هر چند شخصیتهای متعددی که با ایشان بودهاند میتواند منابع خوبی برای مواد خام یک فیلمنامه به حساب بیایند اما در طول سالهایی که از ارتحال امام(ره) گذشته است بسیاری از فیلمنامهنویسان و فیلمسازان سعی کردهاند به زندگی ایشان بپردازند و شخصیت آن بزرگوار را به تصویر بکشند.
تلاشی که در حد چند سریال تلویزیونی – آن هم تنها در پیرامون دوره کودکی و قبل از آن - محدود شد که میتوان به سریالهای «صنوبر» و «آفتاب بر زمین» اشاره کرد. این اتفاق اما در سینما به شکل دیگری رخ داده است. بهروز افخمی کارگردانی که به ساخت سریالهای تاریخی همانند میرازکوچکخان علاقه نشان داده است با فیلم «فرزند صبح» سعی کرده است فتحبابی بر این قضیه باشد.
«فرزند صبح» با ورود روحالله خمینی بیستویک ساله به خمین و پیاده شدنش از کالسکه جلوی منزل پدریاش شروع میشود. روحالله وارد خانه کودکیاش میشود. زمانی که در این خانه با دیوارهای بلند با بچههای دایهاش بازی میکرده است.
مادر (سحر دولتشاهی) برای خونخواهی پدرش که کشته شده عازم تهران است و او باید با اجبار پیش عمه (هدیه تهرانی) و همسرش کبلیمیرزا (آتیلا پسیانی) بماند. و از اینجاست که داستان روحالله چهار ساله سکانس به سکانس از طریق فلاشبک برای مخاطب روایت میشود.
روایتی که تا ده سالگی روحالله ادامه پیدا میکند و تقریباً هفتاد درصد فیلم را به خود اختصاص میدهد.و بعد از آن است که ما با صحنههایی مربوط به دستگیری امام (ره) در قم توسط ساواک و انتقال او به تهران و بعد زندان قصر روبهرو میشویم و امام (ره) را در شصت و سه سالگی تا مرحله تبعید به ترکیه میبینیم.
لذت جستجو روی خطوط قرمز
در واقع فیلمنامه «فرزند صبح» چهار فصل از زندگی امام (ره) را به تصویر میکشد فصل پاییز، زمستان و بهار فصول مربوط به کودکی و نوجوانی اوست و فصل تابستان هم به وقایع قبل از انقلاب اسلامی برمیگردد.
افخمی در این باره معتقد است: «من خیلی در این باره مطالعه کردم ولی منابع ما درباره زندگی شخصی و کودکی امام (ره) بسیار اندک است. هر چند خاطرات خانواده ایشان و مخصوصاً برادر بزرگوارشان آیتالله پسندیده کمک زیادی به من کرد اما بیشترین مراجعات من به کتابی تحت عنوان «خمینی، روحالله» به قلم دکتر علی قادری بوده که تا حدی به کودکی ایشان نگاه مستند و تاریخی داشته است.
او درباره علت شکل گرفتن فیلمنامه «فرزند صبح» به این صورت میگوید: «وقتی کار به من پیشنهاد شد میدانستم با خط قرمزهای فراوانی روبهرو هستم. برای همین سعی کردم از امکانات موجود استفاده کنم. خودم خیلی دلم میخواست به کودکی امام بپردازم. حس واقعیام این بود که نباید اصلاً به این دوره از زندگی ایشان رنگ تقدس ببخشیم و هر چه ایشان واقعیتر و طبیعیتر باشد با مخاطب بهتر ارتباط برقرار میکند.»
با توجه به وقفه دوسالهای که در طول فیلمبرداری «فرزند صبح» پیش آمد فیلمنامه چندین بار تغییر کرد اینکه صحنههای مربوط به نوفللوشاتو و حضور امام در فرانسه باشد یا نه، و اینکه به ارتحال امام(ره) هم اشاره میشود، مواردی بود که در نهایت با حذف سکانسهای مربوط به فرانسه و تایید سکانسهای مربوط به بیمارستان و حضور سیداحمد خمینی منجر شد.
و به این ترتیب بعد از اینکه امام(ره) در سن 63 سالگی به نمایش درمیآید ما با صحنههای مربوط به حضور سیداحمد خمینی در بیمارستان و ارتحال امام(ره) روبهرو میشویم.
