در میان جمعیت پرشماری که 18 آبان ماه 84 برای حضور در مراسم معارفه مهندس خداکرم جلالی رئیس جدید سازمان جنگلها و مراتع در سالن آمفیتئاتر این سازمان گرد آمدند
هیچکس تصور نمیکرد که این مدیر پرسابقه که در محافل غیررسمی از او به عنوان یکی از کاندیداهای وزارت جهاد کشاورزی نام برده میشد 18 ماه بعد در یک روز گرم تیر ماه (9/4/86) در همین سالن مراسم تودیعش برگزار شود.
تودیعی که هنوز اما و اگرهایی پیرامون آن وجود دارد. بویژه آنکه جلالی به رغم پافشاری بسیاری از مدیران، صاحبنظران و برخی از نمایندگان مجلس، بازنشستگی پیش از موعد را بر ماندن در مسند ریاست سازمان جنگلها ترجیح داد و همانطوری که پیشبینی میشد ماجرای تلخ تخریب جنگل لاکان رشت آخرین قربانی خود را نیز گرفت و به رغم تکذیبهای مکرر روابط عمومی سازمان جنگلها، گمانهزنیها به واقعیت پیوست و وی مسند ریاست را به همشهری خود دکتر فرود شریفی واگذار کرد.
شریفی از مدیرانی است که وجهه علمی او از وجهه اجراییاش پررنگتر است. او که دکترای منابع آب از استرالیا است در مراسم تودیع رئیس خود متواضعانه از همه مدیران خواست تا با دلگرمی به کار خود ادامه دهند و با تاکید بر اینکه برای حفاظت و صیانت از اراضی ملی و انفال از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد، در واقع این امید را در دلها برانگیخت که او پیش از آنکه تعصبی روی مقوله آبخیز و آبخیزداری (حوزه تخصصیاش) داشته باشد با نگاهی کلان و فرابخشی به مسائل طبیعی مینگرد.
این رویکرد که از فحوای کلام او نمایان بود در واقع پایانی بود بر دغدغه آن دسته از صاحبنظرانی که بیم آن را داشتند که وی با تعصب و بخشینگری بخواهد آبخیزداری را در سیاستهای سازمان پررنگتر از پیش ببیند.
این نکتهای بود که مهندس جلالی نیز پس از مراسم تودیع خود در گفتوگویی کوتاه با همشهری بر آن صحه گذاشت و تاکید کرد با شناختی که از دکتر شریفی دارد مطمئن است که وی با نگاهی کلان و به دور از بخشینگری و تعصب داشتن به حوزهای خاص سکان مدیریت منابع طبیعی کشور را هدایت خواهد کرد.
اینک همه صاحبنظران و کارشناسان منابع طبیعی و دوستداران این مرز و بوم چشم به مشی ریاست جدید سازمان جنگلها دوختهاند و با خود میاندیشند که آیا وقتی این رئیس جدید صندلی ریاست را به دیگری میسپارد رفتنش تحسر برانگیز خواهد بود!
آنچه در پی میآید گفتوگوهایی است با مسئولان چهار تشکل برجسته منابع طبیعی کشور که طی آن تغییر و تحول در مدیریت سازمان جنگلها و بایدها و نبایدهای آن بررسی شده است.
دکتر تقی شامخی، رئیس هیات مدیره انجمن علمی جنگلبانی معتقد است: «هر مدیری که در راس سازمان جنگلها و مراتع قرار بگیرد باید برای تقویت جایگاه منابع طبیعی کشور تلاش کند بویژه آن که در حال حاضر یک روند تخریبی بر منابع طبیعی حاکم است و تغییر این روند در گرو راهکارهای متفاوت از جمله تقویت جایگاه مدیریتی است تا از این رهگذر هم مشکلات منابع طبیعی بهتر منعکس شود و هم در مراجع تصمیمگیری کلان، از جایگاه قویتری برخوردار شود.
براین اساس، از مدیریت جدید انتظار میرود برای تحقق این هدف، ساز و کاری در پیش گیرد که طرحهای پایه آمایش سرزمین که تهیه آن با وقفههای طولانی و غیرقابل توجیه مواجه بوده هر چه زودتر به سرانجام برسد تا هرگونه تغییر، تحول و برنامهریزی در کشور مبتنی بر مبنای علمی صورت پذیرد.»
ضرورت تشکیل شورای عالی منابع طبیعی
این استاد دانشگاه میافزاید: «در صورت تدوین طرحهای آمایش سرزمین، جایگاه منابع طبیعی مشخص میشود و در نتیجه میتوان امیدوار بود که هرگونه توسعه و فعالیت عمرانی در چارچوب این برنامه به انجام میرسد.
