چهل روز مانده به روز دویستم! رئیسجمهور روحانی، اما وعده داده بود در صد روزگی دولت، با مردم از دشواریها و فرصتها بگوید. گزارش ارایه شد. هر چه بود؛ هر قضاوتی که در مورد آن گزارش صورت گرفت و همه آن پرسشهایی که بیپاسخ ماند و شاید رئیس دولت آگاهانه صلاح را در بیپاسخ گذاردن آنها یافت، به هر تقدیر چهل روز دیگر دولت امید دویست روزه میشود؛ تردیدی نیست که دولت امید در همین مدت کوتاه، فارغ از هر پیرایه، امید آفریده است. این را همه باور دارند، حتی آنها که نمیخواهند به این معجزه امید روی خوش نشان دهند.
چهل روز مانده به روز دویستم! رئیسجمهور روحانی، اما وعده داده بود در صد روزگی دولت، با مردم از دشواریها و فرصتها بگوید. گزارش ارایه شد. هر چه بود؛ هر قضاوتی که در مورد آن گزارش صورت گرفت و همه آن پرسشهایی که بیپاسخ ماند و شاید رئیس دولت آگاهانه صلاح را در بیپاسخ گذاردن آنها یافت، به هر تقدیر چهل روز دیگر دولت امید دویست روزه میشود؛ تردیدی نیست که دولت امید در همین مدت کوتاه، فارغ از هر پیرایه، امید آفریده است. این را همه باور دارند، حتی آنها که نمیخواهند به این معجزه امید روی خوش نشان دهند.
امید مردم ما، حالا در عرصه دیپلماسی چهره نمایان کرده است. روی گشاده دنیا به ایران و ایرانی، واقعیتی است که
نمیتوان آن را نادیده انگاشت.
آرامش، اعتماد و اطمینان به فردا و نشستن تدریجی موجها و التهابها، همه و همه سرمایههای گرانسنگ دولت امیدند. سرمایههایی که ارزان به دست نیامدهاند.
حالا اما، پرسش اصلی آن است که چگونه دغدغه اصلی مردمی را که برق امید در چشمانشان موج میزند، و در عین حال نشانههای آشکارتری از بهبود معیشت و سامان تازهای در اقتصاد کشور را جستجو میکنند، میتوان پاسخ داد.
من بر این باورم که چیزهایی هست، حرفهایی ناگفته و لحظههایی که دیده نمیشود و ای کاش میشد با مردم در میان گذاشت.
سه ماه است که تقدیر، مرا در معرض دیدنیهایی پوشیده از منظر عمومی و لحظههایی متفاوت قرار داده است. روزهایی که از پی هم میآیند و میروند و مردی که بیقرار تلاش میکند؛ انبوه فشارها بیامان بر جان و دلش مینشیند، اما کمتر دیدهام چهره در هم کند.
گاه تا پاسی از شب بیتاب میماندتا خودش از به نتیجه رسیدن امور اطمینان حاصل نکند، شتاب عقربههای ساعت دیواری اطاقش را که به نیمهشب میرسد، نمیبیند.
درست هنگامی که شمایل اقتصاد به کلافی شبیه میشود که گره گشودن از آن، ناممکن مینماید ؛ آنجا که آشکار میشود تنها دانش اقتصادی، نمیتواند چارهساز باشد. تمامی پشتوانههای علمی را در خدمت تجربیاتی قرار میدهد که سه دهه است در کنار دولتمردان به دست آورده، اما وقتی با او خلوت میکنی، درمییابی که «دغدغه اصلی» ، لحظهای رهایش نمیکند.
هر چند این مواقع کم حرفتر از همیشه میشود، اما معلوم است که شکوههایش بیدلیل نیست.
آن روزی که در آستانه حرم حضرت فاطمه معصومه (س) میگفت، یادمان نرود چقدر به مردم بدهکاریم، آن دغدغه را شناختم و فهمیدم که رازهای ناگفتهاش کم نیست.
امروز در چشمانش بارقه تازهای یافتم. میدانستم صبح، به دیدار رهبری رفته است. تعلقخاطر ویژهاش به رهبر در لابه لای جملاتی که در همان سفر قم در دیدار با مراجع داشت، نمایان بود.
معلوم بود امروز از همیشه دلگرمتر است و این دلگرمی، همه ناملایمات را از خاطرش زدوده بود.
به یاد میآورم آن روز را که به محض اطلاع از اولین دیدار دکتر روحانی پس از انتخابات، با مقام معظم رهبری، شرح آن ملاقات فراموشنشدنی را در روزنامه اطلاعات مورخ 13 مرداد 1392 اینگونه آوردم : «دکتر روحانی، پس از اعلام رسمی نتایج انتخابات بلافاصله به دیدار مقام معظم رهبری شتافت و بر اساس آنچه که رئیس دفتر مقام معظم رهبری که در آن ملاقات حضور داشته، نقل کرده است، دکتر روحانی در آن ملاقات از مقام معظم رهبری سه درخواست داشته است. ایشان سه درخواست دکتر روحانی در آن ملاقات با رهبری را «هدایت، حمایت و دعای رهبری» اعلام و تاکید میکند: «دکتر روحانی از رهبری خواست با رهنمودها و راهنماییها هر جا که لازم دانستند، هدایت و حمایت خود را از دولت جدید دریغ نورزند و برای وی در پیمودن این مسیر خطیر دعا کنند.»
میدانم روزهای سختتری پیش روست. معلوم است که چرخهای اقتصاد ایران در این گردنه تاریخی لااقل سکاندار هوشمند و دوراندیشی یافته است. کسی که میداند مردم امروز بیش از هر چیز مشتاق اقدام مسئولانند تا سخن آنان. به همین خاطر است است که با زیاد حرف زدن میانه خوبی ندارد .
کسی که او را از همان اول کار و قبل از آن اقبال تاریخی پارلمان، «طبیب تورم» نامیده بودند و اوضاع را در همین مدت کوتاه، پرتلاش و بیادعا آرام کرده است.
اطمینان دارم، تب تورم به تدریج فرو مینشیند، چراکه اوضاع اقتصاد این روزها بر محور تدبیر میگردد.
این یعنی اعتماد به امید برآمده از حماسه مردم.
این یعنی بهترین پاسخ به نیکاندیشی رهبری که خلق حماسه را در پی آورد .
این یعنی استحکام هر چه بیشتر اعتماد ملی ایرانیان. یعنی باور به اینکه امید بزرگترین سرمایه ملی امروز ماست. یعنی اطمینان به اینکه رضایت مردم، رضایت خداست.
*مشاور وزیر امور اقتصادی و دارایی
منبع: پایگاه اطلاعرسانی شخصی دکتر علی طیبنیا