور امریکا که فقط 5 درصد از جمعیت جهان از شامل می‌شوند 35 درصد از خودروهای جهان تردد می‌کنند. شهروندی جهانی اقتضا می کند چنین الگوی مصرف نادرست حذف و جلوی تقلید سایر کشورها گرفته شود.

وی در ادامه با اشاره به این که شهروندی دیجیتال هنجار‌های رفتاری در خصوص نحوه استفاده از تکنولوژی است گفت: با این تعریف دو سوال اصلی مطرح می‌شود. اول این که سوء استفاده از انواع تکنولوژی  تا چه حد در جامعه وجود دارد و دیگر این که آیا این سوء استفاده در یک جامعه مسئله و مشکل تلقی می‌شود.

وی برای شهروند دیجیتال بودن 9 مولفه را بر شمرد و گفت: اولین مولفه اتیکت یا آداب استفاده از تکنولوژی است. طبق تحقیقاتی که در آمریکا صورت گرفته 42 در صد از پاسخ‌گویان هنگام صحبت کردن رو در رو با شخصی اگر تلفن همراهشان زنگ بخورد آن را جواب می‌دهند.

عده زیادی از دانشجویان تلفن همراهشان را می‌برند. در شهروندی دیجیتال قرار نیست چنین آدابی رواج داشته باشد. یکی از وظایف رسانه‌ها رفع چنین مشکلاتی است. این مشکلات در مورد سایر تکنولوژی ها مانند ماشین و کامپیوتر و اس ام اس ... هم وجود دارد.

ارتباطات دیجیتال یا تبادل الکترونیکی اطلاعات دومین مولفه شهروندی دیجیتال است. یکی از خطرات موجود در این بخش تغییر زبان معیار کاربران است. به طور مثال استفاده از حروف انگلیسی برای انتقال زبان فارسی علاوه بر ایجاد اصطلاحات نامناسب باعث شده دانشجویان و دانش‌آموزان در استفاده از زبان اصلی دچار اختلال شوند.

سومین مولفه شهروند دیجیتال ، دسترسی دیجیتال است. باید دید دسترسی دیجیتال به عنوان نمادی از برابری وجود دارد. آیا طبقه و قدرت محدودیتی از طریق فیلترینگ ایجاد کرده است؟

نکته دیگر خرید و فروش آنلاین و یا به عبارتی تجارت دیجیتال است. رسانه‌ها بایستی در این بین به افراد نحوه جلوگیری از سوء استفاده از هویتشان را یاد بدهند.

مسئولیت دیجیتال نحوه استفاده کاربران را شامل می‌شود. حقوق دیجیتال نیز مربوط به حفظ حقوق مادی و معنوی تولید کنندگان است. سلامت دیجیتال و امنیت دیجیتال خطرات جسمی استفاده از تکنولوژی برای کاربران  و ویروس‌های اینترنتی که سلامت دستگاه‌ها را به خطر می‌اندازد را شامل می‌شود.

وی در مورد ارتباط شهر دیجیتال ، شهروند دیجیتال و سواد رسانه‌ای گفت: ما بخشی از لوازم زیستن در این شهر دیجیتال را نداریم . خیابان‌های این شهر مجازی مسدود است. یکی از مولفه‌های مهم در شهر مجازی دسترسی آزاد شهروندان به همه جای این شهر است. در مورد شهروندی دیجیتال رفتار رسانه‌های ما دچار مشکل هستیم.

روند عکاسی از دربار تا رعایا

محمد رضا طهماسبی روند شکل گیری زمینه های تصویری هویت فردی در تاریخ عکاسی ایران، بر پایه ی تحلیل عکس ها و شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران ناصرالدین شاه و پس از آن مورد بررسی قرار داد.

او با نشان دادن اولین عکس‌هایی که  در ایران، در دوران محمد شاه قاجار، از شاه، درباریان و خانواده سلطنتی گرفته شده‌است تا اواخر دوره پهلوی دوم - زمانی که همه مردم عادی نیز عکس‌هایی از پرتره خود می‌گرفتند- ، سیر عکاسی در ایران را به نمایش گذاشت.


