یکی از این تغییرات چینش نوع تعاملات و مناسبات ایران و آمریکا بود؛ روابطی که پس از تصرف سفارتخانه این کشور توسط دانشجویان خط امام که بعدها نام لانه جاسوسی به خود گرفت و بازخوانی اسناد و مدارک آن دگرگونی خاصی را تجربه کرد. بررسی اسناد بازیافت و مدارک انهدامی و امحا شده از سفارت آمریکا توسط انقلابیون، افشای بسیاری از اسرار و ارتباطات اشخاص و دولتها را در پی داشت. افشای این اسرار خصوصا اسناد ارتباط برخی از انقلابیون وابسته به جبهه ملی با سفارت و دولت آمریکا با واکنشها و برخوردهایی همراه شد که نقش مؤثری در آرایش سیاسی سالها و دهههای بعد ایفا کرد.
وزارت امور خارجه آمریکا در ماههای منتهی به انقلاب اسلامی ایران سعی داشت با میانهروهای انقلابی وابسته به جبهه ملی تماس بگیرد و ارتباطاتی را شکل دهد ولی پنتاگون و کاخ سفید تمایلی به مذاکره و تعامل برقرار کردن نداشتند چون شاه را قدرتمند میدیدند و فکر میکردند دوران اعتراض بهزودی به سر خواهد رسید. پنتاگون و کاخ سفید به واسطه ارتباط با برخی از چهرههای ملی که بعدها در دولت موقت مسئولیت گرفتند به این نتیجه رسیدند که افراد نزدیک در حلقه اول امام در فرانسه در نهایت ایشان را وادار به پذیرش یک نظام مشروطه سلطنتی و تعلیق و اتمام اعتراضات ضدحکومتی خواهند کرد؛ مسئلهای که بعدها در اسناد و مدارک بهدستآمده از سفارت آمریکا نشان داد که برخی از انقلابیون مهاجر همراه امام دارای روحیه انقلابی نبودند. چنین زمینهای سبب شد تا پس از به نتیجه نرسیدن این تلاشها، در ماههای بعد مستقیم و غیرمستقیم تماسهایی با انقلابیون برقرار شود. یزدی، قطبزاده و بنیصدر در جریان این گفتوگوها انقلاب را جریانی معتدل و قابلقبول برای آمریکا تبیین میکردند. چنانکه عباس امیرانتظام در 91دیماه 7531 و در جریان ملاقات با کارشناس سیاسی سفارت آمریکا از قول نهضت آزادی میگوید که با دولت بختیار مقابله و رقابت نخواهد شد. با این حال، مهدی بازرگان نخستوزیر دولت موقت 2روز پس از تسخیر سفارت آمریکا از سمت نخستوزیری استعفا کرد که بلافاصله توسط امام پذیرفته و وظایف دولت موقت به شورای انقلاب منتقل شد.
تسخیر سفارتخانه آمریکا در تهران باعث سردرگمی و سرخوردگی در آمریکا شد؛ چنانکه جیمیکارتر در کتاب خاطراتش بر آن تأکید میکند و میگوید که 4نوامبر 9791تاریخی است که من آن را هرگز فراموش نخواهم کرد، ما شدیدا نگران بودیم. در روزهای نخست تصور میکردم گروگانها بهزودی آزاد خواهند شد اما پس از آنکه بازرگان، نخستوزیر دولت موقت در کوششهای اولیه خود برای آزادی گروگانها با شکست مواجه شد، نگرانیها افزایش یافت. اختلاف در نحوه برخورد با 444روز گروگانگیری وجهه و جایگاه عمومی بینالمللی آمریکا در بین مقامات دولت این کشور به دودستگی انجامید؛ اختلاف در راههای دیپلماتیک و تحریمهای اقتصادی و راههای نظامی. با این حال آمریکا در نخستین واکنش، اقدام به تحریم اقتصادی و بلوکهکردن اموال و داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی و بانکهای خارجی مستقر در آمریکا کرد اما این مسئله هم کمکی به حل معضل نکرد. شگفتی نوامبر و زندانی شدن 52 نفر از کارکنان سفارت آمریکا یک خلأ و شکاف اطلاعاتی بود. برژینسکی امیدوار بود که بتواند جریان میانهرو انقلابی در جبهه ملی را قانع به گفتوگو بر سر آزادی گروگانها کند اما وضعیت نسبت به گذشته دچار تغییرات اساسی شده بود. عمده این تغییر نیز برخاسته از افشای اسرار ارتباط برخی از چهرههای انقلابی از جبهه ملی با آمریکا بود که فرار ، زندانی شدن و برکناری آنها از مناصب دولتی و حکومتی را در پی داشت.
