با این حال این دور از مذاکرات با 2مانع جدی در داخل آمریکا مواجه است. ابتدا لابی صهیونیستی که همه امکانات خود را بسیج کرده و به صراحت اعلام کرده که از هیچ کوششی در جهت ایجاد مانع در مسیر توافق میان ایران و 1+5 دریغ نخواهد کرد و دیگری کنگره که بهرغم هشدارهای اوباما و کری مبنی بر بهبنبست رسیدن مذاکرات درصورت تصویب دور جدید تحریمها، بهنظر میرسد همچنان بر افزایش تحریمها که میتواند مانند سم مهلکی در روند مذاکرات اخلال ایجاد کند، اصرار دارد.
هرچند که دولت آمریکا تاکنون نشان داده که با افزایش فشار تحریمها مخالف است، اما برخی بر این باورند که اتفاقا خود دولت امریکا نسبت به تشدید تحریمها بیمیل نیست و مخالفتهای ظاهری آمریکا نوعی پوشش و صحنهسازی بیش نیست و تصویب دور جدید تحریمها با هماهنگی کامل میان دولت و کنگره و با هدف گرانفروشی صورت میگیرد. با این همه نگارنده بر این باور است که این اختلافات بهصورت واقعی و کاملا جدی وجود دارد.
از سوی دیگر در دور قبلی مذاکرات بحث جدیدی مطرح شد و آن نقش فرانسه بود که مانع از حصول توافق تاریخی میان ایران و 1+5 شد. در این خصوص 3 تحلیل قابلتأمل مطرح است. یکی آنکه معتقدند فرانسه در هماهنگی با آمریکا تلاش کرد تا نقش پلیس بد را ایفا کند.
برخی نیز بر این باورند که فرانسه با آمریکا اختلافات بسیار جدیای دارد؛ هرچند که دوطرف در تلاشند تا این اختلافات نمود خارجی نداشته باشد. استناد این عده به کارشکنیهای فرانسه و طرح موضوعات مورد مناقشه مانند غنیسازی 20درصد و آبسنگین اراک درست در مقطعی که دوطرف تا 80درصد در جهت دستیابی به توافق تاریخی پیش رفته بودند است. بسیاری نیز رژیم صهیونیستی را پشت پرده به نتیجه نرسیدن مذاکرات ژنو 2میدانند و معتقدند اقدام فرانسه در جهت تأمین منافع این رژیم قابل ارزیابی است. به اعتقاد این عده رژیم صهیونیستی زمانی که جان کری با قهر و حتی بدون امضای بیانیه مشترک تلآویو را ترک کرد دریافتند که اختلافات 2کشور در این دور از مذاکرات جدی بوده، لذا از آمریکا ناامید شده و دست به دامن فرانسه شدند.
درهرحال این کارشکنیها در این دور از مذاکرات نیز وجود خواهد داشت و بهرغم ابراز امیدواریهای دوطرف، مسیر حصول توافق هستهای دشوار خواهد بود. هرچند که فضای عمومی مذاکرات و جدیتی که ایران در این دور از مذاکرات از خودش نشان داده کار را برای فرانسه و دیگر اعضای 1+5برای کارشکنیهای بیشتر سخت کرده است. اکنون فرانسه علاوه بر اینکه از سوی افکار عمومی جهان بهخاطر کارشکنی در مسیر توافق تاریخی در موضوع پرونده هستهای ایران محکوم است و استقلال خود را زیر سؤال میبیند، از سوی دیگر از طرف شرکای اروپایی خود نیز حمایت نشده و آلمان و انگلیس علنا از رفتار این کشور انتقاد کردهاند و تداوم این سیاست میتواند به انزوای فرانسه منجر شود.
آنچه مسلم است اکنون توپ در زمین غرب است و این غرب است که باید در مذاکرات روز چهارشنبه میزان جدیت و صداقت خود را درخصوص تمایل واقعی برای دستیابی به یک توافق پایدار و منطقی به نمایش بگذارد و نشان دهد که آیا واقعا بهدنبال توافق است یا اینکه تنها تظاهر به مذاکره میکند، چراکه ایران در دور پیشین مذاکرات هستهای هر آنچه لازم بود در جهت اعتمادسازی انجام دهد انجام داده است.
از سوی دیگر گزارش اخیر آمانو نشان میدهد که ایران در 3ماه گذشته فعالیتهای هستهای خود را گسترش نداده و در همان سطح قبلی ثابت نگه داشته است. همچنین در هفته گذشته ایران با آژانس بینالمللی انرژی هستهای بر سر بازدید از تاسیسات آب سنگین اراک که اتفاقا موضوع مورد مناقشه در دور پیشین مذاکرات بوده توافق کردند که این میتواند پاسخی به بهانههای طرف غربی باشد.
ضمن آنکه طرح ایران برای حل موضوع هستهای طرحی شفاف است که چارچوب مذاکرات را مشخص کرده و از سوی طرف غربی نیز مورد تأیید و تصدیق قرار گرفته است. همه اینها نشان میدهد که ایران تا چه میزان در تلاش برای دستیابی به توافق هستهای جدی است. بنابراین مذاکرات آینده را باید مذاکرات بیم و امید دید. بهعبارتی از یک سو امیدها برای دستیابی به توافق با توجه به پیشرفتهای حاصل شده در دور پیشین مذاکرات بسیار پررنگ شده و از سوی دیگر با توجه به تلاشهای رژیم صهیونیستی و برخی همسایگان همچنان نگرانیهایی برای تکرار کارشکنیهای گذشته وجود دارد.
ضمن آنکه 1+5 پیش از ورود به مذاکرات پیش رو لازم بود تا اختلافات درونی خود را مرتفع سازند. خاطرمان هست که در مذاکرات قبلی وزیر امور خارجه سوئد که کشورش عضو اتحادیه اروپا نیز هست همزمان با مذاکرات در توئیتر خود نوشته بود اتحادیه اروپا بهجای اینکه با ایران مذاکره کند بهتر است ابتدا بین خودشان برای رفع اختلافات مذاکره کنند.
* کارشناس مسائل بینالملل