او حدود 15سال در تیمهای باشگاهی زیادی مربیگری و سالهای سختی را تجربه کرد؛ در واقع 15سال سخت بر او گذشت تا اینکه در سال2009 به نیمکت تیم ملی فوتبال بوسنی و هرزگوین رسید. تجربههای تلخ اما گویی تمامی نداشتند؛ چون او و تیمش در آستانه صعود به جامجهانی2010 آفریقایجنوبی و یورو 2012 بودند اما هربار با فاصله بسیار کمی هر دو تورنمنت را در پلیآف از دست دادند. ملت جوان بوسنی و هرزگوین بالاخره 15 اکتبر 2013با پیروزی یک بر صفر برابر لیتوانی، برای نخستینبار در تاریخ، راه خود را به جامجهانی باز کرد و به یکی از 32 تیم صعودکننده به برزیل تبدیل شد. هرچند صعود بوسنی بالا و پایین و دلهره و استرس کم نداشت، با این حال آنها توانستند چهرهای مثبت از خود نشان بدهند و در جامجهانی، دستکم کسی انتظار ندارد که زنگ تفریح باشند. آنها در مقدماتی جامجهانی در اروپا، چهارمین خط حمله برتر را داشتند و با یک بازی شناور و چشمنواز، نشان دادند که مربیشان چطور بازیای را دوست دارد. سوسیچ که در تیم ملی یوگسلاوی سابق بازی میکرد، یک هافبک هجومی بااستعداد بود و هنوز هم یکی از بازیکنان شناخته شده تاریخ باشگاه پاریسی بهشمار میرود. او که در جامجهانی، باید با تیمش برابر تیم ملی کشورمان بازی کند، در گفتوگو با سایت رسمی فیفا، از امیدواریهایش برای حضور موفق در نخستین تورنمنت بزرگ تاریخ کشورش صحبت کرده است.
- آقای سوسیچ! بوسنیوهرزگوین قرار است برای نخستینبار در تاریخ در جامجهانی بازی کند. شما وقتی که سوت پایانی بازی با لیتوانی به صدا در آمد، چه احساسی داشتید؟
بالاتر از هر چیزی این احساس رهایی بود که حس میکردم. این چیزی بود که همان اول به سراغم آمد؛ چون ما تلاش زیادی کرده بودیم تا به هر قیمتی، بهعنوان صدرنشین صعود کنیم و به پلیآف نرویم. قبلا 2بار به پلیآف رفته و هر 2 بار حذف شده بودیم. بعد از آن، یک حس بزرگ خوشحالی به سراغم آمد.
- شما 4سال سرمربی بوسنی بودهاید. فکر میکنید تیمتان به نقطه اوج خود رسیده است؟
واقعا نمیدانم. من حتی نمیتوانم به شما بگویم که تا کجا میتوانیم جلو برویم. ما برابر تیمهای کوچکتر خوب بازی کردهایم اما هنوز نتوانستهایم یک تیم بزرگ مثل فرانسه، پرتغال یا برزیل را شکست بدهیم. من فکر میکنم برای اینکه یک تیم خیلی بزرگ داشته باشید، باید بتوانید 2تیم پرقدرت داشته باشید؛ یکی در زمین و یکی روی نیمکت. ما حدود 10بازیکن خیلی خوب داریم اما بازیکنانی که روی نیمکت هستند به آن خوبی نیستند. وقتی که تیم ما کامل باشد، میتوانیم برای هر کسی دردسر ایجاد کنیم اما وقتی که یک یا 2بازیکن را نداشته باشیم، شرایط فرق میکند.
- تیم شما خیلی ماجراجو است. شما معمولا میگویید که بازیکنانتان نمیتوانند عقب بنشینند.
