تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶

شعر> حدیث لزر غلامی:

سپردمت به ضریح دعای گوهرشاد

کبوترانه دل من فدای گوهرشاد

 

چه خانمانه تو را تازه می‌کند صحنش

نفس بکش دلکم از هوای گوهرشاد!

 

به من بگو که به‌جز یک دل شکسته‌ی تنگ

نبات و آینه بردی برای گوهرشاد؟

 

اگر چه دوری تو از گل شکفته‌ی من

غمی نشانده به احساس‌های گوهرشاد

 

سپردمت که همیشه بهارتر بشوی

بهار می‌چکد از جای پای گوهرشاد

 

که هرسپیده نشسته به سمت گنبد او

و ذکر فاطمه دارد صدای گوهرشاد

 

تو را که زائر نارنج گنبدش هستی

همیشه بدرقه کرده خدای گوهرشاد!

 

انار عشق مرا دانه‌دانه می‌پاشد

رضا‌رضای دل تو به پای گوهرشاد!

 

همیشه ماهی فیروزه قسمتت بشود

به رقص جادویی چشمه‌های گوهرشاد

 

اگرچه آهوی روحم سپید و چابک نیست

مرا عروس خودت کن به جای گوهرشاد!

منبع: همشهری آنلاین