محمد جواد ظریف در صفحه فیس بوک خود نوشت: ساعت 9 و نیم شب است و تازه از بیمارستان و مطب پزشک برگشتهام و توانستهام قدری بنشینم تا این مطلب را برای شما بنویسم.
امروز صبح، بعد از دیدن تیتر یک روزنامه، کمردرد و پادرد شدیدی گرفتم. حتی نمیتوانستم راه بروم یا بنشینم. فکر کردم دیسک کمر و سیاتیک گرفتهام. فقط توانستم دو ملاقات خارجی را انجام دهم. بقیه برنامهها را لغو کردم. جلساتم با بعضی از معاونین وزارت خارجه را در حالت استراحت انجام دادم. وقتی 4-5 ساعت استراحت مشکل را حل نکرد، ساعت 5 بعدازظهر دفترم در وزارت امور خارجه را ترک کردم و به بیمارستان رفتم.
خدا را شکر ام آر آی نشان داد که مشکل من بیشتر عصبی و اسپازم عضلانی است و با ورزش درست میشود. از برادر و دوست عزیزم دکتر سید رضا رضوی، پزشک بزرگوار و عارفی که بیش از 90 دقیقه با محبت فراوان تلاش کرد که درد مرا آرام کند بینهایت سپاسگزارم.
به هر حال، روز تلخی بود ولی برای من بسیار آموزنده. یاد گرفتم که هرچه میخواهم بگویم علنی و عمومی بگویم و گرنه بازار سوءاستفاده بسیار داغ است.
باعث تاسف است که یک و نیم ساعت بحث جدی، صمیمانه و خصوصی با نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، که صراحتا توافق شده بود محرمانه و غیرقابل نقل خواهد ماند، در چندجمله خلاصه شد که هیچ ارتباطی با بحث مفصل من نداشت و به مطبوعات درز داده شد. بدتر از آن افرادی که خود را قاضی صداقت بنده دانسته و با تیتر کوچک صداقت مرا می ستایند با بزرگترین تیتر ممکن جملهای را از من به عنوان نقل قول مستقیم از بنده منتشر کردند که با آنچه گفته بودم مطابقت نداشت. جالب آنجاست که کسانی که ادعای ولایتمداری دارند جلوتر از رهبری حرکت میکنند و هیچ از خود نمیپرسند که اگر ایشان مصلحت میدیدند خودشان مصادیق را روشن میفرمودند.
به هرحال سخنگوی وزارت امور خارجه مطلب را تکذیب کرد، ولی من درس مهمی را آموختم. دوستان عزیزی که مطالب جلسه محرمانه را بدون توجه به محتوای مطلب به سلیقه خود به بیرون منعکس کردند، من بعد تنها توقع اظهارنظر رسمی در جلسات علنی از بنده داشته باشند.
چند بیت از مولانا برای حسن ختام
تو مکن تهدیدم از کشتن که من
تشنه زارم به خون خویشتن
آزمودم مرگ من در زندگی است
چون رهم زین زندگی پایندگی است