در یکی از این اسناد در مقایسه امام و بازرگان چنین آمده است: [ امام ]خمینی دارای عکسالعملی قاطع، سازشناپذیر و سخت است، ولی روش بازرگان که میانهرو است، قدری توأم با سازش ضعیف است. شاید با اعتنا به این ویژگی بازرگان است که آمریکا سیاست تماس، پشتیبانی و حفظ دولت موقت را مورد تأکید قرار میدهد؛ سیاستی که در اسناد سفارت از آن چنین یاد شده است: ما میخواهیم برای ایرانی کارکنیم که میانهرو باشد و ناسیونالیستهای مخالف مذهب، تسلط بیشتری در اداره مملکت داشته باشند، یا اینکه ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم.
ابوالحسن بنیصدر با اسم رمز اس.دی. لور 1 در سفارت آمریکا شناخته میشد؛ اولین رئیسجمهور اسلامی ایران که بهدنبال افشای خیانتهایش به انقلاب، مجبور به فرار شد. مطابق اسناد به دست آمده، بنیصدر یکی از افرادی است که بهعلت عملکرد ضدانقلابیاش از ابتدای شروع انقلاب مورد توجه سفارت آمریکا قرار داشته است. شخصیت وی در اسناد سفارت مردی است که میخواهد رهبری کند ولی در واقع فقط حرف میزند. خشک و طفرهرو است و نفوذ مهمی در انقلاب دارد و البته مجموعهای از اضداد است. بنا به استناد دیگر اسناد، سازمان سیا برای نزدیک شدن به بنیصدر، از پوشش مسائل اقتصادی استفاده کرد و مأموری با اسم رمز راتر فورد و با اسم حقیقی ورنون کاسین را که در مسائل اقتصادی تبحر داشت بهعنوان یک تاجر آمریکایی به وی معرفی کرد و بنیصدر در ملاقاتهای اولیه، خواستار تداوم این دیدارها شد. این اقدامات یکماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در پاریس صورت گرفت. بنا بر اعترافات یکی از گروگانها به نام تام آهرن یکی از جاسوسان سیا که خود را نماینده یک کمپانی تجاری معرفی کرده بود، در 92مرداد 8531، به تهران آمد و بین 3تا 5بار با بنیصدر ملاقات کرد. در آخرین جلسه، بنیصدر با پیشنهاد دریافت حقوق ماهانه هزار دلار، بهعنوان مشاور اقتصادی شرکت تجاری تحت پوشش سیا موافقت کرد. آهرن در پاسخ به اینکه آیا بنیصدر میدانست طرف مقابل وی یک مأمور سیاست؟ میگوید قرار نبوده که به بنیصدر در این مرحله گفته شود که طرف مقابل سازمان سیا ست، لذا به وی گفته نشده بود، اما یک مسئله بود که میتواند به وی این برداشت را داده باشد که عبارت است از نحوه پیشنهاد ماهانه هزار دلار که بدون انجام ترتیبات معمولی تجاری موردپیشنهاد و توافق قرار گرفت و میتوانست بیانگر آن باشد که مسئله به این سادگیها نیست.