تمهید دیگری که میتواند باعث تقویت مدیریت منابع طبیعی کشور شود ایجاد شورای عالی منابع طبیعی است. این شورا به طور مستقل یا همراه با شورای عالی محیطزیست بستری مناسب برای حل و فصل معضلات موجود در حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی را فراهم میسازد.»
شامخی به نمایندگی از انجمن علمی جنگلبانی کشور تاکید میکند: «هر گونه اقدامی در زمینه مدیریت منابع طبیعی باید از پشتوانه علمی برخوردار باشد چرا که این پشتوانه باعث تقویت مدیریت میشود. اما مشکلی که وجود دارد این است که امروز متاسفانه رابطه لازم میان نهادهای تحقیقاتی و دانشگاهی با دستگاههای اجرایی وجود ندارد. در حالی که هر چه ما به سوی مدیریت عالی پیش برویم و توسعه بر مبنای دادههای علمی باشد مسلما نارساییهای منابع طبیعی و تعرض به عرصهها کمتر میشود.
تاکید ما بر این است که مدیریت جدید از انجمنهای علمی و نهادهای مردمی بیشتر استفاده کند چرا که انجمنهای علمی بیطرفترین نهادهایی هستند که اندیشه و انگیزهای جز حفاظت بهتر از منابع طبیعی کشور در سر ندارند. از همینرو، میتوانند به عنوان ناظران بیطرف در تحقق توسعه منابع طبیعی و حفاظت و احیای آن با دستگاههای اجرایی همراهی کنند.»
مدیریت مستقل تنها راهحل
دکتر محمدرضا مقدم رئیس هیات مدیره انجمن مرتعداری ایران، از جمله صاحبنظرانی است که همواره لحن گزندهای را برای بیان انتقاداتش برمیگزیند. لحنی که بیش از هر چیز از دلسوزی او برای حفظ صیانت از منابع طبیعی نشأت میگیرد.
وی که دل خوشی از اوضاع کنونی منابع طبیعی کشور ندارد، معتقد است در طی سالیان دراز تنها 4 سال منابع طبیعی کشور در جایگاه خود قرار داشته و آن هم همان دوره 4 سالهای است که منابع طبیعی از وزارتخانه برخوردار بود. به اعتقاد وی منابع طبیعی نیازمند مدیریتی مستقل و واحد است بهویژه آنکه هرچه زمان میگذرد نسل فعلی و آینده باید هزینههای فراوانی برای جبران خسارتها بپردازند.
نمونه آن کمبود آب است که نهتنها در کشور ما که مهمترین موضوع قرن حاضر است و بر این اساس منابع طبیعی که تولید کننده آب است باید جایگاه واقعی خود را بازیابد.
به گفته وی اگر به حفاظت آب و خاک توجه نشود بدون تردید تمام سدهایی که با هزینههای هنگفت احداث شده در آینده نزدیک از حیز انتفاع خارج خواهند شد و به تبع آن تأسیسات فرودست این سدها نیز کارآمدی خود را از دست میدهند و در آن زمان ایران، نه امکان سرمایهگذاری برای تأسیس سد را خواهد داشت و نه قدرت جبران این خسارتها را.
دکتر مقدم، گلهمندی خود را از بیتوجهی و بیمهری وزارت جهاد کشاورزی به منابع طبیعی کتمان نمیکند و میافزاید: «از وزارت جهاد کشاورزی گلهمندیم چرا که به منابع طبیعی بسیار بیمهری و کمتوجهی میشود در حالی که منابع طبیعی هم یکی از سازمانهای وزارت جهاد محسوب میشود.
گله دیگر از وزارت جهاد برکناری 3 مسئولی است که از قانون متعهدانه جانبداری کردند. با این همه اینها از کار برکنار شدند و دوباره به کار بازگردانده شدند، امیدواریم که دیگر شاهد تکرار چنین وقایعی نباشیم.
نکته دیگر اینکه از وزیر جهاد کشاورزی که عضوی از کابینه مردمی دکتر احمدینژاد است انتظار داشتیم برای انتخاب مدیریت جدید سازمان جنگلها و مراتع با انجمنها و سازمانهای علمی مرتبط با منابع طبیعی مشورت میکرد.» با این همه مقدم در پایان اظهار امیدواری میکند که ریاست جدید سازمان با بینش همهجانبه و اشراف به مسائل و مشکلات منابع طبیعی، بتواند در پیشبرد برنامهها و جلوگیری از تخریب این منابع خدادادی موفق باشد.
