دو خواهر کوچولو برای ماهیگیری به یک آبگیر جادویی میروند ولی چیزی که پیدا میکنند خیلی بهتر از یک قورباغه یا یک سمندر آبی است. آنها یک بچه آبگیر پیدا میکنند و تصمیم میگیرند آن را مثل یک راز پنهان کنند. اگر تو نگویی من هم به کسی نمیگویم!
سال ها پیش وقتی من و کریستی کوچک بودیم کار بدی کردیم. قرار بود برای بازی به خانه آنی برویم. ولی نرفتیم. به جایش رفتیم ماهی گیری؛ خودمان تنهایی؛ بی اجازه! کریستی گفت توی جنگل گل های استکانی یک حوضچه جادو هست. آن حوضچه فقط آنجا و فقط در بهار هست.حوضچه را پیدا کردیم، تور انداختیم تا سمندر آبی بگیریم، اما چیز بهتری گیرمان آمد...
اگر تا بحال بدون اجازه کاری کرده اید، اگر رازی دارید که تنها خودتان و نزدیک ترین دوستتان می داند، اگر موجودی بالدار و عجیب پیدا کرده اید، اگر دوست دارید حیوان خانگی کوچکی داشته باشید و اگر هنوز به جادو باور دارید خواندن این کتاب به شما پیشنهاد می شود. تصاویری زیبا در کنار متنی ساده و روان کودکان را با راز حوضچه جادو و بچه باتلاق آشنا میکند.
داستان باعث بالا رفتن درک کودکان از تفاوت های زیستی و نیاز جانوران به بودن در محیط های طبیعی میشود. هر موجودی باید در خانه خود و محیط زیستی مناسب رشد کند تا شاداب و سرزنده باشد. مهم تر آن که برای حل مشکلات بزرگی که خودمان قادر به حل آن نیستیم بهتر است از بزرگترها کمک بگیریم حتی اگر رازمان فاش شود. کتاب بچه باتلاق به دلیل متنی زیبا، تصاویری هنرمندانه و پیامی انسانی و طبیعت گرا جایزههای بزرگی را دریافت کرده است، جایزه هایی چون کتاب سال ۲۰۰۸ و برنده ی جایزه ی کتاب پیش دبستانی بوک تراست.
شناسنامه کتاب:
• نویسنده: جین ویلیز
• مترجم: معصومه انصاریان
• نوبت چاپ: اول
• سال چاپ: 1392
• شمارگان: 2000 نسخه
• قیمت: 4000 تومان
• موضوع: کودک و نوجوان / داستانهای تخیلی
• ناشر: انتشارات همشهری