با این همه مثل بسیاری از فیلمسازان، بعضی از این کارها شاید بیشتر از بقیه موفق بودهاند و بیشتر به دل مخاطب نشستهاند. این شبها سریال تلویزیونی «اولین انتخاب» بهعنوان چهارمین کار صباغزاده در سبک کمدی روی آنتن رفته و از شبکه تهران پخش میشود؛ سریالی که با ایجاد یک فضای فانتزی سعی داشته تا موقعیت جدیدی از طنز و کمدی خلق کند اما اینکه تا چه حد توانسته موفق شود، بهنظر مخاطبان بستگی دارد. خود کارگردان مدعی است که این سریال نتیجه داده و مخاطبان از آن استقبال کردهاند، به همین بهانه با صباغزاده گفتوگویی داشتیم که آن را در ادامه میخوانید.
- آقای صباغزاده برای کارگردانی که بیشتر بهکار جدی، درام و تاریخی مشغول بوده، ساخت این سبک از کمدی ریسک محسوب نمیشود؟
البته بعد از کارهایی مثل «دزدان مادربزرگ»، «دلبر آهنین» و «دیوار شیشهای» این چهارمین کار من بود و چندان ریسک محسوب نمیشد. با این حال طرح اولیه را که دیدم بهنظرم مناسب بود. در هر صورت ساخت سریال کار سختی است؛ مخصوصا با زمان کمی که من در اختیار داشتم. همزمان هم نوشتن فیلمنامه صورت گرفت و هم کار تصویربرداری و به هر ترتیب ما سعی کردیم که با تلاش و کوشش اولین انتخاب را با وجود کمبودهایی که در سینما و تلویزیون داریم، بسازیم. خوشبختانه همه عوامل هم توانستند به خوبی کار خود را انجام دهند.
- چرا نگذاشتید که ابتدا فیلمنامه بهطور کامل نوشته شود و بعد سراغ ساخت و تولید بروید؛ این شکل کار به کلیت سریال آسیب نزد؟
طبیعتا این همزمانی در نوشتن فیلمنامه و تصویربرداری کار را سخت میکرد اما طرح آماده بود و باید تولید کار شروع میشد. من مجبور بودم با همان قسمتهایی از فیلمنامه که آماده میشدتولید و ضبط را شروع کنم تا سریال بهماه مبارکرمضان برسد. خود من هم دلم نمیخواست که کار نیمهتمام را جلوی دوربین ببرم. بههرحال شرایط به این شکل بود و من هم با اعتمادی که به نویسنده فیلمنامه، عباس نعمتی داشتم و همچنین بازیگرانی که در اختیار داشتم فکر میکردم که بتوانیم کار را با خوبی و خوشی به اتمام برسانیم که همین اتفاق هم افتاد.
- فکر نمیکنید اگر از همان ابتدا پخش این سریال را به ماه مبارک رمضان محدود نمیکردید اما کیفیت کار را بالا میبردید با اثر بهتری مواجه بودیم؟
100درصد، تردید نکنید. اگر فیلمنامه منسجم و آماده بود شرایط کار بهتر میشد. قاعدتا خود من هم بعد از اینکه تصویربرداری شروع شد، با توجه به حجم و شلوغی و لوکیشنهای فراوانی که سریال داشت به این نتیجه رسیدم که این کار برای ماه رمضان مناسب نیست، بنابراین توصیه کردم که کار را در ماه مبارک رمضان پخش نکنند و زمان مناسبتری در اختیار ما قرار دهند. با این حال با توجه به محدودیتهای زمانی و شرایط و امکاناتی که داشتیم و تعداد زیاد هنرپیشهها، تا الان احساس میکنم که کار موفق بوده است.
- البته در این مورد انتقاداتی هم وجود دارد که اتفاقا توسط خود بازیگران مطرح شده است؛ مثلا مریم امیرجلالی در گفتوگویی اعلام کرده که در فیلمنامه نقش او مشخص نبوده یا زهیر یاری از کمیککردن نقشاش بهدست خود سخن گفته بود.