انتخاب سخت، بازیهای سختتر
بدون تردید انتخاب بازیگران را باید یکی از مهمترین و دشوارترین مراحل تولید «فرزند صبح» بدانیم. این حساسیت را هم میتوان از انتخابهای افخمی و هم پافشاری او بر حضور بازیگرانی که به چهره واقعی امام شبیهتر باشند، فهمید.
انتخاب آرمان ایرانپور، پسربچهای که بتواند نقش چهار سالگی روحالله را بازی کند انتخاب آسانی نبوده، خصوصاً که شباهت بین بزرگسالی و کودکی امام اهمیتی نداشت بلکه او بیشتر دنبال ظرافت و زیبایی خاص در چهرههای کودکان بود. با این حال وقتی آرمان برای این نقش انتخاب شد همچون بقیه بچهها که گریم اصلاً بر روی صورتشان معنی ندارد او بدون گریم جلوی دوربین حاضر شد. اما داستان آرمان ایرانپور 7 ساله به اینجا ختم نشد، درست زمانی که گروه در اردیبهشت 84 سکانسهای نهایی چهار سالگی روحالله را میگرفتند و قرار بود سکانسهای بعدی به ده سالگی امام بپردازد. کارگردان و تهیهکننده با مشکل بزرگی روبهرو شدند.
اینکه چهره آرمان آنقدر جا افتاده نبود که بتواند این نقش را ادامه دهد به همین خاطر طبیعیترین کار این بود که محمدرضا شرفالدین تهیهکننده یک آگهی در روزنامهها بدهد و از بچههایی که بیشترین شباهت را به آرمان دارند دعوت کند تا برای تست چهره و بازیگری به دفتر فیلم مراجعه کنند.
اما از میان صدها نفری که برای اینکار مراجعه کردند هیچکس برای نقش انتخاب نشد. ضمن اینکه دل خود افخمی هم به این کار راضی نبود. او معتقد بود: «وقتی پای یک پسربچه دیگر به وسط آمد حس کردم کار آسیب شدیدی میبیند.
ما داشتیم فیلم سینمایی میساختیم نه سریال. و مخاطب میخواست یک روز 90 دقیقهای را دنبال کند. آن وقت برایش این سؤال پیش نمیآمد که چرا این پسر بچه در ده سالگی اینقدر قیافهاش عوض شده است؟ این موارد بود که تصمیم گرفتیم کار را متوقف کنیم تا آرمان بزرگتر شود و بقیه صحنهها را با او ادامه بدهیم.»
شاید چنین تصمیمی در ابتدا کمی عجیب میآمد و بسیاری از مطبوعات و رسانهها به آن به شکلی خاص نگاه کردند اما افخمی کارگردانی است که هیچ عجلهای برای ساخت فیلمش ندارد برای همین وقتی هیچکس را برای نقش ده سالگی روحالله پیدا نکرد پیشنهادش را به شرفالدین داد و او هم پذیرفت.
هر چند سرمایهگذار فیلم یعنی عروج فیلم هم از این پیشنهاد استقبال کرد و به این ترتیب قرار شد پروژه «فرزند صبح» یک سال متوقف شود تا آرمان با بلند شدن موهایش و تغییر قیافهاش برای این نقش آماده شود. با این حال وسواس افخمی تا حدی بود که کار دو سال طول کشید و اردیبهشت 86 دوباره آرمان به سر صحنه بازگشت تا چهرهای مناسبتر برای روحالله ده ساله داشته باشد.
دستیار کارگردانی که بازیگر شد
حساسیت و وسواس افخمی برای نقش 21 سالگی امام(ره) شاید بیشتر به عکس برمیگشت که از آن دوره زندگی امام (ره) موجود بود. برای همین تنها عکس سیاه و سفیدی که از جوانی امام(ره) همه جا منتشر شده بود زمینهساز جستوجو برای بازیگر این نقش شد.
در میان بازیگران حرفهای که هیچکس پیدا نشد تا اینکه برحسب اتفاق یک روز ناهید طلوع، طراح صحنه و لباس متوجه شد محمد هادی حیدری دستیار دوم کارگردان بسیار به این عکس شباهت دارد با پیشنهاد این نقش به حیدری و گریم مناسب روی چهرهاش همه به این توافق رسیدند که او گزینه مناسبی برای این نقش است.
