از نگاه این کارگردان، نمایشنامههای کمدی، به نقد جامعه، اوضاع و آدمها میپردازند، ولی مثل کاریکاتور که تلخترین چیزها را در ظاهری شیرین نقد میکند.
نریمانی با نمایشنامههایی که نوشته و کارگردانی کرده، کارگردانی شناختهشده است. او چهار سال از صحنهی نمایش دور بود و حالا «هیپوفیز» را به روی صحنهی تئاتر برده است.
او از اواسط دههی ۷۰، زمانی که روزنامهی «آفتابگردان» برای نوجوانان منتشر میشد، گزارشگر بوده و وقتی پشت تلفن، اسم هفتهنامهی دوچرخه را بیان کردم، خاطرات آن روزها در ذهنش زنده شد. نریمانی در این گفتوگوی کوتاه میگوید که کارگردانان تئاتر ایران با توجه به ذائقه و نگاه ایرانی سراغ متنهای خارجی میروند و بر این باور است که نباید ذهن تماشاگر ایرانی را درگیر صحنههایی کرد که هیچ ارتباطی با زندگی روزمرهی او ندارند. متن این گفتوگو پیش روی شماست.
- وقتی میگوییم متنی بازنویسی شده، یعنی چه اتفاقی برای آن افتاده؟ گاهی میشنویم که از تعبیر ایرانیزهکردن استفاده میشود، به نظر شما چهقدر این عبارت درست است؟
ایرانیزهکردن عبارت درستی نیست. باید توجه داشته باشیم که وقتی کارگردانی بهسراغ اجرای یک نمایشنامهی خارجی میرود، قطعاً با ذائقه و نگاه ایرانی این کار را انجام میدهد. من فکر میکنم اجرای یک متن خارجی با تمام جزئیاتش اتفاق خاصی نیست. همچنین گروه اجرایی ما در کارهایی که تا امروز و در زمینهی کمدی انجام داده، همیشه نگاه و شیوهی اجرایی خودش را به نمایشهای ایرانی نزدیک کرده است و معتقدم نباید ذهن تماشاگر ایرانی را درگیر صحنههایی کرد که هیچ ارتباطی به زندگی روزمرهاش ندارد. تماشاگر ایرانی ما باید هنر ایرانی را درک کند و برای هنری که بهعنوان کارگردان و گروه اجرایی ارائه میدهیم، ارزش قائل باشد.
- چه اتفاقی برای «دختر یانکی» نیل سایمون افتاد که حتی نام آن نیز تغییر کرد؟
بخشهایی از این نمایشنامه با تماشاگر ایرانی ارتباط برقرار نمیکند و در فرهنگ ما نیز بیگانه است، بههمین دلیل با هماهنگی شهرام زرگر، مترجم نمایشنامه، بخشهایی را حذف کردم. علاوه بر این سعی داشتم با حفظ موقعیتهای کمیک متن، نکاتی هم به آنها اضافه کنم. بهخاطر همین، نام نمایش تغییر کرد، چون موضوع اصلی داستان عوض شده بود.
- آقای نریمانی شما ایدههای نوشتن نمایشنامههایتان را از کجا پیدا میکنید؟
بخشی از ایدهها در ضمیر ناخود آگاه من هستند، اما بخشی را هم با نگاه به معضلات گوناگون جامعه پیدا میکنم. البته کمدی، شامل بخش انتقادی نیز میشود و سعی میکند جامعه، شرایط و آدمها را به نقد بکشاند، درست مانند کاریکاتوریستها که تلخترین چیزها را در ظاهری شیرین بهتصویر میکشند.
- با توجه به اینکه شما هم برای صحنه مینویسید و هم برای صحنه کارگردانی میکنید، کدام یک را سختتر میدانید؟
هردوی این کارها سخت هستند، مخصوصاً در کشور ما که گروههای تئاتری و سالنهای ثابت نمایشی نداریم. اگر چنین گروهها و سالنهایی داشتیم، تئاتر میتوانست لذتبخشترین کار دنیا باشد. این روزها برای اجرای هر نمایشی بر روی صحنه، باید مسیرها را از ابتدا طی کرد. از طرفی شرایط برای گرفتن مجوز انتشار کتاب بسیار سخت است، بعضی از نمایشنامههای من مانند «دن کامیلو» که پیش از این در جشنوارهی تئاتر فجر شرکت کرده بودند و حتی عنوان نمایشنامهی سال را گرفتهاند، پنج شش سال در صف مجوز انتشار ماندند.