همشهری آنلاین: برخی از روزنامه‎های یکشنبه-۱۸ اسفند- به صحبت‎های رئیس جمهور در اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات پرداختند.

حسن وزینی  در روزنامه ایران با تیتر« مخاطب روحانی کیست؟» نوشت:

اظهارات حسن روحانی در جمع اهل رسانه و فرهنگ، افق تازه‌ای را پیش روی مسئولان و فعالان فرهنگی و رسانه‌ای گشود. روحانی این بار در قامت رئیس جمهوری به پایش رسالت اهل فرهنگ و رسانه از یک سو و صاحبان قدرت از سوی دیگر پرداخت. او در میان نخبگان رسانه و فرهنگ ابتدا به عادت مألوف‌اش در ماه‌های اخیر نسبت به تبعات زیانبار نگاهی که متأسفانه در ذهن و ضمیر لایه‌هایی از قدرت رخنه کرده، هشدار داد.

روحانی در ماه‌های اخیر، سخنان مهم خود را با چاشنی نگرانی از غلبه فضای امنیتی بر فضای فرهنگی  همراه می‌کند، برخلاف تصور برخی افراد که چنین می‌پندارند که روحانی این زبان هشدار را برای گفت‌و‌گو با سایر ارکان قدرت به کار بسته، حقیقت این است که مخاطب روحانی یک گروه و یک نهاد یا یک بخش نیست. روحانی امروز هماوا با ندای وجدان بیدار جامعه، زشتی‌ها و پلشتی‌ها را در هر برهه و هر جا تقبیح می‌کند. او با شاقول اعتدال می‌خواهد سره از ناسره تمیز داده شود. زیرا تنها با توسل به این ریسمان است که می‌توان به مبارزه با ناامیدی یا جهل رفت.

در اثر همین جهل است که دانشگاه‌ شباهتی قابل توجه به پادگان می‌یابد و نگاه امنیتی بر نگاه فرهنگی غلبه می‌کند. رسانه ملی، از هم افزایی ملی منفک می‌شود و رسانه‌ها ناقص‌الخلقه متولد می‌شوند. سخن بر سر این نیست که دامن فعالان این حوزه‌ها به هیچ خبط و خطایی آلوده نمی‌شود اما واقعیت این است که رسانه‌های منتقد به جای آن‌که در تدارک برگزاری جشن تولد یا سالگرد انتشار خود باشند معمولاً نگران سایه توقیف هستند.

طبیعی است فضای نگرانی توأم با دغدغه‌های امنیتی پررنگ امکان رشد و شکوفایی این حوزه را نمی‌دهد و هر نهالی که غرس می‌شود به نسیمی فرو می‌افتد. در حالی که از نگاه اعتدالی به فعالیت‌های حوزه اطلاع رسانی، نه رسانه‌داری باید صرفاً یک بنگاه اقتصادی تلقی شود و نه این‌که نهاد‌های صاحب قدرت برای خطای آن‌ها لحظه شماری کنند. قاعده مطلوب روحانی برای تحول اجتماعی، پذیرش گام به گام مسئولیت‌ها از هر دوسو است. اگر این دیدگاه محقق شود؛ شاهد رشد واقعی رسانه‌های کشور و در نتیجه بهره‌مندی دو جانبه رسانه‌ها و حاکمیت از این فضا خواهیم بود.

اما بخش دوم اظهارات روحانی وجه سلبی دارد. رئیس جمهوری می‌گوید چرا برخی رسانه‌ها و تریبون‌ها خود را حق مطلق می‌پندارند، چرا خود را قیم مردم و دولت و حتی حاکمیت به معنای همه نهادهای حقوقی می‌دانند. چرا خود را مرز حق و باطل می‌دانند.

چرا خود را برتر از دیگران می‌پندارند. روحانی تأکید می‌کند که دولت شأن برتری‌جویانه را برای برخی از رسانه‌ها و تریبون‌ها قائل نیست. اگرچه این سخن تازه نیست و دلسوزان دیگری نیز مشابه این عبارات و کلام را بر زبان جاری ساخته‌اند اما تأکید روحانی به آن معناست که به میزانی که این نگرانی‌ها ناشنیده مانده به ضرر و زیان ما افزون شده است.

زیرا بیش از آن‌که به دنبال راه حل بوده باشیم، دچار خصلت شعار زدگی شده‌ایم. واقعیت این است که پایان این نگرانی‌ها زمانی فرا می‌رسد که توأم با آغاز راه تازه‌ای باشد. مسیری که در آن رسانه‌ها نباید به سبب نسبت با ساختار قدرت امنیت داشته باشند بلکه باید به میزانی که در تولید امنیت، پالایش اخلاق، تزریق روح امید و خون انقلابی به جامعه سهم دارند، از سفره آزادی برخوردار شوند. اکنون این چرخه بهره‌مندی از نعمت امنیت آهنگی معیوب دارد. متأسفانه رسانه‌هایی که بر اساس منافع خاص فعالیت می‌کنند، چنگ به صورت میانه روی می‌اندازند اما کسی جرأت پرسش از آن‌ها ندارد. منظور از جرأت فقط یقه‌گیری رسانه‌ای نیست بلکه باید درک تازه‌ای از رسانه پدید آید. دوران تک گویی به پایان آمده است.

اگر امروز از اثر‌گذاری رسانه‌های خبری و ماهواره‌ها نگرانیم یا اگر رسانه‌های بزرگ و کوچک ما از تصویری تا مکتوب تحت تأثیر موج‌سازی‌های بیگانگان قرار دارند، چاره در انداختن طرحی نو است نه تکرار آزموده‌هایی که ارمغانی جز افراط‌گری و سیاه کردن فضای جامعه نداشته است. رسانه‌های یکسونگر ناگزیرند باید در دوران اعتدال به میزان بهره‌مندی از فضای آزاد، مسئولیت‌پذیر باشند و اجازه ندهند که مطبوعات به عارضه پیری دچار شوند.

به نظر می‌رسد گذر از وضع فعلی به وضع مطلوب جز با تمسک ریسمان اعتدال ممکن نیست. اعتدال یعنی این‌که رسانه‌ها به مسئولیت‌های اجتماعی خود بی‌توجه نباشند، رسانه‌های یکسونگر و مطلق اندیش نیز خود را برای دوران تازه‌ای آماده کنند دورانی که در آن دولت مطالبه مردم برای راستگویی و بیان حقیقت و واقعیت‌ها را با جان و دل پذیرفته و تمهیدات آن را فراهم می‌سازد.

آزادی رسانه‌ها و مسئولیت رئیس جمهور

روزنامه قانون نیز به قلم مسعود کاظمی به صحبت‌های رئیس جمهوری در اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات اشاره کرد و نوشت:

«مطمئن نیستیم که این ۹ هزار میلیارد تومان، همه‌اش باشد و ممکن است چیزهای دیگری هم باشد که بعدا کشف شود.» این بخشی از سخنان رئیس جمهور است که چندی پیش بیان شد. روحانی در ادامه همان سخنرانی با اشاره به پرونده بابک زنجانی گفته بود: «یک گروه با عنوان دور زدن تحریم‌ها منافع ملی را دور زدند و پول ملت را برداشتند.» برخلاف این سخنرانی، روحانی روز گذشته سخنان تازه‌ای را مطرح کرد، سخنانی که نشان می‌دهد احتمالا آن «چیزهای دیگر» وجود دارد.

با این توضیح که به نظر می‌رسد شاید حتی رئیس جمهور را نیز توان بیان و بر زبان آوردن «آن چیزهای دیگر» را ندارد، برای همین است که وی این بار دست یاری خود را به سوی رسانه‌ها درازکرده است.

البته ماجرای بابک زنجانی و افرادی مانند او در ایران، داستان تازه‌ای نیست. در سال‌های گذشته همواره پرونده‌های زیادی با موضوع فساد اقتصادی مطرح شده است. اما بابک زنجانی به دلیل نوع فعالیت‌هایش و نیز ارتباطات گسترده و عجیب و نیز مبلغ عنوان شده درباره فساد مالی‌اش، بیش از موارد مشابه مورد توجه رسانه‌ها و افکار عمومی قرار گرفت.

باوجود این، این بار رئیس‌جمهور در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات، از جنبه دیگری به پرونده ویژه‌خواری و فساد اقتصادی پرداخت. روحانی در این مراسم با تاکید به آزادی بیان گفت: «رسانه‌ها باید هزینه‌های گرایش به فساد را آنقدر بالا ببرند که کسی در مسیر فساد قرار نگیرد و هوس فساد به سرش نزند.»

این رویکرد از سوی رئیس دستگاه اجرایی بسیار مناسب است و جای تقدیر دارد. زیرا همانگونه که مطبوعات آزاد، توانایی ساختن اقتصادی قوی و مبتنی بر ساختارهای پایدار را دارند، می‌توانند با افشاگری و بالا بردن هزینه فساد در یک جامعه، راه‌های سوءاستفاده‌های مالی را سد کنند. در این میان یکی از مشخصات اصلی ویژه‌خواران و مفسدان اقتصادی، تعدد آن‌ها و پیچیدگی خاص و روابط گسترده آنان است، اما مطبوعات آزاد می‌توانند افشاگر این مفاسد اقتصادی باشند و مانند نگهبانی برای حفظ ثبات اقتصادی عمل کنند.

آزادی بیان یکی از شاخص‌های حکومت دموکراتیک و آزاد است. رسانه‌های آزاد در تمامی ابعاد جامعه تاثیر می‌گذارند و می‌توانند با استفاده از همین آزادی، با بیانی مسئولانه، اسرار هویدا کرده و در راه مقابله با انواع و اقسام فساد به‌ویژه فساد اقتصادی، به عنوان نگهبانی بی ادعا عمل کنند. اینکه رئیس جمهور، با چنین رویکردی پای به مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات می‌گذارد را باید به فال نیک گرفت. اما از طرفی حسن روحانی و مجموعه تحت مدیریت او، تنها بخشی از نظارت بر عملکرد رسانه‌ها را تشکیل می‌دهند.

در ساختار سیاسی فعلی جامعه ایران، نهادهای متفاوت بسیاری هستند که در این عرصه از آزادی عمل فراوانی برخوردارند. اینکه رئیس جمهور از رسانه‌ها می‌خواهد اسامی مفسدان اقتصادی را افشا کنند، به خودی خود موضوع را حل نمی‌کند. باید فضا را برای رسانه‌ها فراهم کرد تا اگر چنین رسالتی را به درستی انجام دادند، با برخورد نهادهای مسئول و غیر مسئول مواجه نشوند. از سوی دیگر این انتظار از شخص رئیس جمهور به عنوان کسی که چنین درخواستی را بیان می‌کند به وجود می‌آید که در چنین شرایطی به دفاع مستقیم و عملی از رسانه‌های در معرض خطر بپردازد.

سخنان نویدبخش روحانی

احمد شیرزاد . فعال سیاسی و استاد دانشگاه در روزنامه شرق آورد:

سخنان رییس‌جمهوری در آیین اختتامیه جشنواره مطبوعات و خبرگزاری‌ها، نوید‌دهنده تداوم پایبندی ایشان به دغدغه‌هایی است که سبب شد اقبال مردم و نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب و تحول‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم را به دست آورند. آنچه موج حمایت مردمی از آقای روحانی را دامن زد، نشان‌دادن اهمیت‌ به خواست واقعی مردم در مبارزات انتخاباتی و شعارها بود که در کنار تقدیر از همراهی و حمایت رهبران جریان اصلاحات و سایر رهبران سیاسی، رخداد 24خرداد را ثبت کرد.

بدنه حامیان اصلاحات و اعتدال بارها عنوان کرده‌اند که انتظار معجزه ندارند اما بحق انتظار دارند رییس‌جمهور منتخب آنها به‌خاطر داشته باشد چه مجموعه‌ای از خواسته‌ها و تمایلات و مطالبات بود که از میان هشت‌نامزد، نگاه‌ها را به سمت ایشان برد. مواضع صریح دکتر روحانی پیرامون رسانه‌ها و مطبوعات، حوزه فرهنگ و مفاسد اقتصادی در میان اصحاب رسانه نشان داد که ایشان تسلیم هجمه‌هایی که از سوی برخی رسانه‌ها صورت می‌گیرد، نمی‌شود و روی اصلی‌ترین محورهای خواست عمومی، همچنان متمرکز است.

البته همه می‌دانیم که امکانات دولت در این راستا محدود بوده و ممکن است نتواند از آزادی مطبوعات آنطور که خودش و مردم می‌خواهند دفاع و حمایت کند اما همین که روی این خواسته‌ها تکیه می‌کند، این امر امیدواری را بیشتر می‌کند که در عرصه عمل نیز با تدبیر و سعه‌صدر و اصلاحات بتواند تا جایی که امکان دارد، این خواسته‌ها را محقق کند. در عین حال توجه به چند نکته تاکتیکی و شاید جزیی، لازم است. درباره دفاع از آزادی مطبوعات، تجربیاتی از دوران اصلاحات بر جا مانده که خوب است دولت و همه ما به آنها توجه داشته باشیم.

نخست آنکه بپذیریم ممکن است از سوی مطبوعات و رسانه‌ها، خطا صورت بگیرد چراکه رسانه‌ای که هر روز در حجم مشابه یک کتاب، مطالب مختلف را منتشر می‌کند، از خطا بری نیست. راه مواجهه با آن نیز تذکر است. قابل پذیرش است که گاهی این خطا ممکن است مستوجب پیگرد قانونی باشد اما باید به همان حد قانون اکتفا شده و از همه مهم‌تر، بازدارندگی آن مدنظر قرار گیرد.

تجربه دیگر این است که کافی است از سوی کسانی که وفادار به آرمان اصلاحات هستند، در نقد یک اشتباه کوچک افراد یا رسانه‌های مستقل، سخنی گفته شود و آنگاه جریانات تندرو با بهانه قراردادن آن، همه چیز را از بیخ و بن بر‌می‌کنند. در دوران مجلس ششم نیز این تجربه بارها دیده شد. طرف این سخن من، وزارت ارشاد و هیات نظارت بر مطبوعات است. با دقت عمل بالا می‌توان بر اجرای قانون تاکید کرد.

نهادهای دولت یازدهم وظیفه خطیری دارند که در بازی تندروها نیفتند. مواضع آقای روحانی آن هم در شرایطی که هجمه سنگینی روی ایشان و دولت قرار دارد و این «فضاشکنی» در حمایت از مطبوعات و رسالت حوزه فرهنگ و سیاست را به فال نیک می‌گیریم. البته برخی حساسیت‌ها وجود دارد که همه ما باید مراقب آن بوده و قدرت تحمل جامعه را بالا ببریم. بخش دیگری که به نظر خیلی مهم و حساس است همان نکته مورد نظر رییس‌جمهور یعنی توزیع نامتناسب عدالت در مطبوعات است. رسانه‌هایی وجود دارند که به‌زعم خودشان، تکلیف آنها ایجاب می‌کند تا امثال نگارنده را کافر یا خائن بنامند.

کلماتی به‌کار می‌برند که گویی وحی منزل است اما اگر واقعا محاجه‌ای صورت گیرد و فردی که اتهام به آن نسبت داده می‌شود اعاده حیثیت کند، «پای استدلال» تندروها، سخت چوبین خواهد بود و «بینه» حقوقی برای ارایه ندارند. صرفا با تحلیل سیاسی به‌نام و کام خود، نمی‌توانند به مخالفان سیاسی، اتهامات سنگین نسبت دهند. باید نشان داد چگونه برخی مطبوعات و رسانه‌های مجازی، احساس مصونیت آهنین می‌کنند و ستون‌هایی به‌راه می‌اندازند که بر مبنای نوعی خوانش و چینش از تحلیل‌های مساله‌دار، به شکل ابتر، ناقص و مخدوش به طرح موضوعات پرداخته و با ذهنیتی خاص، به پراکنده‌کردن اتهام و بی‌اخلاقی می‌پردازند. اینها مصداق غیبت است و معنای واقعی نقض ارزش‌هاست.

مگر می‌توان مدعی ارزش‌ها بود و به قول آقای روحانی «دروغ» منتشر کرد؟ مشکل اینجاست که اکثر همفکران ما دارای مشغله‌های متعدد در زندگی شخصی خود هستند. با این حال می‌توان و باید بر ضد این فضا، طرح دعوی کرد و فرآیند آن را برای اطلاع افکار عمومی منعکس کرد.

  نزدیکان دور!

حسین شریعتمداری در ستون سرمقاله روزنامه کیهان نیز به نقد روحانی پرداخت و نوشت:

جناب آقای دکتر روحانی! رئیس‌جمهور محترم، لطفا به آنچه در پی می‌آید توجه فرمائید!

 «اعتقاد به خدا مربوط به انسان‌های عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتش‌فشان است و خیال می‌کند یک قدرت هست که اینها را ایجاد می‌کند... مذهب مقوله انسان سال 2000 نیست»!

« حتی آدم‌هایی مثل ابن‌سینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضی‌شان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره می‌کنند»!

«داستان حضرت عباس و شجاعت‌های او را شیخ‌عباس قمی از شاهنامه دزدیده است. حضرت عباس وجود خارجی نداشته»!