خصوصاً که قرار هم نبود بازیگر این نقش خیلی دیالوگ داشته باشد و مهم حرکت و نگاه نافذ و گرم او بود که دوربین را تحت تأثیر قرار میداد. در واقع چهره حیدری پس از گریم آن قدر شبیه جوانیهای امام(ره) شده که خانواده امام (ره) در برخورد اول با عکس بازیگر متوجه تفاوت آن با عکس قدیمی و حقیقی نشدند.
و دیگر نقشها
«پس از انتخاب نقش 21 سالگی امام (ره) باید به فکر نقش 63 سالگی امام(ره) میبودیم، چندین انتخاب متفاوت داشتیم ولی هیچ کدام جواب نداد تا اینکه عبدالرضا اکبری برای بازی در این نقش انتخاب شد و پس از تحمل گریمی 5 ساعته چهرهاش کاملاً به زمان تبعید امام (ره) به ترکیه در سال 43 شباهت پیدا کرد.» این بار هادی نائیجی دستیار اول کارگردان ضمن اینکه درباره انتخاب نقش دوره میانسالی امام (ره) میگوید.
او درباره صحنههایی که قرار است عبدالرضا اکبری بازی کند میگوید: «زمانی که شبانه امام سوار بنز قدیمی 170 میشود ما یک نمای بسته از چهره ایشان داریم. صحنهای که امام در ماشین نشسته است در کل این سکانس حدود هفت دقیقه است پس از آن هم سکانس دستگیری و تبعید به ترکیه را داریم که یک فرودگاه قدیمی بازسازی و صحنه ورود امام به فرودگاه ترکیه فیلمبرداری شود.»
نائیجی درباره سکانسهای مربوط به سیداحمد خمینی و بازی محمدرضا شریفینیا میگوید: محمدرضا شریفینیا در فصل کودکی امام نقش پدر ایشان را بازی کرده است وقتی قرار شد فصل بیمارستان هم به فیلمنامه اضافه شود تست گریم سیداحمد خمینی روی صورت شریفینیا جواب داد و قرار شد در سکانسی که دوربین به جای نگاه امام (ره) بیمارستان را به تصویر میکشد و سیداحمد هم بر بالین ایشان هستند این فصل گرفته شود.»
در میان بازیگران مطرح فیلم، میشود به عمه امام که هدیه تهرانی بازیاش را به عهده گرفته هم اشاره کرد. افخمی معتقد است که وقتی میخواسته نقش عمه را بنویسد بازی هدیه تهرانی به ذهنش میآمده است. و الان هم در کنار بازیهای دیگران به نظرش این نقش کاملاً به چشم میآید. اما انتخاب نقش مادر امام (ره) و سپردن آن به سحر دولتشاهی هم با دقت صورت گرفته است.
خصوصاً که عوامل به دنبال بازیگری بودند که سن جوانی مادر امام(ره) را داشته باشد و برای همین با توجه به گریمی که برای سحر دولتشاهی انتخاب شده است افخمی از این نقش کاملاً راضی است.
اکنون، شهریار، خمین و فرزند صبح
«فرزند صبح» اکنون مراحل فیلمبرداریاش را در کرج و شهریار سپری میکند.
به گفته شرفالدین، تهیهکننده فیلم،فیلمبرداری سکانسهای باقیمانده یعنی ده سالگی روحالله،دستگیری و تبعید امام(ره) و بیمارستان تا پایان خرداد تمام میشود. و با توجه به وسواسی که افخمی نسبت به تدوین فیلم دارد امکان دارد خودش تدوین آن را برعهده بگیرد.
در هر صورت «فرزند صبح» را شاید بتوان تنها فیلم سینماییای دانست که اینقدر حساسیت برانگیز بوده و عواملش با دقت و ظرافت مراحل فیلمبرداری و انتخاب بازیگرش را طی کردهاند. رعایت امانت و صداقت در ساخت این فیلم همانقدر مهم بود که جذابیت هنری و تصویری آن. به گفته تهیه کننده امسال در جشنواره فیلم فجر نمایش داده خواهد شد.