مباحثی که بعضی از دوستان مطرح کردهاند بیشتر حاشیهای است و بهنظر من مردم نیازی به دانستن این مسائل ندارند و اصلا نباید طرح میشد. اگر قرار باشد اینها مطرح شود من هم برای آنها جواب دارم. موارد دیگری را هم بعضی از بازیگران مطرح کردهاند که منطقی نیست. بههرحال اگر دیالوگها، نوع تصویربرداری و دوربین و مواردی که قرار است در فیلم اتفاق بیفتد در فیلمنامه مشخص نشده باشد، فیلم دیگر با این جذابیت در سکانسها و صحنهها تولید نمیشد. بازیگر توانمند هم باید بتواند موقعیت و استعداد خود را در چنین مواردی نشان بدهد و توانمندیها و ریزهکاریها را در صحنه به نمایش بگذارد. در غیر این صورت باید افرادی را از خیابان بیاوریم و جای بازیگران بگذاریم. بازیگر باید بتواند در صحنه، بهخصوص در موقعیتهای کمدی و طنز پویایی خود را به اثبات برساند.
- منظور شما این است که بازیگر باید بتواند بهصورت بداهه بازی کند؟
منظور بداهه نیست. این کار، فیلمنامه داشت. خود من آن را بازنویسی کردم و روی آن فکر شده است؛ اما بازیگر هم باید بتواند استعدادش را پرورش دهد. لحظاتی بوده که بازیگر از خود خلاقیتی نشان داده و من از آن لذت بردهام. این هوشمندی کارگردان است که به بازیگر خود اجازه میدهد استعدادش را در صحنه بروز دهد و این بدین معنا نیست که فیلمنامهای وجود نداشته باشد.
- شما چگونه سراغ متن عباس نعمتی رفتید، وقتی هنوز به اتمام نرسیده بود؟
نعمتی طرح خود را به من پیشنهاد داد و من هم با بررسی آن به نتایج مطلوبی رسیدم. من ریسک کردم اما با توجه به توانمندیها و تجاربی که داشتم آماده و پذیرای این ریسک بودم و حالا فکر میکنم بهرغم وجود همه فشارهای روحی و روانی که در کار بر من حاکم بود نتیجه خوبی حاصل شد.
- بهنظر شما چرا کمدی آنقدر جذاب است که هر کارگردانی دوست دارد سراغ آن برود و حداقل آن را برای یکبار در زندگی خود امتحان کند؟
البته این نیازمند احساس، خلاقیت و استعدادی است که باید در کارگردان وجود داشته باشد و بتواند کمدی بسازد. اگرچه کمدی جذابیتهای خودش را دارد و شاید هرکسی این ژانر را دوست داشته باشد اما پیش نیاز این امر این است که کارگردان هم بتواند جذابیتهای مورد نظر را به فعلیت تبدیل کند. شاید اگر کارگردان دیگری قرار بود این سریال را بسازد آن را به نحو دیگری میساخت و کار به این سبک ساخته نمیشد. ساخت فیلم در ژانرهای مختلف به سابقه و پیشینه افراد هم بستگی دارد.
- پس کمدی را از درام سختتر میدانید؟
بله، کمدی کار سختی است و حتی ساخت آن از درام و ملودرام هم مشکلتر است؛ ویژگیهای خاص خود را میطلبد و بازیگران هم باید طنازیهای لازم را داشته باشند. کار ملودرام حتی بسیار روانتر شکل میگیرد، احساسات، شخصیتپردازیها و بازیها متمرکزتر هستند و کنترلشدهتر انجام میگیرند اما در کمدی کنترل کمتر است چون صحنه شلوغ است و اتفاقات زیادی فضا را احاطه میکند. داستانهای فرعی زیادی اتفاق میافتند و همه اینها را باید به نحو مناسبی جمع و جور کرد. در «خانه خلوت» هم این نوع طنازی اتفاق افتاد.
- البته نوع کمدی در این کار کمی با کمدیهایی که این روزها در تلویزیون میبینیم متفاوت بود؛ این سبک از ابتدا پیشبینی شده بود یا شما خواستید؟
این سبک و سیاق تا حدی سلیقه و نگاه من بود که چطور لوکیشنها و عوامل را انتخاب کنم و تا حدی هم از متن برمیخاست. این مجموعه به سمت و سویی هدایت شد که کمتر لودگی در آن حاکم شود و تماشاگران به جای اینکه از رفتار و گفتار لودهآمیز بخندند از اتفاقات و درگیری با خط داستانی و ارتباط بازیگران با یکدیگر جذب سریال شوند. من خواستم کار تازهای ارائه دهم و فضای تازهای خلق کنم که از هیچ فرم و فیلم و الگو یا سبکی هم نشأت نگرفته است. در عین حال بازیگران هم تلاش کردند تا سکانسها پرتنش و پررمق دربیاید و بهنظرم آنچه لازم بود، درآمد.
