اما آیا واقعا ایران به زودی با سیل گردشگر خارجی مواجه می شود؟ رئیس قدیمیترین تشکل گردشگری کشور که همان ابتدای شروع تغییرات در سازمان میراث فرهنگی زمزمه های انتخاب او به عنوان معاون گردشگری کشور مطرح شد و بعد هم مسکوت ماند می گوید: «خدا نکند سیل بیاید چون خانمان برانداز می شود.» محمد حسن کرمانی مقدم، رئیس انجمن شرکت های خدمات هوایی و جهانگردی ایران است که در گفتوگو با همشهری به فراز و نشیب های صنعت گردشگری کشور پرداخته است.
- مدیران قدیم رفتند و مدیران جدید آمدند. معاون گردشگری کشور نیز از اجرای طرح و برنامههای جدید در گردشگری خبر داده است. در این چندماه که از تغییرات گذشته، آیا واقعا گردشگری کشور شاهد یک اتفاق بوده یا فضای گردشگری بیشتر شاهد اظهارنظرهای تبلیغاتی بوده است؟
به هر حال بحث تبلیغاتی هم وجود داشته اما دستگاه دولتی در 6ماه گذشته آدمهایش را جابهجا کرده و تا زمانی که مدیریتهایش تثبیت نشوند کاری نمیتواند انجام بدهد. این مدیریتها تلفیقی است از مدیریتهای جدید در راس و گاه بهکارگیری مدیران قبلی در سطوح میانی، حتی گاهی مشاهده میکنید که ساختار تشکیلاتی را تغییر دادهاند و نمونه آن را در معاونت گردشگری میتوان دید.
- پس در این 6ماه اتفاقی در وضعیت گردشگری کشور رخ نداده است؟
اصلا قرار نیست معجزه یا حادثهای اتفاق بیفتد. اگر دنبال حادثه و اتفاق و معجزه در گردشگری باشیم اشتباه است. آنچه مهم است برنامهریزی و تعریف دقیق هدفهاست برای اینکه بدانیم نوع حرکتمان باید چگونه باشد؟ خب سازمان میراث فرهنگی هنوز به این کارها نپرداخته و همین چند روز پیش تمام ساختار تشکیلاتیاش را تغییر داده است. بنابراین مدیران جدید ولو که سابقه کار هم داشته باشند اینکه برگردند به دستگاهی که قبلا در آن بودند و مستقر شوند و این دستگاه را مجددا مورد شناسایی قرار بدهند خودش زمان میبرد و کاری نیست که به سرعت اتفاق بیفتد.
- اما یک تب گردشگری از 2ماه قبل درست شده که مدام میگوید سیل گردشگر به ایران میآید درحالیکه هنوز برنامهها نهایی نشده و مدیران جدید گردشگری نیز هنوز با کار آشنا نیستند...
اولا خدا نکند سیل بیاید چون خانمانبرانداز میشود. حرفهای ما همه عجیب است و برخی فکر میکنند با آمدنشان باید یک رنسانس اتفاق بیفتد و بیشتر به بزرگنمایی خودشان توجه دارند تا حل مشکل. متأسفانه افرادی در این میان هستند که دوست دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند چون فکر میکنند اگر حرفهای بزرگ بزنند یک امتیازهایی هم میگیرند؛ مثلا میبینید فردی میگوید 50درصد تورهای ورودی افزایش پیدا کردهاند و اگر شنونده نا آگاه باشد از این حرف استقبال میکند و حتی ممکن است یک رانتی را هم در اختیار فردی که این حرف را زده بگذارد. ولی اگر فردی آگاه باشد میپرسد که 50درصد چند نفر؟ اگر فرض کنید آمارهای ارایهشده صحت داشتهباشد و 5/7میلیون گردشگر وارد کشور شده باشند اگر فردی بگوید 50درصد افزایش پیدا کرده یعنی واقعا بیش از 3میلیون گردشگر به کشور آمده است. وقتی طرف ناآگاه است سؤال نمیکند این 3 میلیون با چه وسیلهای آمدهاند، از کجا آمدهاند و در کدام هتل خوابیده اند. هیچکس هم از گوینده این آمار نمیپرسد که این 50درصد را از کجا آورده است؟ اینها واقعا جای کار دارد. اینها مشکلات صنعت گردشگری است. باهیجان، اتفاقی در صنعت گردشگری نمیافتد. دیلی اکسپرس یا آسوشیتدپرس گزارش را مینویسد و میگوید مثلا ایران در ردیف چندم گردشگری قرار گرفته و تعدادی میخواهند به این کشور سفر کنند. این عده چند نفرند که ما زود هورا میکشیم؟ آیا این عده جایی ثبت نام کردهاند؟ گردشگران در دنیا منهای برخی کشورهایی مثل ما که در دقیقه 90 تصمیمات محاسبه نشدهای میگیرند، بهدلیل ساختار مشخص اداری و اقتصادی سالانه تصمیم میگیرند و برای سفرهایشان تقویم سفر دارند. به همینخاطر در کشورهای اروپایی یک گردشگر تکلیفش مشخص است.