 وی گفت: عکاسی با اختلاف سه سال وارد ایران شد. تمایل زیاد ناصرالدین شاه به عکاسی و حمایت های ویژه ی او از این فن، سبب ساز رشد و گسترش عکاسی در جنبه های فنی و زیبایی شناسی در ایران شد اما به دلیل ساختار حکومتی، عکاسی تا مدت ها در انحصار دربار شاهی بود و عموم مردم کمتر می توانستند به میل خود از این پدیده ی نوظهور بهره مند شوند.

در اکثر عکس‌های اولیه در ایران شاه در مرکز کادر قرار دارد و با پرسپکتیو و یا نوع چیدمان با سایرین متمایز می‌شد. سایر خدمه و درباریان و دولتمردان ایستاده  با دستانی به سینه و نگاهی سرشار از خضوع و خشوع در کنار شاه قرار دارند. تا مدت‌ها بعد که درباریان نیز توان خریداری دوربین عکاسی را یافتند این نگاه و حالت ایستادن تغییر نکرد چرا که آنها می‌دانستند همه عکس‌ها به محضر شاه برده می‌شود. 

به مرور ثبت چهره آرمانی که در هنر‌های دیگری چون نقاشی هم مدنظر بود به عکاسی هم سرایت کرد.

عکاسی از زنان و رعایا و "عمله خلوت" کم کم توسط ناصرالدین شاه رواج پیدا کرد. پیش از صنعت عکاسی ، تصویری از زنان به ثبت نمی‌رسید. کم کم از عکاسی برای  تشکیل پرونده تصویری از اعضای دولت، نظامی‌ها و مجرمین استفاده شد.

در اواخر دوره قاجار افراد غیر درباری و پولدار نیز توانستند عکسهایی از خود تهیه کنند. آن نگاه‌های خاضع و دست‌های به سینه تبدیل به عکس‌هایی با قلم و کاغذ و کلاه و کراوات و ... که نشان دهنده شغل و موقعیت اجتماعی افراد بود، شد.

 به عبارت بهتر سایه مجازی شاه از عکس‌ها رخت بر بست و افراد توانستند در عکس‌های خود از خلاقیت‌های فردی استفاده کنند. در تاریخ عکاسی هر چه جلوتر می‌آییم سوژه‌ها اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنند.

فرنگ رفته‌ها راحت‌تر با عکاسی کنار می‌آمدند. زنها نیز کم کم توانستند عکس‌هایی با لباس‌های راحت‌ تر و مدل های مختلف بگیرند.

با شروع مشروطیت عکس‌ها سمت و سوی سیاسی و اجتماعی به خود گرفت. نقش رهبری توسط روحانیت، ستار خان و باقر خان و بعدها مسئله کشف حجاب تاثیر خود را بر عکس‌های شخصی افراد گذاشت.

در این دوره افراد عکس‌هایی را با اسلحه و قطار فشنگ و ... می‌گرفتند که لزوما نشان دهنده نظامی بودن آنها نیست.

فیلم های سینمایی خارجی بر ژست افراد اثر گذار بود . افراد دوست داشتند که فیگور بازیگران را تقلید کنند. در دوران پهلوی دوم مجلات و روزنامه‌ها مردم را به گرفتن عکس‌های فوتوژنیک ترغیب کرد. این گونه عکس‌ها را می توان در اکثر خانه‌ها یافت.

شهروند فرهنگی و رسانه‌های جمعی

دکتر مسعود کوثری عضو هیات علمی دانشگاه تهران در این نشست با اشاره به مفهوم شهروندی به ارتباط آن با رسانه‌های جمعی پرداخت.

وی گفت : در میان رسانه‌های جمعی نظام‌های پخش گسترده به ویژه رسانه‌های جمعی متعلق به دولت از اهمیت بیشتری دارند.