- فکر میکنم یکی از ویژگیهای این کار این است که از کلیشههای کمیک یا بازیگران ثابت این ژانر استفاده نشده. این نکته مثبتی بود که البته تا حدی باعث شد فضای کمدی در کاری که قرار است تماشاگرش را بخنداند، شکل نگیرد.
آنچه شما میگویید به همان سبک کمدی معمول در تلویزیون مربوط میشود که به اندازه کافی اتفاق افتاده و تاکنون زیاد کار شده است. در شأن من نبود که بخواهم با این روال معمول تماشاگرم را بخندانم. بهنظر من هنوز صحنههای جذاب این کار دیده نشده و باید منتظر ماند. جذابیت این کار در روابط آدمها با یکدیگر است. همه اینها به علاوه بازیهای تازه، موقعیتهای تازه و آدمهایی که کمتر در این ژانر دیده شدهاند یا اصلا نقشهای کمدی نداشتهاند، اتفاق تازهای را در این کار رقم زد.
- پس شما از ابتدا هیچ نگرانیای نداشتید که بازیگرانی که همیشه درام و جدی بازی میکردهاند نتوانند از پس نقشها برآیند؟
دلشوره در من وجود داشت. فشار زیادی در شروع کار به من وارد شد اما بهتدریج که کار پیش رفت این نگرانیها برطرف شد و من حس کردم فضای دلخواهم کاملا بر کار مسلط است و همه المانها بهدرستی شکل گرفته است.
- با این حال هنوز شخصیتپردازیها به خوبی شکل نگرفته است.
من سعی کردم داستان بهصورت منطقی و اصولی اتفاق بیفتد. شخصیتها در طول داستان و بهتدریج در قسمتهای مختلف شکل میگیرند تا اینجا هم همه شخصیتها به خوبی درآمدهاند؛ مادر، عمه، پدر، داماد و... در قسمتهای بعدی هم اتفاقاتی خواهد افتاد که مخاطب را بیشتر جذب خواهد کرد.
- شما ابتدا کار را برای ماه مبارک رمضان آماده کرده بودید و بعد در زمان پخش آن تأخیر بهوجود آمد. این مناسبت زمانی و پخش در زمانی دیگر بهکار لطمه نزد؟
خیر. اتفاقا خیلی هم بهتر شد چون اگر قرار بود با آن سرعت و عجله کار روی آنتن برود ممکن بود افتضاحاتی به بار بیاید. فشار کار باعث لطمه خوردن سریال شد اما این تأخیر به من اجازه داد که بیشتر کار کنم.
- و بعد وقتی دیدید زمان بیشتری در اختیار دارید چند قسمت دیگر هم به آن اضافه کردید.
اتفاقات زیادی در داستان این سریال وجود دارد و این کشش را برای طولانیشدن داشت. ابتدا قرار بود در 26قسمت ساخته شود و بعد چون از آن زمان خارج شد و باید تا ماه رمضان روی آنتن میرفت 10قسمت به آن اضافه شد.
- چه ضرورتی نیاز بود که این 10قسمت اضافه شود؟
داستان این قابلیت را داشت؛ حتی بهدلیل اتفاقات و جذابیتهای داستانی این مجموعه، شاید من سری دوم آن را هم بسازم؛ یعنی اینطور نبود که بهاصطلاح بخواهیم به آن آب ببندیم، برعکس من بهدلیل اینکه بیشتر فیلم سینمایی ساختهام و نگاه سینمایی دارم، به این کشمکشهای تلویزیونی توجه چندانی ندارم.
- با این حال این احساس وجود دارد که بعضی از قسمتها و صحنهها اضافی است یا یکی از انتقادهایی که به این مجموعه میشود این است که بسیار دیالوگ محور است.
قرار نیست من به همه انتقادها جواب بدهم، با این حال دیالوگ، محور کارهای کمیک و فانتزی است. روابط و دیالوگ است که کارها را میسازد و این غیر از درام است که باید در روابط آدمها متمرکز شوید و بیشتر سکوت بر فضا حاکم است.