مقاله مورد داوری، فاجعهای در رعایت نکردن اصول مقالهنویسی و مهمتر از آن مدرکی بود بر کممایگی علمی نویسندگان. نخستین پیشفرض این بود که نویسندگان مقاله از دانشجویان سالهای نخست کارشناسی باشند که با بدیهیات باستانشناسی بیگانهاند، درحالیکه هر دو نویسنده مقاله دانش آموخته مقطع دکتری در رشته باستانشناسی بودند. پس از اتمام داوری مدتی با این پرسشها دست به گریبان بودم که چه به روز مراکز علمی و دانشگاهی ما آمده که دستپروردگانش در بالاترین مقاطع چنین اشخاصی هستند؟ با این روند به کجا میرویم و عاقبت جامعه دانشگاهی باستانشناس ما چه خواهد شد؟
یکی از اساسیترین امور در تصویب طرح رساله دکتری این شرط است که تحقیق مزبور باید برای نخستین بار در جهان انجام شده باشد و به حل یکی از مسائل علمی حوزه مربوطه کمک کند. تردیدی نیست که نخستین بانیان راهاندازی مقطع دکتری در باستانشناسی ایران نیز با همین دغدغه و با هدف پرورش نسلی از متخصصین و مرتفع ساختن نیاز کشور به انجام این امر همت گماردند. اما با کمال تأسف، روند اتفاقات رخ داده در چند سال گذشته که مطمئنا تنها مربوط به رشته باستانشناسی نبوده است، منجر به انبوهسازی بیقواره در تولیدپایاننامه فارغالتحصیلان مقطع دکتری در رشته باستانشناسی شد. در این میان، مشکلات پدید آمده را میتوان معلول چندین عامل دانست؛ نخست، سیاستهای غلط وزارت علوم در اجازه تاسیس بیرویه گروههای باستانشناسی بهطور عام و اجازه دایر کردن مقطع دکتری بهطور خاص بدون درنظر گرفتن ملزومات صدور چنین مجوزهایی.
دوم، افزایش بیحساب ظرفیت گروهها در پذیرش دانشجویان دکتری که منجر به ورود افرادی به این بالاترین مقطع تحصیلی شده که برخی فاقد کمترین ملزومات برای تحصیل در رشته دکتری هستند. صرفنظر از افت علمی محسوس، تعدد فارغالتحصیلان دکتری، بدون فراهم بودن بازار کار، منجر به پدید آمدن تبعات اجتماعی سنگین همچون بالا رفتن سن ازدواج، سرخوردگی ناشی از عدمیافتن شغل مناسب و دهها معضل اجتماعی دیگر میشود. نگارنده بهعنوان مدرس مقطع تحصیلات تکمیلی به وضوح شاهد افت شدید کیفی و اطلاعات پذیرفتهشدگان آزمون دکتری در خلال چند سال گذشته بوده است.
سوم، چهارگزینهای شدن آزمون مقطع دکتری که خود از عجایب روزگار ماست. مهمترین مسئله مورد سنجش در مقطع دکتری توان تحلیل و استنتاج مسائل است نه فقط بیرون دادن محفوظات ذهنی.
چهارم، قوانین دانشجومحور جهت فراهمسازی هرگونه تسهیلات برای فارغالتحصیلشدن دانشجویان به هر قیمتی بدون توجه به اینکه دانشجوی مزبور لیاقت دریافت بالاترین درجه علمی را داشته است؟ در خلال 6 سالی که از حضورم در دانشگاه میگذرد، نه دیده و نه شنیدهام که دانشجوی ارشد یا دکتری نتوانسته باشد بهدلیل ضعف علمی فارغالتحصیل شود. این به نوعی تعبیر همان مثال معروف قیف وارونه در سیستم آموزش عالی ایران است که سخت وارد شده و راحت خارج میشوند. با این تفاوت که به مدد سیاستهای غلط وزارت علوم، ورود نیز سهل و آسان شده و قیف مزبور بیشتر به شکل استوانه درآمده است! مسئله لزوم فارغالتحصیلی به قدری نزد برخی از مراکز دانشگاهی تبدیل به امری بدیهی شده که جلسه دفاع از رساله دکتری بیش از آنکه صحنه تضارب آرا و نقد و چالش و بحث باشد، بیشتر به مجالس خواستگاری شباهت یافته که در آن انواع میوهها، دستههای گل و شیرینی و نوشیدنی به وفور موجود است، افراد از پیش میدانند که چیزی نباید بپرسند و در انتها نیز عکس یادگاری میگیرند و تمام.
شخص دارنده مدرک دکتری در باستانشناسی نیز 2 گزینه بیشتر پیش رودارد؛ یا باید بهعنوان مدرس جذب یکی از مراکز آموزشی شود و یا بهعنوان کارشناس ارشد به استخدام سازمان میراث فرهنگی درآید. اما موضوع زمانی ابعاد تازه بهخود میگیرد که دانش آموختگان مقطع دکتری باستانشناسی در پی جستوجو برای کار، تمامی درهای مراکز میراث فرهنگی را بسته دیده و از سوی دیگر استخدام در گروههای باستانشناسی موجود بیش از آنکه تابع روالی واضح و شفاف باشد بیشتر متاثر از برخی مسائل غیرعلمی دیگر است یا اینکه اساسا ظرفیتها اشباع شده و نیازی به مدرس جدید ندارند. بنابراین شخص مورد نظر به ناچار و برای امرار معاش و با استعانت از خلأهای قانونی ذکر شده در وزارت علوم، رو به تاسیس گروههای جدید باستانشناسی میآورد. اینجاست که یک فارغالتحصیل کمسواد مولد نسل دیگری از دانش آموختگان کمدانش میشود.
به اعتقاد نگارنده مشکلات ذکر شده در بالا را میتوان در یک بازه زمانی چند ساله تا حدودی ترمیم کرد به شرط اینکه اراده کافی برای مقابله با آن وجود داشته باشد. در وهله نخست باید از تاسیس گروههای جدید باستانشناسی جلوگیری کرد و تنها به درمان وضع موجود پرداخت. دیگر اینکه وزارت علوم باید نظارتی منطقی و درست بر زیرمجموعههای آموزشی خود داشته باشد و چنانچه هرکدام از نهادهای آموزشی قادر به تطابق خود با استانداردهای مندرج در اساسنامه تاسیس گروههای آموزشی و مقاطع تحصیلات تکمیلی نباشند، لازم است تا فعالیت آنان متوقف شود. آزمون پذیرش دکتری باید همچون سابق بهصورت تشریحی برگزار شود و در زمان مصاحبه، نماینده بیطرف از دانشگاه حضور داشته باشد چون تعداد پذیرفتهشدگان در مقطع دکتری باستانشناسی باید تابع لیاقت و توانایی علمی داوطلبین باشد نه تعداد صندلی کلاسهای دکتری باستانشناسی.
حامد وحدتی نسب؛ عضو هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس