اگر ایرادها و ضعفهای سیودومین جشنواره تئاتر فجر را حاصل تدبیر مدیران قبلی مستقر در اداره کل هنرهای نمایشی بدانیم، ناگزیر باید اعتراف کنیم آنچه در یکیدوماه اخیر بر زبان برخی هنرمندان تئاتری جاری شده، مستقیما مدیریت فعلی را نشانه رفته است؛ انتقادهایی که بهتدریج بسیار جدیتر و آشکارتر بهنظر میرسد.
روشن شدن چراغ اول
احتمالا سخنان گزنده شکرخدا گودرزی از تجربه دیدارش با حسین طاهری نخستین انتقاد جدی به مدیرکل هنرهای نمایشی بود. این هنرمند که 3دهه تجربه حضور در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر را دارد، اواخر اسفندماه درباره آن دیدار گفته بود: من در ملاقات با مدیرکل جدید هنرهای نمایشی از وضعیت 8سال قبل تئاتر گلایه و نکاتی را درباره وضعیت کاری خود مطرح کردم اما نکته عجیب این بود که آقای طاهری نهتنها من را نشناخت بلکه از من خواست رزومه کاری خود را ارائه دهم. این برای اداره کل هنرهای نمایشی خوب نیست که مدیرکل آن هنرمندان را نشناسد و با این شرایط علاقهای برای کارکردن در تئاتر وجود نخواهد داشت.
انتقاد از مدیر تئاتر شهر
سخنان گودرزی بدون پاسخ ماند تا طاهری نشان دهد برخلاف همتایانش در ادارههای کل موسیقی و تجسمی همچنان علاقهای به پاسخگویی به رسانهها و افکار عمومی ندارد. در نخستین روزهای سال جدید هم نوبت به مریم کاظمی هنرمند سرشناس تئاتر کودک رسید تا با انتشار نامهای سرگشاده از عملکرد مدیر مجموعه تئاتر شهر انتقاد کند؛ گرچه شاید این انتقاد آشکار رسانهای به گوش اتابک نادری نرسید، چون او آن روزها مشغول تمرین برای ایفای نقش شهید برونسی در «آشنای غریب» بود؛ نمایشی که در آخرین روزهای فروردین در باغموزه دفاعمقدس روی صحنه رفت.
کاظمی در نامه خود با اشاره به اینکه برای اجرای «رام کردن زن سرکش» در تئاتر شهر ماهها سرگردان شده، نوشته بود: اگر اتابک نادری میدانست تصادفا چه پست مهمی در خانواده تئاتر به او واگذار شده کمی با مسئولیت و آگاهانه رفتار میکرد نه اینکه الگوی درجه چندم مدیران مثلا موفق قبل از خود باشد. بهزودی سال93 هم به پایان میرسد و گلهها باقی خواهد ماند. مدیرانی که ما در چند سال اخیر دیدهایم تخریب ساختارهای هنر نمایش را هدف قرار داده و به وظیفه سازمانی خود وفادارانه عمل میکنند. تا تدوین یک آییننامه مدون برای اجراهای صحنهای، حرف و قول هیچ مدیری درست و کارشناسانه نیست و اعتبار ندارد.
انتصابهای عجیب و غیرکارشناسی
مشخص نبودن دبیران جشنوارههای تئاتر فجر و کودک و نوجوان و انتصابهای انتقادبرانگیز در عرصه تئاتر هم ترجیعبند سخنان آرش عباسی در آستانه سفر به ایتالیا و اجرای نمایش «نویسنده مرده است» در چند شهر این کشور است. این کارگردان و نویسنده جوان با اشاره به حمایت نکردن معاونت هنری وزارت ارشاد از سفر این گروه هنری به اروپا گفت: آیا اگر یکی از فدراسیونهای ورزشی مثل معاون هنری بگوید چنین کارهایی از مستحبات است و ما دلیلی برای حمایت کردن نداریم، جامعه ورزشی در برابرش سکوت میکند؟
عباسی افزود: در ماههای گذشته برخی از گروههای تئاتری اروپا درباره جشنواره تئاتر فجر و شیوه ارتباط با دبیر جشنواره از من پرسیدهاند و پاسخ من مبنی بر اینکه این جشنواره 8ماه مانده به برگزاری هنوز دبیر ندارد باعث تعجب آنها میشود. جای تأسف است که تئاتر ایران در اروپا به بیبرنامگی معروف است. شک ندارم اگر وزارت کشاورزی هم قرار بود برای تئاتر ایران برنامهریزی کند، از این بهتر عمل میکرد. از زمان تغییر هرماه حداقل با یک انتصاب عجیب و غیرکارشناسانه روبهرو بودهایم. نه کسی درباره این انتصابها سؤال میکند و نه کسی خود را ملزم به پاسخگویی میداند.
چهکسی پاسخ میدهد؟
«جامعه تئاتری با دنیایی از امید فصل تازه را آغاز کرده بود اما متأسفانه هیچ نشانهای از روزهای خوش نمیبیند. در عوض با رویکار آمدن آدمهای بیربط به تئاتر مدام با نوعی از بدرفتاری و بیتوجهی توهینآمیز روبهرو میشود.» این جملههای پایانی سخنان انتقادی عباسی است که جزو هنرمندان جوان و تحسینشده تئاتر ایران به شمار میرود. آیا مدیرکل هنرهای نمایشی در نخستین روزهای سال نو فرصتی برای پاسخگویی به برخی نکتههای مبهم در حوزه تحت مدیریت خود اختصاص میدهد؟