یاسر مرادی: این روزها دولتمردان نه تنها در شیوه بلکه به نظر می‌رسد در اساس راهبرد اطلاع‌رسانی خود تجدید نظر جدی را در پیش گرفته‌اند.

فعال‌تر نمودن روابط عمومی‌ها و برگزاری همایش‌های سراسری در این راستا، گفتگوی هفتگی اعضای کابینه بعد از جلسات هیأت دولت، تغییر برخی از مدیران و مسئولان بخش اطلاع‌رسانی، تذکر به روزنامه ها ابلاغیه‌های پیاپی از سوی شورای اطلاع‌رسانی دولت و وزارت کشور به استانداری‌ها برای اعلام و معرفی فعالیت‌های انجام شده در سراسر کشور از جمله دلایلی است که بر این ادعا شهادت می‌دهند.

حال باید دید علت این تغییر استراتژی چه بوده و دولت مشخصا چه برنامه‌ای را در پیش دارد؟ در ابتدای  تشکیل دولت نهم اسامی افراد مختلفی به عنوان سخنگوی دولت مطرح شد اما پس از حدود 3 ماه از آغاز به کار دولت، احمدی‌نژاد ترجیح داد رئیس دفتر آن زمان خود که سابقه سخنگویی در شورای نگهبان و قوه قضاییه را هم داشت به عنوان بیان‌کننده مواضع دولت و رئیس شورای اطلاع‌رسانی بگمارد.

پس از مدتی هم اعضای هیات دولت در توافقی نانوشته تصمیم گرفتند کمترین مصاحبه با رسانه‌ها را داشته و در قالب‌های مشخصی مانند سخنرانی‌های رسمی و مصاحبه‌ها و نشست‌های تلویزیونی به اطلاع‌رسانی بپردازند. اکثر گفتگوها با رسانه‌ها هم به صورت اختصاصی و مکتوب صورت می‌گرفت تا کمترین چالش و ناهماهنگی را در این زمینه شاهد باشیم.

در مقابل غلامحسین الهام به عنوان سخنگوی دولت مجبور شد، کل این بار را بر دوش بکشد و یک تنه به کلیه سئوالات و شبهات در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی پاسخ دهد، امری که وی در تمامی آنها تبحر نداشت؛

همین امر هم باعث شد مواضع بعضا خام الهام و گاهی هم تندروی‌های وی در دفاع از دولت و انتقاد از سایر دستگاه‌ها باعث شود مسئولین دیگر قوا چندین بار لب به گلایه بگشایند.

شاید بتوان گفت دولت به جای تعیین استراتژی واحد و مشخصی برای اعضای خود درزمینه  اطلاع‌رسانی، ترجیح داد اصل صورت مسئله را پاک کرده و اساسا از خیر اطلاع‌رسانی شفاف بگذرد.

این امر به مرور باعث شد اقدامات دولت کمتر در رسانه‌ها و نزد افکار عمومی جلوه یافته و انعکاس پیدا کند تا  احمدی‌نژاد  به جای استفاده از ابزار رسانه‌ای مستقیما با مردم و بواسطه سفرهای استانی‌اش سخن بگوید، در حالی که این شیوه در هیچ کدام از دولت‌های قبل مرسوم نبود.

البته مشخص نشد احمدی‌نژاد که  این شیوه اطلاع‌رسانی را می‌پسندید چرا پس از مدتی خود هم به زمره منتقدین سیستم اطلاع‌رسانی از دولت پیوست و دائما در محافل مختلف تاکید داشت، بخش اطلاع‌رسانی دولت ضعیف عمل می‌کند، هر چند که خود اذعان داشت که اطلاع‌رسانی از فعالیت‌های دولتی که بسیاری از تصمیمات آن در دقیقه 90 اتخاذ می‌شود چندان کار آسانی نیست.

به هر حال اولین گام در این راستا با پیوستن مهدی کلهر و علی اکبر جوانفکر به عنوان مشاوران رسانه‌ای رئیس جمهور کلید زده شد و در گام بعدی هم معاون رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس جمهور در مدت حدود 5/1 سال دو مرتبه تغییر پیدا کرد و به جای افرادی که سابقه فعالیت در صدا و سیما را داشتند، ترجیح داده شد از افرادی استفاده شود که به عنوان چهره‌هایی مطبوعاتی شناخته شده‌اند.

اما گویی این اقدامات دولتمردان هم کارساز نشد چرا که اختلاف سلیقه در نوع اطلاع‌رسانی میان مسئولان ذی‌ربط در این حوزه بیش از آن بود که این مشکل به راحتی حل شود.

ضعف و کاستی‌های موجود در این زمینه تا حدی بود که مقام معظم رهبری هم در دیدار  اخیرخود با مدیران دولت نهم، از اطلاع‌رسانی ضعیف دولت و کمرنگ‌بودن نقش روابط عمومی‌ها انتقاد فرمودند و همین امر باعث شد تا بالاخره دولت از استراتژی قبلی خود در اطلاع‌رسانی کوتاه آمده  و درب جلسات هیات دولت را به روی خبرنگاران بگشاید.

در استراتژی جدید، اعضای دولت مانند دولت‌های گذشته در حاشیه جلسه هیات دولت با خبرنگاران گفتگو خواهند کرد و ضمن پاسخگویی به انتقادات، آخرین فعالیت‌های خود را تشریح می‌کنند.

البته باید دید رسانه‌ها با این سیستم چگونه برخورد خواهند کرد و آیا این شیوه را بابی برای افزایش انتقادات از دولت قرار خواهند داد یا اینکه به اطلاع‌رسانی بهتر دولت کمک می‌کنند.