مجموعه ویژگیهای این منطقه یعنی حکومتهای (عربی) مستبد، منابع سرشار انرژی، رقابتهای فرقهای و مردم خشمگین، خلیجفارس را تا سالها منطقهای پرمخاطره و خبرساز نگهمیدارد و بازارهای جهانی و قیمت نفت تحتتأثیر این تحولات باقی میماند. همه اینها اتفاقات آشنایی است. اما در سال 2030 یک چیز با حالا فرق خواهد داشت و آن حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس است.ناوگان دریایی اکنون حضوری چشمگیر در خلیجفارس دارد و اوضاع را زیرنظر گرفته چون این منطقه شریان حیاتی نفت این مهمترین کالای جهانی است، کالایی که با کوچکترین اتفاق در منطقه خلیجفارس قیمتش دچار افت و خیز میشود. آمریکا نگران مسیر عبور نفت و گاز از تنگه باریک هرمز است؛ تنگهای که اگر برای لحظهای بسته شود، در یک چشم برهم زدن عربستان، عراق، قطر، کویت و دیگر کشورهای تأمینکننده نفت جهان را از بازار حذف میکند و آن وقت این بازار دچار التهاب میشود.
اما طی 15سال آینده، ناوگانهایی که در آبهای خلیجفارس حضور خواهند داشت دیگر ناوگانهایی نیستند که پرچمهای پرستاره بر فرازشان افراشته باشد. تا سال2030، کشتیهای جنگی کشورهای آسیایی ازجمله ژاپن، چین و هند مهمانان دائمی خلیجفارس خواهند بود و جای ناوگان جنگی آمریکا و متحدان اروپاییاش را در این منطقه میگیرند. چون تا آن زمان دیگر این کشورهای آسیایی هستند که بیشترین نگرانی را از اوضاع خلیجفارس دارند و مراقبند که کوچکترین اتفاق در این منطقه، امنیت اقتصادشان را بر هم نزند.
از زمانی که ناوگان سلطنتی بریتانیا بعد از جنگ جهانی دوم، کنترل و فرماندهی خود را در خلیجفارس از دست داده ناوگان آمریکا حضوری مستمر در این منطقه داشته است. اکنون اما بهنظر میرسد که آمریکاییها انگیزه خود را برای این حضور نظامی از دست دادهاند. بهگفته وزارت اطلاعات انرژی آمریکا، تا سال2030 سهم مصرف نفت آمریکا از منابع نفتی کشورهای خلیجفارس به زیر 32درصد میرسد. با اکتشافات نفتی جدید در آمریکا و برزیل و تکنولوژی استخراج نفت از شنهای نفتی و سنگهای شیل، این سهم کمتر هم میشود. اما جنوب و شرق آسیا وضعیت متفاوتی دارند. چین همچنان 72درصد از نفت مصرفی خود را از خلیجفارس تأمین میکند. کرهجنوبی، ژاپن و تایوان از این هم بیشتر به نفت خلیجفارس وابسته هستند. تأمینکنندگان نفت هند متنوعتر هستند اما حتی این کشور هم 60درصد نفت وارداتیاش را در سال 2030 از خلیجفارس تأمین میکند.
به این ترتیب و براساس آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا، اقتصادهای آسیا تا سال2030 بیش از 90درصد از نفت مصرفی خودشان را از خلیجفارس وارد میکنند. اگر بحران کوچکی در این منطقه روی دهد و قیمت نفت را بالا ببرند، این کشورهای آسیایی هستند که بیشترین آسیب را میبینند.
سمیر تاتا از تحلیلگران سابق اطلاعاتی آمریکا که در زمینه نیروی دریایی مینویسد، میگوید، از نقطه نظر استراتژیک، پاشنهآشیل چین وابستگی بیش از حدش به واردات انرژی خلیجفارس برای تأمین اقتصاد به سرعت در حال رشدش است. خطوط ارتباطات دریایی که این واردات نفت و گاز از آنها میگذرد و شاهراههای مهم آنها اکنون تحت کنترل ناوگان دریایی آمریکاست. سیاست تمرکز بر آسیای دولت اوباما ممکن است آغازی باشد بر پایان حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس. با توجه به هزینههای این حضور نظامی چه از نظر مالی و چه از نظر سیاسی، بهزودی زمانی میرسد که کشورهای آسیایی خودشان باید امنیت مسیر تأمین نفتشان را تضمین کنند. این یعنی اینکه باید شاهد تغییرات واقعی و بزرگی در عرصه آبهای منطقه باشیم. در سالهای آینده با ظهور بازیگران جدید با انگیزههای جدید، اوضاع تغییر میکند.
بعضی استراتژیپردازان منطقهای امیدوارند که وجود یک تهدید مشترک مانند احتمال وقوع خطری در منطقه خلیجفارس و مختل شدن مسیر انتقال نفت، باعث شود که رقابت میان کشورها جای خودش را به همکاری بدهد. تاکنون که اینطور نبودهاست. کشورهای جنوب و شرق آسیا همچنان از چین بیم دارند و در مقابلش موضع میگیرند. ماه گذشته ژاپن و هند اعلام کردند که با هم رزمایش مشترک دریایی در اقیانوس هند برگزار میکنند. همچنین صرف هزینه برای نیروی دریایی در کشورهایی مانند استرالیا، ویتنام، فیلیپین و کرهجنوبی بهشدت افزایش یافتهاست. اگر چهکسی بهصورت علنی نمیگوید اما همه میدانند که بخش عمده این هزینهها با هدف مقابله با تهدید سلطه چین بر مسیرهای دریایی صورت میگیرد. این برنامهها که شامل افزایش دهها رزمناو و بیش از 100زیردریایی به منطقه میشود، تا سال2030 هزینهای بالغ بر 220میلیارد دلار خواهد داشت. بهنظر میرسد، خلیجفارس در آینده به منطقهای برای رقابت کشورهای آسیایی تبدیل شود.
*نایبرئیس و تحلیلگر امور خطرات جهانی در مؤسسه کنترل ریسکها که مؤسسهای تحقیقاتی و مشاورهای است.