«عیسی مسیح هم دروغ است. این داستان را امپراطوری روم برای استفاده از بردگان و گلادیاتورها، سرهم کرده»! و...

جناب آقای روحانی! با شنیدن و خواندن جملات فوق چه احساسی به حضرتعالی دست می‌دهد؟!... حالا اگر بشنوید وزارت ارشاد تحت‌مسئولیت و مدیریت جنابعالی در پی تقدیر و تجلیل از گوینده و نویسنده این سخنان است به عنوان یک شخصیت روحانی که لباس پیامبر خدا(ص)، را بر تن دارید، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟!و باز هم بخوانید!

آن آقای دیگر در نوشته‌های منتشر شده خود، زشت‌ترین و مشمئزکننده‌ترین اهانت‌ها را نسبت به اسلام، انقلاب و ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته است. عضو شورای به اصطلاح مقاومت! سازمان منافقین بوده است و دست‌هایی آلوده به خون پاک جوانان مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم دارد و... می‌نویسد؛

«مسئولان جمهوری اسلامی، جلادان خونریز هستند و طرفداران این رژیم  لمپن و حشرات‌الارض می‌باشند»!... «هیچ قشر و گروهی از مردم ایران را نمی‌توان یاد کرد که از پیامدهای فاجعه‌بار انقلاب در امان مانده باشند»!... «پس از مرگ بر سر مزارم بنوازید و می‌ بنوشید و برقصید»! و... آیا رئیس‌جمهور محترم، این آقا را شایسته تقدیر می‌دانند؟! و بازنشر آثار توقیف شده وی را نشانه پاسداشت آزادی! و نمونه‌ای از کاربرد بینش و منش دولت «اعتدال»! تلقی می‌فرمایند؟! به یقین نه!

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای روحانی! حضرتعالی با آموزه‌های اسلامی غریبه نیستید و از مبانی فقهی باخبرید تا آنجا که به عضویت مجلس خبرگان درآمده‌اید. آیا از نگاه و نظر شما حکم ‌الهی قصاص غیرانسانی است؟! و یا به قول خداوند تبارک‌ و تعالی، منشأ و عامل «حیات» است؟ جنابعالی به قول خودتان «سرهنگ» نیستید! که کاش بودید و از این افتخار بزرگ در جمهوری اسلامی ایران محروم نبودید. ولی «حقوقدان» که هستید. بنابراین بعید است ندانید امروزه کشورهایی که در آنها حکم اعدام از سیستم حقوقی حذف شده است، با افزایش پرشتاب جنایت قتل روبرو هستند و حقوقدانان برجسته امروز دنیا بر این باورند که نفی‌کنندگان حکم قصاص، برخلاف تظاهر به انسان دوستی، میان قاتل و مقتول، به دفاع از قاتل برخاسته‌اند، روزنامه توقیف شده مورد اشاره حضرتعالی حکم الهی و انسانی قصاص را غیرانسانی معرفی کرده بود و توقیف آن با استناد به قوانین جاری صورت پذیرفته است. کجای این اقدام، غیرقانونی و ضد آزادی! و در تقابل با مشی «اعتدال» است؟!

فرموده‌اید چرا باید کارکنان روزنامه توقیف شده بیکار شوند! که باید به عرض مبارک رساند، گردانندگان روزنامه توقیف شده، در روزنامه‌های اجاره‌ای دیگر به کار مشغولند و حتی سردبیر آن به عضویت هیئت داوران جشنواره‌ای درآمده است که جنابعالی دیروز در مراسم اختتامیه آن سخنرانی فرموده بودید.

جناب آقای روحانی، آیا حضرتعالی یک عمر - به حق - از ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام دفاع نفرموده‌اید؟ و برای تبیین علمی ولایت آن حضرت که تنها راه ادامه اسلام ناب محمدی(ص) بوده است و جمهوری اسلامی ایران در طول آن شکل گرفته و امروزه پرچم اسلام ناب را در جهان برافراشته است، تلاش نکرده‌اید؟ پاسخ این سوال به یقین مثبت است. بنابراین چرا باید از توقیف قانونی روزنامه‌ای که ولایت مولای‌متقیان را نفی کرده و آب به آسیاب وهابیون انگلیسی‌نژاد و سلفی‌ها و تکفیری‌های صهیونیست‌مآب ریخته است نگران شده و ابرو درهم بکشید؟!

