عاملان این قتلها در جریان تحقیقات کارآگاهان پلیس آگاهی به دام افتادند. تحقیقات پلیس برای کشف راز نخستین جنایت زمانی شروع شد که زن جوانی نزد مأموران رفت و از ناپدید شدن شوهرش به نام حسن خبر داد. این زن گفت: شب قبل مرد غریبهای مقابل خانهمان آمد و گفت که با شوهرم کار دارد. او سپس همراه شوهرم از خانه دور شد و این آخرین باری بود که حسن را میدیدم. پس از آن دیگر از شوهرم خبری نشد و تلفن همراهش نیز خاموش است. با اظهارات زن جوان که لاله نام دارد، تحقیقات کارآگاهان برای یافتن ردی از مرد گمشده شروع شد.
با گذشت زمان، وقتی اثری از او پیدا نشد، مأموران حدس زدند که حادثه شومی برایش رخ داده است. بنابراین پرس و جو از همسایههای این مرد آغاز شد و در این میان مأموران متوجه راز مهمی شدند. همسایهها مدعی بودند شبی که حسن ناپدید شد، او را همراه برادرزنش دیده بودند. در حقیقت مردی که مقابل خانه آنها رفته بود، برادر لاله به نام جمشید بوده، نه فردی غریبه و همسر حسن به پلیس دروغ گفته است. این اطلاعات مأموران را برآن داشت تا درخصوص زندگی مرد ناپدیدشده تحقیق کنند و متوجه شدند که حسن به تازگی زن دیگری را نیز به عقد خودش درآورده و بیشتر اوقات خود را با او میگذراند و کمتر به سراغ زن اولش میرود.
با این اطلاعات فرضیه اینکه لاله (همسر اول حسن) از ماجرای ناپدید شدن شوهرش خبر داشته باشد قوت گرفت، تا اینکه مأموران متوجه شدند که شب ناپدید شدن حسن، مردم برادرزن او را در بیابانهای اطراف شهر دیده بودند. مأموران در ادامه راهی بیابان شدند و جسد مرد ناپدید شده را پیدا کردند. دیگر شکی باقی نمانده بود که عاملان این جنایت همسر حسن و برادرش هستند. بنابراین دستور بازداشت آنها صادر شد و مأموران هر دوی آنها را دستگیر کردند. برادر لاله در بازجوییها به جنایت اعتراف کرد و گفت:
از وقتی که حسن(مقتول) با زن دیگری ازدواج کرده بود، نسبت به خواهرم بیتفاوت شده بود. او کمتر به خواهرم که همسر اولش بود سر میزد و رفتارش با او عوض شده بود و خیلی از شبها به خانه نمیرفت. یک روز خواهرم با من تماس گرفت و خواست که شوهرش را به قتل برسانم. او گفت که اینطوری هم از حسن انتقام میگیرد و هم از هوویش. من هم قبول کردم و شب حادثه دامادمان را به خارج از شهر کشاندم و در آنجا وی را به قتل رساندم. با اعترافات این مرد و خواهرش، هردوی آنها راهی زندان شدند.
شلیک در عروسی
دومین پرونده مربوط به شلیک مرگبار در یک مراسم عروسی در یکی از شهرهای لرستان است. در جریان این تیراندازی 4نفر مجروح شدند و به بیمارستان انتقال یافتند اما یکی از آنها که گلوله به سرش اصابت کرده بود حال وخیمی داشت و هرچند او را به بیمارستان در تهران منتقل کردند، وی جانش را از دست داد. با مرگ این مرد، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی لرستان وارد عمل شدند و در بررسیها دریافتند که شلیک مرگبار برای شادی در مراسم عروسی صورت گرفته بود. عامل این شلیک، یکی از مجروحانی بود که در بیمارستان بستری بود. این مرد زمانی که برای ابراز شادی با سلاح کلاشینکف در عروسی شلیک کرده بود، دچار اشتباه شده و ناخواسته بهخودش و 3نفر از مهمانان شلیک کرده و باعث مرگ یکی از آنها شده بود.
جنایت 80میلیونی
در سومین پرونده، قربانی زن جوانی بود که جسدش مدتی قبل در حاشیه یکی از جادههای استان لرستان پیدا شد. جسد این زن نیمه سوخته بود و بررسیها نشان میداد که همه طلاها و مدارک شناساییاش سرقت شده است. مأموران با بررسی پرونده افراد گمشده، هویت این زن به نام الهام را شناسایی کردند و دریافتند که وی آخرین بار با مردی به نام مراد دیده شده بود.
این مرد دستگیر شد و در بازجوییها به قتل زن جوان اعتراف کرد و مدعی شد که بهخاطر سرقت طلا دست به قتل زده است. او گفت: از مدتی قبل الهام را میشناختم و میدانستم که از شوهرش جدا شده و مقدار زیادی طلا دارد. برق طلاها باعث شد تا نقشه سرقت بکشم و یک روز که او مثل همیشه همه طلاهایش را همراه داشت، وی را سوار ماشینم کردم و به بهانهای به محلی خلوت بردم و او را به قتل رساندم. بعد هم طلاهایش را که در حدود 80میلیون تومان بود سرقت کردم و جسدش را در حاشیه جاده آتش زدم.
سرهنگ دالوند، رئیس پلیس آگاهی استان لرستان با اشاره به دستگیری متهمان این سهپرونده گفت: بررسیهای تکمیلی درخصوص این قتلها ادامه دارد.