رئیسجمهور اسلامی ایران براساس حکمی، روند مذاکرات هستهای را به وزارت امورخارجه محول کرد. چنین حکمی ماهیت نمادین داشته و زمینههای لازم برای تغییر در روند سیاستگذاری هستهای ایران را فراهم میسازد. بهعبارت دیگر، چنین اقدامی بهمفهوم آن است که نشانههایی از عملگرایی در روند مذاکرات دیپلماتیک ایران در حال شکلگیری است. از اینرو میتوان «عملگرایی بوروکراتیک» را بهعنوان راهبرد سیاست هستهای ایران در دوران ریاستجمهوری روحانی دانست.
آزمون الگوهای جدید برای بهینهسازی سازوکارهای دیپلماسی هستهای ایران در شرایطی اتخاذ شده است که نخستین دور جدید مذاکرات در حاشیه اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل برگزار خواهد شد. این امر بیانگر نشانههایی از تحول معنایی، ساختاری و کارکردی در دیپلماسی هستهای جمهوری اسلامی ایران است. تحول در فرایندهای دیپلماسی هستهای ایران معطوف به تحقق اهدافی ازجمله: «صلح و مصالحه» و «تعامل سازنده» با جهان خارج تلقی میشود.
جمهوری اسلامی در دوران جدید تلاش خواهد داشت تا نشانههای تحول در سیاست جهانی درباره رویکرد هستهای بازیگران 1+5 را مورد تحلیل قرار داده و براساس آن از الگوها، فرایندها، سازوکارها و ابزارهایی استفاده کند که منجر به عبور از تنگناهای بینالمللی شود. چنین رویکردی به مفهوم آن است که زمینههای جدیدی از تحول در نگرش دیپلماسی نظام جهانی برای حل اختلافات هستهای ایران و کشورهای 1+5در حال شکلگیری است. چنین اقداماتی را باید بهعنوان نشانهای از «ابتکار دیپلماتیک» برای عبور از تردید و فضای عدماطمینان در سیاست هستهای جمهوری اسلامی ایران دانست. چنین اقدامی در قالب فرایندهای اطمینان بخش در سیاست هستهای ایران و در فضای مذاکرات چند جانبه و دوجانبه تلقی میشود.
موافقتنامه ژنو در قالب «برنامه عمل مشترک» را میتوان بهعنوان نتیجه عملی سیاست خارجی روحانی دانست. طبیعی است که تحقق چنین فرایندی بدون توجه به ضرورتهای سیاست بینالملل امکانپذیر نخواهد بود. روحانی بر این اعتقاد بود که دیپلماسی هستهای ایران در شرایط فرسایش راهبردی قرار گرفته است. قدرت، امنیت و تهدیدات رابطه مستقیمی با موضوع سیاست امنیتی ایران دارد. در چنین شرایطی بود که روندهای تغییرپذیر در سیاست هستهای ایران در قالب شفافسازی، اعتمادسازی و همکاری سازنده حاصل شد.
بازیگری میتواند منافع دیگری را در فرایند کنش دیپلماتیک مورد توجه قرار دهد که از حسن نیت راهبردی یا ابتکار عمل دیپلماتیک برای نشان دادن فضای جدید بهره میگیرد. مذاکره در شرایط نابرابر به مفهوم آن است که تحریمهای فلجکننده آمریکا بهعنوان سیاست عملی در دستور قرار گیرد. بازیگران عموماً رفتار سایر کشورها را بهعنوان محور اصلی کنش راهبردی آنان مورد تأکید قرار میدهند. در چنین شرایطی هیچ کشوری نمیتواند سیاست اعلامی همکاریجویانه را مورد پذیرش قرار دهد.
مذاکره مستقیم در زمره ابزارهای اعتمادساز و بهعنوان وسیلهای برای برطرفسازی عوامل محدودکننده راهبردی در تصمیمگیری امنیتی کشورها محسوب میشود. فعالیتهای هستهای ایران و الگوی تعامل جمهوری اسلامی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سایر نهادهای بینالمللی بیانگر آن است که رویکرد مربوط به فعالیت هستهای ایران در چارچوب پادمان هستهای و قواعد مربوط به آژانس بینالمللی انرژی اتمی تنظیم شده است. اگرچه همواره فرایندهای دیپلماسی هستهای ایران مبتنی بر همکاری، چندجانبهگرایی، اعتمادسازی و شفافسازی بوده است اما هیچگاه کشورهای گروه 1+5 یا اتحادیه اروپا به اقدام متقابل سیاسی و راهبردی مبادرت نکردهاند.
روندهای جدید سیاست هستهای ایران در قالب عملگرایی بوروکراتیک شکل گرفته است. شاخصها و فرایندهای راهبرد جدید ایران در روند حل موضوعات هستهای را میتوان در قالب مذاکرات دیپلماتیک، عقلانیت راهبردی معطوف به حداکثرسازی منافع متقابل، الگوهای همکاریجویانه، تأمین نیازهای مربوط به دانش هستهای ایران و الگوهایی از کنش دانست که در قالب شفافسازی راهبردی ایران و اعتمادسازی متقابل امکانپذیر خواهد بود. یکی از نشانههای اعتمادسازی جهان غرب را باید پایان دادن تحریم اقتصادی ایران بهعنوان نشانه اعتمادسازی متقابل دانست. درحالیکه تحقق چنین هدفی نیازمند راه طولانی در روند سیاست خارجی ایران خواهد بود.