در اسناد لانه جاسوسی، علیاصغر حاج سیدجوادی، فردی روشنفکر، میانهرو و لیبرال معرفی شده بود که تماس با او از سوی سفارت میتوانست مفید باشد. وی که در زمان پیروزی انقلاب به نویسندگی در نشریات مشغول بود، همیشه خواستار اقدامات آرام و غیرانقلابی بود و سرعت حرکت انقلاب را تند میدانست. مطابق اسناد سفارت، روش میانهروی حاج سیدجوادی و توانایی در نگارش مقالهها موجب شده بود تا بسیاری از گروههای میانهرو، خطمشی اصلی افکار او را بپذیرند. همچنین اسناد سفارت آمریکا نشان میدهد که حاج سیدجوادی یکی از اشخاصی بود که در پیروزی انقلاب بهعنوان یک نویسنده تأثیرگذار، ولی میانهرو مورد توجه و مشورت مأموران سفارت قرار گرفت. در میان گروههای چپ نیز با وجود ادعاهای ضدامپریالیستی و وابستگی برخی از آنها به ابرقدرت شرق، نام آنها به دلیل احتمال نقشآفرینی در آینده ذکر شده بود. چنانچه اسناد سفارت نشان میدهد، آمریکا تصور میکرد که رجوی و گروهش بتوانند ضدنظام جمهوری اسلامی، مبارزهای را سازمان دهند. زودترین موقعی که این نوع مقابله چپیها میتواند سازمان داده شود، پاییز 8531خواهد بود.
کریم سنجابی از رهبران جبهه ملی و وزیر خارجه دولت موقت تا فروردین 8531 نیز مانند دیگر افراد این جبهه، فردی میانهرو و لیبرال معرفی شده است. او در دیدار با مأموران سفارت آمریکا میگوید که امیدوار است [ امام ]خمینی متقاعد شود که کوتاه بیاید چون جمهوریای که او میگوید، سرانجام ختم به خونریزی خواهد شد. همچنین سنجابی میگوید: همین قانون اساسی که هست برای ایران کافی است، سلطنت در چارچوب قانون اساسی. این سند نشان میدهد که تمایل سنجابی به غرب، میانهروی او، احترام به قانون اساسی مشروطه سلطنتی، احترام به آمریکا و اعتقاد نداشتن به روشهای انقلابی امام، ملاکهایی است که مأموران سفارت را به دیدار با سنجابی ترغیب کرده است.
هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت نیز یکی دیگر از افراد میانهرو، مشاور و مورد توجه سفارت آمریکا بوده است. مهرماه 8531کاردار آمریکا در دیدار با صباغیان به وی در مورد اعدام سران رژیم شاه اعتراض میکند. این مذاکرات، اعتراض نیروهای اصولگرا را به وی و نیز به سفارت آمریکا در پی داشت که این موضوع در اسناد سفارت آمریکا در آن زمان منعکس شده است. احمد صدر حاج سیدجوادی وزیر دادگستری دولت موقت و از اعضای نهضت آزادی که فردی میانهرو به شمار میرفت نیز یکی از کسانی بود که مورد توجه سفارت آمریکا قرار داشت. وی در ملاقات با کاردار سفارت آمریکا در 9مرداد 8531میگوید: روابط ایران و آمریکا در گذشته خوب بوده است و دلیلی وجود ندارد که 2کشور قادر نباشند به داشتن رابطه نزدیک و سودمند دوجانبه ادامه دهند. انقلاب با خودش مشکلاتی به همراه دارد؛ من جمله مشکلاتی که به وسیله دادگاههای انقلاب بهوجود آمده است. سیاست دولت موقت این است که قدرت دادگاههای انقلاب را هرچه سریعتر، تا آنجا که شرایط اجازه میدهد، تقلیل دهد.
صادق قطبزاده نخستین رئیس صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران و وزیر خارجه دولت موقت از دیگر افرادی است که رابطه وی با سفارت آمریکا افشا شد؛ افشاگریای که البته به قیمت جان وی پایان یافت. در یکی از اسناد سفارت آمریکا، آمریکایی بودن قطبزاده یک تاکتیک لازم برای مهارکردن قدرت در ایران انقلابی دانسته شده است. در یکی دیگر از اسناد سفارت آمریکا در مورد عملکرد صادق قطبزاده در صدا و سیما قید شده است که سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، همچنان در وضع هرجومرج و نیمهحرفهای به سر میبرد. بزرگترین دستاورد این سازمان پس از 2ماه حرارت انقلابی این است که صادق قطبزاده، مدیر کنونی آن را بهصورت یکی از منفورترین چهرههای ایران درآورده است. همچنین در سند دیگری قطبزاده با وجود ضدیت با شاه، دوست آمریکا دانسته شده است.
