تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۰۲

معرفی کتاب> عباس تربن: «من ماندم و ارثیه‌ مادربزرگم/ مادربزرگی که جهازش/ یک جفت کوه سنگلاخی/ یک پارچه نیزارهای دور/ یک دست/ دشت بیکران بود/ مهریه‌اش یک سکه ماه/ چندین قواره آسمان بود...»

شعرهای تازه‌ترین مجموعه‌ی عرفان نظرآهاری همین حال و هوا را دارند. روایتی خودمانی از زبان اول‌شخصی که داستان زندگی‌اش را برای شنونده‌های علاقه‌مند به شعر روایت می‌کند:

«این تنم/ تکه‌هایی/ از هزاران سفال است/ چشم‌هایم دو تا مهره‌ مفرغی/ قدمتش یک علامت‌سؤال است...»

«من بیابان، همسرم باد» نام تازه‌ترین مجموعه‌ی عرفان نظرآهاری و دربردارنده‌ی ۳۲ قطعه شعر است. اگرچه روی جلد این کتاب کلمه‌ی «نوجوان» نوشته نشده، اما با توجه به سوابق شاعرش (و نیز چاپ‌شدن بعضی شعرها در مطبوعات نوجوانان) به‌نظر می‌رسد این مجموعه را برای نوجوان‌ها هم منتشر کرده است.

زبان ساده‌ی شعرها این امکان را به‌وجود آورده که مخاطب نوجوان نیز با شعرها ارتباط بگیرد، بتواند آن‌ها را بخواند و بفهمدشان:

«خاطرات/ تار عنکبوت بود/ در چهار گوشه‌ دلم/ غصه‌ها/ گرد و خاکی از سکوت بود/ در گلوی دفترم/ لای برگ برگ پوشه‌ دلم...»

همان‌طور که از نمونه‌شعرهای ذکرشده در این یادداشت معلوم است، بیش‌تر شعرهای چاپ‌شده در این کتاب قالب نیمایی دارند؛ در واقع همه‌ی شعرها به‌جز شعر «ماهی پری» که در قالب مثنوی سروده شده و زبانی محاوره‌ای و متفاوت دارد:

«ماهی پری دلش همیشه خون بود/ زندونیه تُنگای این و اون بود/ تموم حوضا واسه اون کوچیک بود/ رودخونه‌ها دو قطره چیک و چیک بود/ ماهی! تو ماهی آبت آسمونه/ رودخونه‌هات مسیره کهکشونه...»

البته در چاپ این شعر، اشکالاتی نگارشی‌ دیده می‌شود («زندونیه» و« مسیره»/ استفاده از «ه» به‌جای کسره) که متأسفانه از چشم شاعر دور مانده و در بعضی موارد حتی موجب بدفهمی می‌شود.

اما یکی از نقاط قوت این کتاب، نامگذاری متفاوت شعرهاست که مخاطب را به خواندن شعرها علاقه‌مند می‌کند:

می‌دود به های و می‌دود به هوی، قلبش ترک خورد، به گنجشک ویزا ندادند، یک غم از عهد پارینه سنگی، تنهایی‌ام اهرام مصر است، یک آه کوچک، سفر راه را زایید، آن دعای مستجاب من تویی، یک نردبان تا آسمان داری و...

رضا دالوند شعرهای من بیابان، همسرم باد را تصویرگری کرده و طراح گرافیک این کتاب شاپور حاتمی است. انتشارات نور و نار (۷۷۷۰۴۳۱۳) این کتاب را در ۷۶ صفحه و با قیمت ۸۰۰۰ تومان منتشر کرده است.

در پایان یکی از شعرهای خوب و صمیمی این کتاب را برایتان می‌نویسم؛ شعری که با همه‌ی کوتاهی موفق شده حس و حرف شاعر را با بیانی متفاوت و تصویرهایی تازه منتقل کند.

* * *

آویشن اندوه

یک‌بوته آویشن

روییده روی دامن من

من: کوه

این بوته‌ آویشن: اندوه

دستی

اندوه را باید بچیند

انگشت‌هایی

این برگ‌های کوچک غم را ببیند

 

این کوه امّا دور

این بوته امّا سخت و مغرور...

منبع: همشهری آنلاین