آن دورانی که در هر خانهای مثل امروز حمام نبود و گرمابهها و خزینهها با معماریهای سنتی دوره قاجاریه میزبان مردمان یافتآباد بود. حمامهای قدیمی یافت آباد که دیگر آبی در آنها گرم نمیشود، سوژه گزارش یادایام این هفته است.
نخستین حمامها
همانطور که از معماری و گنبدهای باقیماندهاش پیداست تاریخچه حمامی که در یافت آباد قرار گرفته به سالیان دور تعلق دارد و اهالی میگویند از آثار تاریخی دوران قاجار است. زندیه درباره حمامهای این محله میگوید: «2 باب حمام قدیمی در یافتآباد ساخته شده بود که یکی از آنها در جنوب غربی روستا، توسط حاجی نایب زندیه و دیگری در جنوب شرقی روستا، محله پایین و توسط ناصرالدین شاه بنا شد. حمام قجری قلعه یافت آباد در محله پایین یعنی یافت آباد شمالی واقع شده و اکنون با چیزی حدود 300 سال قدمت در چهارراه قهوهخانه (ورودی قلعه یافت آباد) بعد از میدان الغدیر (رختشویخانه سابق)، خیابان شهید میر هاشم بر مسجد امیر المؤمنین(ع) تکیه زده است.
زمان ساخت این گرمابه به دوران حکومت قاجار و البته تبعید پهلوانان دربار زندیه و اقوام نزدیک آنها از جمله زندیهها، کلهرها و زهره وندها برمیگردد. آنچه مسلم است این گرمابه که زمانی به شکل خزینه بود و به دستور شاه قاجار مرمت و بازسازی شد، گاهی در قُرق درباریان و صاحب منصبان شاه قاجار قرار میگرفت.
ورودی، رختکن، گرمخانه، حوضچه و شاهنشین از جمله قسمتهای مهم حمام قلعه بوده و افرادی چون حمامی، دلاک، مشت و مالچی در آن کار میکردند. وقتی درباره آب و نحوه گرم کردن خزینه میپرسیم، زندیه میگوید: «خزینه از آب رودخانه کرج تغذیه و با هیزم و زغال گرم میشد. شهروندان به نوبت تهیه هیزم و چوب خشک را از باغهای یافتآباد به عهده میگرفتند تا اجاق خزینه همیشه آماده و روشن باشد. استفاده از خزینه برای اهالی هم قانون و مقررات خود را داشت. از صبح تا غروب، حمام در اختیار بانوان محله بود و هنگامیکه خورشید غروب میکرد تا آخر شب در اختیار مردان بود.»
سنتهای قدیمی:
در قدیم همه چیز برای خودش آداب و رسومی داشت، چه برسد به حمام رفتن."زندیه" در اینباره میگوید: «یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد حمام میشد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته و مشغول کیسهکشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا تاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر میداشت و بر سر آن بزرگتر میریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار میشد؛ و تازه وارد وظیفه خود میدانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر، آب گرم بریزد. حالا ممکن بود که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود. به هر حال، این عوامل مانع از ادای احترام نمیشد و کوچکترها بهمحض ورود به صحن حمام، خود را موظف میدانستند که بدینوسیله، عرض خلوص و ادب کنند.»
وظایف دلاک:
در حمام افراد بسیاری کار میکردند که دلاک هم از جمله آنها بود. از وظایف مهم دلاک، میتوان به اطلاعرسانی اخبار مهمی چون عروسی، عزا، ختنه سوران و یا گردهماییهای روستایی که برای مشورت در امور آب، زمین و... بود، اشاره کرد. دلاک مرد، مردان خانواده و دلاک زن، زنان خانواده را مطلع میکرد. هنگام فرا رسیدن مراسم عروسی، خبررسانی توسط دلاک انجام میشد. البته به دلیل کم بودن جمعیت، تقریباً تمامی اهالی دعوت میشدند.
مزد حمامی:
در زمانهای بسیار دور، پول حمامی را سالانه و هر خانوادهای از محصول خود میداد ولی بعدها این شیوه به دلیل در مضیقه قرار گرفتن خانواده حمامی تغییر یافت. مردان ماهانه یا چند ماه یک بار مقداری گندم و زنان برای هر مرتبه حمام رفتن، یکی دو نان برای حمامی میبردند. بچهها نیز نصف بزرگترها محاسبه میشدند. اما با گذشت زمان پول جای آن را گرفت.
حمام عروسی:
روز عروسی، در مراسمی باشکوه و مجلل عروس را به حمام میبردند. بیشتر همراهان عروس را دختران جوان تشکیل میدادند. اعتقاد عمومی بر این بود که رفتن دختران با عروس به حمام، خوش یُمن است و باعث باز شدن بخت آنها میشود. همچنین در این روز داماد را هم به حمام میبردند. در روز عروسی، داماد به همراه ساق دوش و سُل دوش و شماری از دوستان و جوانان به حمام میرفت. هنگام بردن و آوردن داماد از حمام، جوانان شادی راه میانداختند و دهل زده، اسپند دود میکردند. علاوه بر حمام عروسی برای دیگر مراسمها هم اهالی به حمام میرفتند. حمام زایمان و عزا هم از دیگر بهانههایی بود که باعث میشد اهالی در مناسبتهای مختلف سری به حمام بزنند.
معماری حمامها:
کیسه، مشربه، لیف، تاس، شانه، طشت، صابون، لگن، سفیداب، آینه، کتیرا، جام حنا، سدر، جام وسمه، لنگ، حنا، چراغ پیه سوز، وسمه، سنگ پا، گل سرشور، بقچه مسند از وسایل استحمام بودند. در ضمن در حمامهای عمومی قدیمی، طوری پشت سر هم چیده میشد تا ناخودآگاه یک مسیر منطقی را طی کنی. بعد از سردر حمام، یک راهرو افراد را به فضای سربینه میبرد که از نظر دما خیلی نزدیک به فضای بیرون بود. بعد یک راهرو قرار داشت که هوایش کمی گرمتر از سربینه بود و در آخر گرمخانه بود که از تمام فضاهای دیگر گرمتر بود.