هدایت الله متین دفتری، رهبر جبهه دمکراتیک ملی از گروههای لیبرال و راستگرای طرفدار غرب بود که در اسناد لانه جاسوسی بارها به او اشاره و ادعاشده که حزب وی میتواند حزب سیاسی نیرومندی در دولت ایران باشد. در یکی از اسناد مربوط به 51اسفند 7531 که کمتر از یکماه پس از پیروزی انقلاب است که در آن متین دفتری بهطور ضمنی با ایده تشکیل جمهوری اسلامی مخالفت کرده است: متین دفتری- نوه مصدق- خواهان مراجعه به آرای عمومی برای پایان دادن به نظام سلطنتی شد ولی گفت تصمیم راجع به نوع حکومت باید تا زمانی که مردم به اندازه کافی موضوع را موردبحث قرار دهند به تعویق بیفتد. متین دفتری، جبهه ملی را بهخاطر انحراف از آرمانهای دمکراتیک و وابستگی آن به عقاید مرتبط با حکومت روحانیون، به جای عقاید دمکراتیک، مورد حمله قرار داد. رحمتالله مقدم مراغهای با اسم رمز اس.دی پروب / 1پ1 که استاندار آذربایجانشرقی در دولت موقت و رئیس حزب منحله خلق مسلمان بود و بهدنبال افشای اسناد لانه جاسوسی مجبور به کنارهگیری و فرار شد، ناصر میناچی وزیر ارشاد ملی در دولت موقت و از نزدیکان سیدکاظم شریعتمداری، حسن نزیه با اسم رمز اس.دی. پوتی و مدیرعامل شرکت نفت در دولت موقت که وی نیز قبل از افشای اسناد لانه جاسوسی از کشور فرار کرد، ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت و بسیاری دیگر از جمله افرادی هستند که نام و اسم آنها بارها در اسناد منتشرشده از لانه جاسوسی آمریکا تکرار شده است.
ارتباطات مخفی با سفارت آمریکا
بازخوانی بخشی از اسناد سفارت آمریکا نوع نگرش و سنجش وجهه و سنجه انقلابی و مبارزاتی چهرههایی که در ابتدای انقلاب اسلامی سمتهای کلیدی را در اختیار داشتند به خوبی نشان میدهد کسانی که در ابتدای انقلاب ادعای مبارزه و انقلابیگری داشته و مسئولیتهای مهم پذیرفتند اما به دنبال افشای اسرار و اسناد به اختیار و یا به اجبار از قطار انقلاب پیاده شدند. شاید مهمترین چهره در این لیست که پس از افشای اسناد سفارت آمریکا، دستگیر و محاکمه و زندانی شد، عباس امیر انتظام باشد؛ از نزدیکترین یاران مهدی بازرگان و سخنگوی دولت موقت. با وجود اینکه امیرانتظام در جریان دادگاه ادعا داشت که تمام ارتباطات وی با سفارت آمریکا از طرف دولت موقت بوده است اما اسناد لانه جاسوسی آمریکا نشان میداد که رابطه وی با آمریکا به اوایل دهه0691میلادی (0431شمسی) برمیگردد؛ زمانی که وی با کد مستعار اس.دی پلاد با مأمور سازمان سیا به نام جورج کیو و با اسم مستعار آدلسیک همکاری داشته است. ارتباط وی با آمریکا بعدها دربسیاری از اسناد سفارت آمریکا از جمله در دوران سخنگویی دولت موقتوزمانی که سفیر سوئد بود، مطرح شد تا همین مدارک برای خلع سیاسی و زندانی کردن وی کافی باشد.