- پس تحلیل شما این است که این تب گردشگری برای سفر به ایران یک اتفاق واقعی نیست و موضوعی هیجانی است؟
اتفاق واقعی آن است که شما مثل دانه تسبیح بتوانید گردشگران را بشمارید. اما آیا اصولا این برنامهریزیها را داریم؟ اگر قرار باشد کشوری مثل ما بتواند یکشبه به سطحی از گردشگر برسد که کشورهایی با چندین میلیارد دلار سرمایهگذاری و تبلیغات به آن رسیدهاند به لحاظ منطق «دودو تا چهارتا» جور درنمیآید. پس واقعا اینطور نیست و عدهای شلوغ کردهاند. البته قطعا ایجاد رابطه صحیحی که ما با دنیا برقرار کردهایم سبب شده است که گردشگر به ایران بیاید. چون ما هم کشوری هستیم مثل سایر کشورها و در همه کشورها جاذبههای گردشگری وجود دارد. ایران هم جاذبههای طبیعی و تاریخی دارد که علاقهمندان خاص خود را دارد اما در بحث تور ورودی باید وارد برنامهریزی شد و دانست که کشورهای هدف ما کجا هستند؟ چه میزان سرمایهگذاری باید داشته باشیم و چه ظرفیت گردشگر را میتوانیم جذب کنیم و اسکان حملونقلی و اقامتی و غذایی داشته باشیم. این را چگونه میخواهیم به سرانجام برسانیم؟ من اعتقاد دارم که برنامهریزی و کشورهای هدف نداریم. هر کسی حرف خودش را میزند و کسی هم نیست که گوینده را مورد سؤال قرار بدهد.
- در این سالها واقعا تعاملی بین بخش خصوصی و دولتی برای بهرهبرداری از ظرفیتهای گردشگری کشور برقرار بوده است؟
متأسفانه در بخش دولت کارشناسی و آگاهی لازم برای گردشگری وجود ندارد و دولت با دخالتهای بیدلیل خود از سالهای دور سعی کرده بخش خصوصی را متلاشی کند و اختیارات و اقتدار بخش خصوصی را از آن بگیرد. بنابراین مشاهده میکنید که به لحاظ قانونی بخش خصوصی آن قدرت را ندارد و همین الان هم بخش خصوصی باید دنبال دولت بدود؛ نه تکلیف مشخصی دارد و نه بودجه مشخص. درست است که الان رئیس سازمان میراث فرهنگی بر 3بخش مدیریت میکند و مشغلههای متعددی دارد و قرار نیست مثل یک مدیرکل وارد ریز مسائل شود ولی بالاخره باید با بخشهای مربوط 5جلسه داشته باشد یا نه؟ خب رئیس سازمان چقدر با این بخش مرتبط بوده؟ رئیس سازمان که این کار را بلد نبوده و باید از بخش یاد بگیرد. خب ایشان چقدر با بخش در ارتباط بوده؟ نمیشود توقع داشت که بخش خصوصی پاشنه در اتاق رئیس سازمان را از جا در بیاورد که رئیس سازمان را ببیند. درحالیکه وظیفه رئیس سازمان است که دنبال بخش خصوصی بدود. وظیفه من بهعنوان بخش خصوصی این نیست که هر روز بدوم دنبال رئیس و وزیر و معاون وزیر!
- بهعنوان رئیس انجمنی که بیش از 2هزار آژانس و شرکت خدمات گردشگری را زیرمجموعه خود دارد.آیا اصلا تماسی با شما داشتهاند که از وضعیت گردشگری مملکت شرحی به آنها بدهید؟
اصولا همه ما از انتقاد کردن ناراحت و دلخور میشویم و روابطمان به هم میخورد. آقای نجفی هیچوقت سعی نکردند ما را ببینند. اما ما با لابی و تلاش عدهای که دوست داشتند ایشان را ببینیم با آقای نجفی ملاقات کردیم. ایشان در این دیدار ادعا کردند که 20روز است با صنعت گردشگری آشنا شدهاند و این بازمیگردد به حدود 5ماه پیش. ما بعد از آن جلسه نیز نامههایی را در حوزه صنعت گردشگری به ایشان نوشتیم ولی به نامههایمان پاسخ داده نشد. پس از آن ملاقات آقای نجفی ابراز تمایل نکرد که اعضای انجمن را ببیند البته ما حرفهایمان را به ایشان گفتهایم و گفتیم که در خدمت شما هستیم چون آمدهاید به صنعت ما کمک کنید ولی وقتی نخواهند ما را ببینند که ما نمیتوانیم مدام برویم به دفتر ایشان و دقالباب کنیم؛ چون معتقدیم که آقای نجفی به ما نیاز دارد بخش خصوصی که نیازی به ایشان ندارد.