برایان ترنر به همراه یکی از همکارانش کتابی 4 جلدی با عنوان citizenship  منتشر کردند. اما حدود یک دهه از ایجاد مفهوم شهروندی فرهنگی می‌گذرد. این مفهوم با مفهوم سابق شهروندی متفاوت است. سابق بر این مفهوم شهروند بار سیاسی با خود به همراه داشت و به کسی گفته می‌شود که از حقوق برابر برای زندگی در یک اجتماع سیاسی برخوردار بود. اما امروزه شهروندی فرهنگی نه تنها این معنا را در خود دارد بلکه به معنای یک حق عمومی‌ و حق جمعی دارد.

این حق شامل حق حفظ هویت و حق عمل بر اساس فرهنگ می‌شود. به عبارت بهتر در مفهوم شهروندی فرهنگی بیش از اینکه بحث تابعیت در یک اجتماع مطرح باشد بحث هویت فرهنگی مطرح است.به همین دلیل رابطه مستقیمی بین رسانه‌های پخش گسترده و این عنصر شهروندی فرهنگی وجود دارد. در این بین می‌توان از روزنامه‌ها ، ICT، سینما هم صحبت کرد ولی محور قدرت در بحث شهروندی فرهنگی را رادیو و تلویزیون به دلیل فراگیری شان دارند.

در مفهوم سنتی شهروندی، افراد حق بقا بر اساس حقوق برابری مثل آب و برق و تلفن و... دارند اما در این معنا حق بقا بر اساس سنت و فرهنگ داده نمی‌شود. مفهوم شهروندی فرهنگی با زندگی کسانی که در خارج از موطن خود  زندگی می‌کنند پیوند بیشتری دارد. این موضوع  برای حضور اقلیت‌هایی که در کشورهای غربی زندگی می‌کنند کاربرد بیشتری دارد. چرا که در این کشور‌ها در بهترین حالت به افراد خارجی حق شهروندی سیاسی داده شده است ولی آنها در بیشتر موارد نتوانسته‌اند فرهنگ خود را حفظ کنند.

وی با اشاره به این که دو نوع قرائت سیاسی و جامعه‌شناختی از فرهنگ وجود دارد گفت: قرائت سیاسی رویکرد دستوری به مسائل دارد و باید‌ها و نبایدها در خصوص حفظ حق دیگران را بیان می‌کند. هدف در این رویکرد ادغام گروه های اقلیت در بدنه اجتماع سیاسی است. به عبارتی در این دیدگاه یک نوع اجتماع‌گرایی لیبرال حاکم است و مبنای حیات را برای افراد جامعه، تعلق به سیستم حاکم می‌داند.

دکتر کوثری در مورد قرائت جامعه‌شناسانه گفت: در این قرائت شهروندی یک مسئله گفتمانی است. در این دیدگاه کشور‌ها به دنبال این هستند که ضمن حفظ هویت ملی به دیگران حق هویت دهند. به عبارت بهتر چگونگی ارتباط بین اقلیت‌ها با بدنه اصلی جامعه مد نظر است.

فرهنگ یک چیز ساخته‌شدنی است و زائده‌ای نیست که بایستی تحمل شود. شهروندی بر اساس مفهوم فرهنگ  و حیات فرهنگی یک قوم ساخته می‌شود.

این مفهوم به دنبال زدودن یک نوع بیگانه هراسی در جامعه مورد نظر است. در رویکرد سیاسی به شهروندی ادغام به دلیل ترس از بیگانگان صورت می‌گیرد؛ در صورتی که حیات اجتماعی مد نظر است.

ادبیات این حوزه تغییر کرده است. به نظر گروه برایان ترنر، مسئله هویت فرهنگی نمادین و شناختی است تا یک مسئله دستوری و هنجاری. در این دیدگاه به دنبال این هستند که گرو‌ها با نمادها و سمبل‌های خود و شناختی که از جهان دارد زندگی کند. از آنجایی که شهروندی مسئله‌ای ساختنی است، در این رویکرد آموزش نقش مهمی دارد.
وقتی می‌گوییم شهروندی به دنبال نامیدن، تولید معنا و داشتن روایت‌های شخصی از زندگی هستیم.