جناب رئیس‌جمهور! در سخنرانی دیروز خود گلایه کرده‌اید که چرا اجازه نمی‌دهند روزنامه‌های موافق دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؟! که باید پرسید؛ آیا دولت حضرتعالی احکام اسلامی را غیرانسانی می‌داند؟! و یا ولایت حضرت امیر علیه‌السلام را نفی می‌کند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - چرا روزنامه‌هایی که دست به این اقدامات ناشایسته و غیرقانونی زده‌اند را روزنامه‌های موافق و همراه دولت می‌دانید؟! و اگر غیرانسانی نامیدن احکام اسلامی و نفی ولایت‌امیرالمومنین علیه‌السلام را همراهی و همسویی با بینش‌ و منش دولت اعتدال نمی‌دانید -که نباید بدانید- چرا از توقیف روزنامه‌های یادشده ابراز نگرانی می‌کنید؟! و این تناقض آشکار را چگونه توضیح داده و توجیه می‌فرمائید؟!

و اما، غیر از این دو روزنامه هتاک که متأسفانه آنها را حامی دولت معرفی کرده‌اید، کدام روزنامه حامی دولت دیگری را می‌توانید آدرس بدهید که در فعالیت خود با کمترین مانعی روبرو شده باشد؟! فقط یک نیم‌نگاهی به عرصه کنونی مطبوعات بیندازید. روزنامه‌ها و نشریات حامی دولت شما - و نه خود شما- به تعداد فراوان مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها، با سوءاستفاده از فضای آزاد کشور ماموریت دیکته شده دشمنان بیرونی و فتنه‌گران آمریکایی- اسرائیلی را  دنبال می‌کنند. آیا غیر از این است؟!

دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامه‌های اهانت‌کننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت می‌کند و توقیف آنها را برنمی‌تابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامه‌ها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه می‌کشاند.

جناب آقای روحانی! دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات به آقای «ف-ص» با عنوان پیشکسوت مطبوعات جایزه دادید. ایشان از گردانندگان اصلی مجله زن روز در دوران طاغوت بود که بعید است از ابتذال این مجله در آن دوران بی‌خبر باشید. ایشان در سال‌های اخیر تامین‌کننده برنامه‌های شبکه دولتی فارسی‌زبان و ضد ایرانی بی‌بی‌سی بود و... آقای رئیس جمهور، دیروز همکاران مورد اعتماد حضرتعالی با معرفی وی به عنوان پیشکسوت روزنامه‌نگاری، از خادمان شبکه دولتی انگلیس و مروجان ابتذال فرهنگی تقدیر کردند. آن هم نه از طرف خودشان بلکه به دست شما یعنی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران!

رئیس‌جمهور محترم! آنچه در محدوده این نوشته آمده است فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست.

 و اما، سوابق شناخته شده جنابعالی جای کمترین تردیدی نمی‌گذارد که نمی‌توانید با آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و می‌افتد - و فقط به چند نمونه از آن اشاره شد - موافق باشید، بار دیگر به جملات نقل شده در صدر این نوشته نگاه کنید به یقین، خشم برخاسته از غیرت دینی لرزه بر اندامتان خواهد انداخت!

وزیر ارشاد دولت شما نیز شخصیت شناخته شده‌ای است و بی‌گمان نمی‌تواند با بسیاری از آنچه در حوزه مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است، موافق باشد. پس چرا چنین است؟!

علت را باید از یکسو در کم‌اطلاعی - و در مواردی - بی‌اطلاعی ایشان نسبت به عرصه فرهنگ و هنر و از سوی دیگر، اعتماد وی به برخی از افراد بدسابقه و به‌کارگیری آنان در سیاست‌های پیرامونی وزارتخانه تحت‌مسئولیت ایشان جستجو کرد. افرادی که ظاهرا در حاشیه هستند ولی در بزنگاه‌ها،  متن را رقم می‌زنند.

و بالاخره، امید است رئیس‌جمهور محترم از کسانی که اطلاعات مربوط به سخنرانی دیروز را در اختیار ایشان گذارده‌اند به طور جدی بخواهند درباره صحت و سقم آنچه در این نوشته - فقط به عنوان نمونه - آمده است به حضرت ایشان توضیح بدهند و مانند همیشه با توسل به فحاشی و ناسزاگویی از پاسخ طفره نروند!

آقای رئیس‌جمهور، نتیجه این بررسی برای جنابعالی تردیدی باقی نخواهد گذاشت که آنان، دوام دولت شما را نمی‌خواهند.

منبع: همشهری آنلاین