اما سوی دیگر ماجرا مشتریهایی هستند که شبانه روزهای زیادی را در آرزوی ملاقات یک فالگیر معروف سپری میکنند تا به رمز و رازهای زندگی در آیندههای دور و نزدیک دست پیدا کنند، این همه اشتیاق از سوی مردم معمولی سبب شده تا بازار فال و فالگیری روزبهروز رونق بگیرد؛ رونقی که سودش به جیب فالگیرها و افسردگیاش به سوی مشتریها سرازیر میشود.
کنترل آینده، رونق زندگی
مرد با استرس زیاد به اتاق فالگیر میرود و اصرار دارد که اجازه بدهند صدای فالگیر را با گوشی موبایلش ضبط کند، اجازه داده نمیشود و مرد فالگیر که پشت پردهای شفاف نشسته با علامت دست مخالفت جدیاش را اعلام میکند، موبایلها را باید قبل از ورود به اتاق اصلی فالگیری تحویل منشی بدهند، مرد ناچار موبایلش را تحویل میدهد تا روی صندلیاش بنشیند. 10دقیقه بعد با چهرهای متفکر از اتاق بیرون میآید به آنها که در صف نشستهاند نگاه میکند و با عجله از کیفش قلم و کاغذ بیرون میآورد تا هر آنچه از حرفهای فالگیر در خاطر دارد یادداشت کند. حالت چهرهاش چیزی بین خوشحالی پنهان شده و غافلگیری دارد.
گامهایش را تند میکند تا زودتر از ساختمان خارج شود. توی کوچه آنقدر به سرعت میرود انگار که میترسد کسی بداند در دفتر کار فالگیر بوده، اینهمه ترس و اضطراب در رفتارش جای تعجب دارد. سر صحبت را به سختی باز میکند هزاربار تأکید میکند که مسئله محرمانه است، اما بالاخره میگوید که: تعریف این فالگیر را خیلی شنیده بودم، کارش واقعا عالی است. اصلا زندگی آدم را از اینرو به آن رو میکند. بیشتر از 6ماه است که دنبال این هستم بتوانم یک وقت ازش بگیرم، یکی از دوستانم چند سال قبل آمده پیش همین فالگیر و برایش یک فال گرفته و بهش گفته که چه کارهایی بکند که زندگیاش رونق بگیرد. باورتان نمیشود الان وضع زندگیاش توپ توپ است؛ یعنی پولش از پارو بالا میرود، خود دوستم میگوید هر چی تو زندگیاش بهدست آورده از وجود این فالگیر است.
به هیجان آمده و مدام از وضع مالی دوستش، ماشینهایی که دوستش خریده، سفرهایی که دوستش رفته، کارهای بزرگ تجاری که دوستش انجام داده و... حرف میزند، باور کرده که هر چه دوستش دارد از حرفهای این فالگیر پیر است. چشمهایش برق میزند و میگوید: مطمئنم از حالا به بعد زندگی من هم خوب میشود. باور کنید اگر چند سال دیگر من را ببینید نمیشناسیدم اینقدر که پولدار و معروف شدهام، واقعا باید قدر این فالگیرها را دانست همینها میتوانند زندگی همه آدمها را ترقی بدهند. میگوید و میگوید و گفتههایش تمامی ندارد، دلش خوش است که از فردا میلیارد میلیارد پول به طرفش سرازیر میشود. شاید حتی حسابهای بانکیاش را هم باز کرده باشد که بتواند پولها را ذخیره کند. تعداد کسانی که به امید رونق زندگی سر از دکان فالگیرها درمیآورند آنقدر زیاد است، انگار که رونق کسب و کار کشور در دستان سحرانگیز فالگیرهاست.
رابطه بین افسردگی و فالگیری
کسی که به فالگیر مراجعه میکند در زندگیاش به مرحله استیصال و ناتوانی رسیده است. این دسته از افراد علاوه بر اینکه دچار افسردگی هستند توانایی حل مسائل مربوط به زندگیشان را هم ندارند. اینها بخشی از گفتههای فرحناز رفیعی، روانشناس است. او در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث میشود که فرد سراغ فالگیر برود میگوید: این رفتار نشانه استیصال در فرد است. آدمهایی که سراغ فال پیشگویی یا هرگونه مشورتهای اینگونه میروند آدمهایی هستند که بهخاطر مشکلات زندگیشان احساس ناامنی میکنند و در واقع به جستوجوی امنیت در زندگی سراغ فالگیرها میروند. این دسته از افراد میخواهند با مراجعه به فالگیر برای خودشان امنیت تولید کنند غافل از اینکه امنیتی که در سایه سخنان فالگیر بهوجود میآید اساسا واقعی نخواهد بود اما فرد مستاصل و ناتوان خواستار این است که یک نفر از بیرون به او امید بدهد. خب این فرد میتواند یک فالگیر باشد که با سخنان شیرین و شیوا در فرد یک حس امنیت و شادی تولید میکنند. رفیعی ادامه میدهد: مطالعات انجام شده نشان میدهد که آدمهایی که این کار را میکنند (مراجعه به فالگیر) مغزشان توانایی و قدرت کافی برای یافتن راهحل مشکلات زندگی را ندارد. آنها هرگز شیوههای حل مسئله را در زندگیشان یاد نگرفته و بلد نیستند که هنگام وقوع بحران بنشینند و ببینند راهحلها چی هست و بعد بخواهند آن راهحلها را عملی کنند. ما با افرادی هم روبهرو هستیم که وقتی به بنبست میرسند و شرایط بهگونهای است که باور میکنند هیچ راهحلی وجود ندارد. در پی حس ناامنی تلاش میکنند تا خودشان را به یک فالگیر برسانند تا این احساس عدمامنیت را با شنیدن یک سری وعده و وعیدها بهصورت موقت برطرف کنند. امنیت غیرواقعی که در پی شنیدن حرفهای فالگیر ایجاد میشود مدت کوتاهی بعد از بین میرود و فرد دوباره در شرایط استیصال به دیدار فالگیر میرود، این روند ادامه پیدا میکند و فرد به فال گرفتن و پیش فالگیر رفتن عادت میکند که باعث میشود زندگیاش در معرض خطرات جدی قرار بگیرد.
فالگیر خوب سراغ نداری
فالگیر خوب هم ازجمله کیمیاهایی است که گروهی از مردم پیوسته بهدنبال آن هستند. دختر جوانی در مترو کارتهایی را روی پای زنان میگذارد و تند تند توضیح میدهد که این شماره تلفن کسی است که فالهای خیلی خوبی میگیرد و برای گرم شدن بازار میگوید که بار اول یک فال 10دقیقهای مهمان او هستند و اگر حرفهایش درست از آب درآمد میتوانند دوباره برای فال گرفتن بیایند. گروهی از زنها کارتها را برنمیدارند و همانجا کف مترو میافتد اما چند نفری که تعدادشان هم کم نیست کارتها را میگذارند توی کیفشان تا مشتری احتمالی فالگیر بشوند. شیوههای تبلیغ فالگیری این روزها خیلی متنوع شده و کار از گفتن جمله کلیشهای دستت ببینم فالت بگیرم گذشته و تبلیغات دیواری، پیامکی، چهره به چهره و حتی اینترنتی بازار داغی را نمایش میدهد که حتما مشتری زیادی هم دارد اما مراجعین به عاقبت کار اندیشیدهاند؟