وی در مورد کارکرد رسانه های جمعی به خصوص رسانه های جمعی دولتی برای تولید شهروندی فرهنگی گفت: دیدگاههای خوش‌بینانه ای در مورد رسانه‌های پخش عمومی به عنوان ابزار آزادی وجود دارد. متفکران این دیدگاه معتقد‌اند به رقم خطرات موجود، این گونه رسانه‌ها می‌توانند رابطه‌ای بین اقوام و اقلیت‌ها و حکومت مرکزی ایجاد بکنند. همچنین رسانه‌ها می‌توانند یک فرهنگ مشترک ایجاد کنند. متفکران این دیدگاه معتقد‌اند تبعیض موجود در تولیدات این رسانه‌ها فقط نسبت به خارجی‌ها نیست بلکه جنسیت‌ها و قومیت‌های موجود در جامعه را نیز شامل می‌شود. به عبارت دیگر رسانه‌های جمعی می‌توانند تکنولوژی شهروندی فرهنگی باشند.

این تکنولوژی می‌تواند با بازنمایی درست فرهنگ اقلیت‌ها عملکرد بهتری داشته باشد. اجازه بازنمایی به گروههای اقلیت و گروه‌های قومی داده شود.

وی در پایان در مورد چگونگی استفاده از رسانه‌های جمعی در جامعه ایران گفت: در جامعه ما قومیت به معنای غربی وجود ندارد اما تا حدودی دارای گروههای قومی و اقلیت هستیم. رسانه‌های جمعی مثل روزنامه ها و تلویزیون نقش محوری را ایفا می‌کنند. در ایران همیشه با بازنمایی غلط و کم مواجه بوده‌ایم.

نکته دیگر این است که ما  تا کجا و با چه مدلی -تا آنجا که هویت ملی صدمه وارد نشود- می توانیم شهروند فرهنگی را در جامعه داشته باشیم. به عبارت دیگر اجازه حیات نه به شیوه سنتی به گروه‌های اقلیت بدهیم.

وی گفت: صدا و سیمای ایران بیشتر نقش ادغام کننده را ایفا کرده و به جای نزدیک شدن به مفهوم شهروندی فرهنگی، نقش بسیج کننده در اتفاقات سیاسی را داشته است. نظام رادیو و تلویزیون همیشه به دنبال مفهوم سنتی از شهروندی و ادغام به نفع هویت ملی را دنبال کرده است.

 بازنمایی درست و عدم بازنمایی کاملا در برنامه‌ها نسبت به اقلیت‌ها و قومیت‌های مختلف دیده می شود. مثلا تصویری که از ارمنی های نشان داده می‌شود چندان به واقع نزدیک نیست و گاهی نیز باعث خشمشان نسبت به سازندگان این سریال‌ها و حتا نسبت به مسلمان‌ها می‌شود. در مورد اقلیت‌های دیگر نیز این مشکل وجود دارد. ضمن این که مدل تهیه برنامه‌ها صرفا در جهت حفظ منافع ملی است.

وی در مورد عملکرد روزنامه‌ها گفت: به نظر من روزنامه‌ها نیز چندان نتوانسته‌اند شهروند فرهنگی را ایجاد کنند. روزنامه همشهری بر خلاف اسمش نتوانسته کاملا یه این امر بپردازد و همچنان از همان الگوهای روزنامه‌نگاری رایج استفاده کرده است. البته باید گفت تلاش همشهری برای راه اندازی ویژه‌نامه‌ها و ضمیمه‌هایی چون دوچرخه، همشهری محله و ...تا حدودی این مسئله را رفع می کند.

او تغییر رویکرد به شهروندی را اصلی‌ترین نیاز همشهری عنوان کرد و گفت: باید به مدلی برسیم که ضمن بها دادن به تنوع فرهنگی، حفظ هویت ملی را در نظر بگیریم. همشهری برای ایجاد شهروندی فرهنگی باید به سمت این گرو‌ها برود و حیات آن‌‌ها را آنچنان که تجربه می‌کنند بازنمایی کند. اجازه بدهد بهتر و بیشتر از خود بگویند. البته نباید فراموش کرد که رسانه‌های جمعی تنها بخشی از ماجرا هستند. جامعه نیز باید به آنها حق حفظ هویت فرهنگی را بدهد.