- این نگاه جالبی است که دارید ولی اجازه بدهید این سوال را مطرح کنیم که پرعضوترین انجمن گردشگری در ایران چه ارزیابیای از انجمنهای موازی دارد؟ آیا انجمن ایران همانقدر که تشکلهای ساخته دولت از حق برگزاری تورهای گردشگری برخوردار است، فرصتهای برابر دارد؟
علاقهای به ورود به بحث تشکلها در مطبوعات ندارم اما معتقدم رودررویی با بخش خصوصی خواست گروهی از دولتمردان سابق بود که فاقد تخصص و تحلیل بودند و با همین رویکرد افراد فاقد تخصص و روابط اجتماعی قوی را در رأس صنعت گردشگری کشور قرار میدادند و این افراد وقتی با تشکلی مواجه میشدند که از قد و قامت بالایی برخوردار بود راهکار را در این میدیدند که از ابزارهای دولتی استفاده کنند و برای آن تشکل رقبایی بتراشند که بعد بتوانند بازی خودشان را بکنند؛ این مسئله در گذشته و در دولتهای قبلی اتفاق افتاده است.
- یعنی معتقدید بخش دولتی رقبایی برای فعالیت بخش خصوصی واقعی در صنعت گردشگری تراشید؟
اگر به اتاق بازرگانی سری بزنید میبینید این یک ناله دائمی است که دولت در هر صنفی تشکلی تراشیده تا کار خودش را با آن تشکلها به پیش ببرد و بتواند تشکل اصلی را حذف کند. حالا تشکلی مانند انجمن خدمات هوایی و جهانگردی ایران بهدلیل قدمت یا هر علت دیگری زیر تمام این فشارها با تبری که به ریشهاش زدهاند ایستاده است. خیلی از تشکلها اصلا متلاشی شدهاند. تشکلهایی که دولت با آنها سخن میگوید لااقل گزارش عملکردشان را بدهند.
- پیشتر اتفاقی در موضوع انحصار در امتیاز برخی تورهای گردشگری افتاده بود که موضوع برگزاری تور مصر یکی از آنهاست... .
اصلا دادن مجوز برگزاری تور مصر به یک آژانس جرم بوده و نباید اتفاق میافتاد چون قانونی نبود. اتفاقی که در تور مصر افتاد یک قرارداد یکطرفه به نفع مصریها بود و اصلا جرم بود. به مصریها گفته بودند که هواپیمای آنها را و نه هواپیماهای ایرانی را چارتر میکنند و مملو از گردشگر به مصر میفرستند. همان زمانی که آقای بقایی به مصر رفت و گفت روزانه 8پرواز برای مصر گذاشته میشود اعلام کردیم که او فردی بیسواد و ناآگاه از وضعیت صنعت گردشگری در کشور است. آنچنان ناآگاهانه به بازار مصر وارد شدند که این بازار گردشگری را از بین بردند. ببینید نتیجه آن تفاهمنامه گردشگری با مصر چه شد؟ بازار مصر از بین رفت و تورها برگزار نشدند. بهدلیل همین اتفاقهاست که صنعت گردشگری ایران به جایی نرسیده است.
متقاضیان تأسیس دفاتر گردشگری ورشکسته شدند
به اعتقاد من توسعه کمی که تا به امروز در حوزه ایجاد آژانسهای گردشگری اتفاق افتاد یک خیانت بزرگ بود. در 12سال گذشته با توسعه بیرویه دفاتر خدمات گردشگری بدون درنظر گرفتن مشکلات، عدهای از سرمایهگذاران را اسیر کردند و متولیان آنچنان به غایت نادان بودند که نتیجه آن تولید عدهای ورشکسته جدید در جامعه شد. سال57 نزدیک به 60آژانس گردشگری در ایران فعالیت داشتند و امروز بیش از 3500آژانس دارای مجوز بند الف و ب در کشور تاسیس شده است. شما بررسی کنید که در سال57 چه تعداد مسافر و صندلی پروازی در کشور وجود داشت و وضعیت امروز چگونه است؟ با مقایسه آمار سال 57 و سال 92 مشخص میشود که چه تعداد آژانس گردشگری مورد نیاز است؟ متأسفانه بخش دولتی آنقدر کاهل است که میگوید من مجوز را باید صادر کنم و کسی که نتواند کار کند ورشکسته میشود. البته بخش دولتی میگوید من مجری هستم و اگر مجوز تور را صادر نکنم متقاضی میتواند شکایت کند و راست هم میگوید. بنابراین مجوز را صادر میکند و سرمایهگذار هم ورشکسته میشود.