من دوست دارم که تیمام مدام حمله کند، توپ را نگه دارد و بازی تیم حریف را محو کند. گاهی وقتها ما در بخش دفاعی دچار مشکل میشویم و گل میخوریم اما آنقدر منابع نداریم که بتوانیم به شکل دیگری بازی کنیم. ما مهاجمانی استثنایی داریم، بنابراین با حداکثر توانمان بازی میکنیم اما این شکل بازی قطعا برابر تیمهای بزرگ ما را دچار مشکل میکند.
- با این حال این شیوه کاملا هجومی، کلید صعود شما به جامجهانی بود. شما در مقدماتی جامجهانی، 30 گل به ثمر رساندید.
ما قطعا گلهای زیادی زدهایم. ما همین حالا هم با بازی در مقدماتی تجربیات زیادی کسب کردهایم و یاد گرفتهایم وقتی که عقب هستیم، با فشار بیشتری بازی را مساوی کنیم. ما این اعتماد به نفس را با خودمان حفظ کردهایم و به این باور رسیدهایم که هر بار تحت فشار هستیم، این توانایی را داریم که بازی را به تعدیل برسانیم و بعد کنترل بازی را به دست بگیریم؛ حتی وقتی که گل خوردهایم. در آخرین بازی مرحله مقدماتی، وقتی مجبور بودیم که ببریم، عملا بدون هافبک دفاعی بازی میکردیم.
- مشخصه بارز تیم شما این است که گاه و بیگاه جلو میکشد و دید گستردهای دارد. این مشخصا تصویری است که بازی خودتان را به یاد میآورد. میشود کمی درباره فلسفه فوتبالیتان به ما بگویید؟
من واقعا نمیدانم وقتی که مربیان، فوتبال دفاعی را انتخاب میکنند به چه فکر میکنند. من شخصا این فوتبال را دوست نداشته و به این سبک بازی باور ندارم. همانطور که قبلا گفتم، ترجیح میدهم که تیمهایم یک گل بیشتر از حریف بزنند. این فلسفه فوتبالی من است و دستکم حالا خوب هم جواب میدهد اما به خوبی میدانم اگر مهاجمان تیم روزشان نباشد و وقتی که برابر یک تیم بزرگ بازی میکنیم، به راحتی میتوانیم 3یا 4گل بخوریم.
- فکر میکنید این فوتبال هجومی در صحنهای به بزرگی جامجهانی جواب میدهد؟
قطعا! مشکل ما نخستین بازیمان برابر آرژانتین لیونل مسی است. آنها با 2 یا 3 مهاجم و همینطور یک خط هافبک کاملا هجومی برابر ما بازی خواهند کرد. من به نوبهخودم، میتوانم خط هافبک هجومی تیمام را با یک خط هافبک دفاعی عوض کنم اما دوست دارم با هر دو مهاجم تیمام بازی کنم؛یعنی وداد ایبیسویچ و ادین ژکو، هرچند کمی ریسکی است.
- به جز آرژانتین، درباره دیگر تیمهای گروه F یعنی ایران و نیجریه چطور فکر میکنید؟
این احتمال قطعا وجود داشت که ما در یک گروه سختتر باشیم، بنابراین نمیتوانیم خیلی شکوه کنیم. در این گروه یک تیم بزرگ وجود دارد که قطعا و بدون هیچ شکی بهعنوان تیم اول صعود میکند. نیجریه که همیشه به جام جهانی میرود و ایران که کاملا برای ما ناشناخته است اما بهعنوان صدرنشین از مرحله مقدماتی جامجهانی صعود کرده هم تیمهای خوبی هستند. چیزی که مهم است اینکه ما در بازی دوم برابر نیجریه، برای صعود مبارزه میکنیم.
- انگیزههای بوسنی در برزیل چه چیزهایی هستند؟
هیچ مربی یا تیمی وجود ندارد که بگوید «خب ما به آنجا میرویم تا ببینیم چه پیش میآید». هدف ما این است که از راند اول صعود کنیم. این کاری است که میخواهیم انجام بدهیم اما این به این معنی نیست که میتوانیم موفق به انجام آن بشویم.
- آیا دیدن بازیکنانتان در زمین همان حسی را به شما میدهد که وقتی خودتان بازی میکردید داشتید؟
بله، همان لذت به سراغ شما میآید، اما وقتی که کنار خط هستید، بیشتر عذاب میکشید (با خنده). فشار زیادی روی نیمکت وجود دارد و وقتی کارها درست پیش نرود، مربی مسئول همهچیز است اما من تجربه کافی دارم که بدانم چطور با شرایط متفاوت روبهرو بشوم. وقتی که در یک بازی بازنده میشویم، ارزشاش را ندارد که بهدنبال بهانه بگردیم. بهترین کار این است که روزنامهها را نخوانیم، خیلی دربارهاش صحبت نکنیم و سعی نکنیم آن را توجیه کنیم. در پایان، همهچیز درست میشود.
- آیا مربی خاصی هست که شما او را الگوی خود بدانید؟ چهکسی الهامبخش شما بوده است؟
من یک الگوی مشخص ندارم اما مربیان زیادی هستند که پیگیرشان هستم و ستایششان میکنم. بالاتر از همه ایویکا اوسیم قرار دارد؛ کسی که در انتهای دوره زندگی حرفهایام مربی من در تیم ملی یوگسلاوی بود. او یک مربی بزرگ بود و خیلی کم حرف میزد. صحبتهای قبل از بازی او نهایتا 10دقیقه طول میکشید و من هم همینطور هستم. من دوست ندارم بازیکنانم را با سخنرانیهای حماسی خسته کنم، بهخصوص به تجربه میدانم که اگر خیلی طول بکشد، بازیکنان اصلا به آن گوش نمیدهند (خنده). من همچنین ویسنته دلبوسکه را خیلی دوست دارم و همینطور آرسن ونگر را؛ البته هرگز تلاش نکردهام کسی را کپی کنم.
تاریخ؛ دلخوشی ما برابر بوسنی و هرزگوین
وقتی که مراسم قرعهکشی جامجهانی در حال برگزاری بود و تنها یک جای خالی در گروه ایران باقی مانده بود، از میان تمام گزینهها بوسنی بیخود و بیجهت گزینه دلخواه بسیاری از ما بود؛ بیخود و بیجهت البته بر پایه تاریخ فوتبالی دو جانبهای که به طرز شگفتانگیزی به نفع ایران است. در بازیهای رودررویی که همگی دوستانه بودهاند، ایران یک برنده بزرگ بوده و هرگز طعم شکست برابر این تیم اروپایی را نچشیده است اما بازیهای دوستانه گذشته را بهتر است به تاریخ بسپاریم. تیمی که ادین ژکو، مهاجم تأثیرگذار منچسترسیتی را در خط حمله داشته باشد، یک خطر بالقوه است که قطعا در جامجهانی برابر ما بالفعل خواهد شد. بهصورت کلی میتوان گفت که رابطه ما با بوسنی حسنه بوده است. وقتی که جنگ بالکان در جریان بود، تلویزیون کشورمان سرودهای میهنی بوسنیوهرزگوین را پخش میکرد و بعد از آن ، رابطه ما با بوسنیاییها به واسطه فیلم «خاکستر سبز» ابراهیم حاتمیکیا حتی لطیفتر هم شد. حالا باید امیدوار باشیم در بازی آخر در مرحله گروهی جامجهانی، تیم ملی کشورمان پیروز از میدان خارج شود. البته تاریخ به روایت فیفا، به شرح زیر به نفع ماست:
بوسنی و هرزگوین 2 - 2 ایران؛ 31 تیر 1380 (بیهاج)
ایران 4 - صفر بوسنی و هرزگوین؛ 19مرداد1380(تهران)
ایران 2- یک بوسنی و هرزگوین؛ 14 بهمن1383(تهران)
ایران 5 - 2 بوسنی و هرزگوین؛ 10 خرداد1385(تهران)
بوسنی و هرزگوین 2 - 3 ایران؛ 21مرداد13881 ( سارایوو)