از زاویه دیگر
دکتر ناصر طالب بیدختی، رئیس انجمن علمی آبخیزداری ایران، نخست تعریفی از آبخیزداری به دست میدهد: «آبخیزداری به معنای آن است که با لحاظ تمام جنبهها اعم از فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی یک مدیریت جامع و مستمر در عرصههای طبیعی داشته باشیم. به عبارت دیگر بهرهبرداری از هر عرصهای باید متناسب با توان آن باشد.»
وی میافزاید: «با توجه به اینکه آمایش سرزمین به مهندسی ترتیبات بهرهبرداری مناسب از زمین اطلاق میشود، یکی از راههای رسیدن به این هدف و توسعه پایدار آبخیزداری است. چرا که آبخیزداری در راستای آمایش سرزمین و توسعه پایدار است.»
وی با اشاره به اینکه آبخیزداری سابقهای 30 ساله در کشور دارد میگوید: «30 سال است که در بحث آبخیزداری کار شده و جامعه، بهویژه مرتعداران و کشاورزان با آن آشنا شدهاند و فرهنگ آن جا افتاده است. بر این اساس از ریاست سازمان انتظار داریم با توجه به فعالیتهای انجام شده به مقوله آبخیزداری در تعامل با منابع طبیعی و جنگل اولویت داده شود و جایگاه آبخیزداری بهطور شاخص در سازمان دیده شود.»
وی تصریح میکند: «این تصور باطلی است که بگوییم منابع طبیعی از آبخیزداری جدا است چرا که هدف همه، رسیدن به توسعه پایدار و آمایش سرزمین است و از همین رو باید آبخیزداری و منابع طبیعی با هم دیده شوند و اینها تفکیکناپذیرند.»
بازنشستگی دور از انتظار
مهندس کاظم نصرتی نصرآبادی، رئیس جامعه جنگلبانی ایران با اشاره به اینکه منابع طبیعی گستره وسیعی را شامل میشود اما در عین حال بسیار شکننده است میگوید: «با توجه به گستردگی منابع طبیعی باید مدیران این عرصه از ثبات لازم برخوردار باشند تا آنجا که حتی با تغییر دولت هم تغییری در مدیریت منابع طبیعی صورت نگیرد اما متاسفانه در کشور روالی که باب شده عکس این ماجرا است.
در خصوص تغییر مدیریت اخیر آنچه حایز اهمیت است اینکه حضور مهندس جلالی در رأس سازمان جنگلها و مراتع حتی از عمر یک دولت هم کوتاهتر بود؛ بهطوری که وی با 28 سال سابقه خدمت، درخواست بازنشستگی کرد.
از این شیوه مدیریت نتیجه میگیریم که وی نباید از آغاز چنین مسئولیتی را میپذیرفت که در بین راه به دلیل مشکلات و پیچیدگیهای مدیریت منابع طبیعی از گردونه خارج شود چرا که این شیوه بازنشست شدن خود اماها و اگرهایی به دنبال دارد.
نخستین سؤالی که به ذهن خطور میکند اینکه وقتی دو نفر برای تصدی یک وزارتخانه کاندید میشوند نمیتوانند رئیس و مرئوس هم باشند بهویژه در مدیریت منابع طبیعی نتیجهای بهتر از این قابل تصور نبود.»
انتخاب شایسته
نصرتی میافزاید: «نکته دیگری که اغلب کارشناسان و صاحبنظران عنوان میکنند اینکه رئیس سازمان جنگلها و مراتع باید در حوزه منابع طبیعی متخصص و مجرب باشد ضمن آنکه سابقه اجرایی و عملیاتی داشته باشد تا بتواند با اشراف به مسائل و مشکلات در یک دوره نسبتاً طولانی منابع طبیعی را مدیریت کند.
این نکتهای است که خوشبختانه در انتخاب دکتر شریفی رعایت شده است. یعنی هم رشته تحصیلی وی مرتبط با منابع طبیعی است و هم سالها در سازمان جنگلها در پست معاونت فعالیت کرده و با مسائل منابع طبیعی آشناست.
بنابراین انتخاب وی نقطه قوتی است که حدود 60 درصد از نیاز این مدیریت را تأمین میکند. 40 درصد بقیه نیز بستگی به نحوه مدیریت وی در آینده دارد که بتواند بهدور از تعصبات بخشینگری یا تعصباتی که در این 15 سال اخیر دامنگیر سازمان جنگلها بوده با درایت و کاردانی و با بهکارگیری همه نیروها و امکانات منابع طبیعی کشور را مدیریت کند که با توجه به شناختی که از دکتر شریفی وجود دارد چنین مدیریتی از وی انتظار میرود. به عبارت دیگر پیشبینی میشود در پایان دوره مدیریت وی، منابع طبیعی از وضعیت مناسبی برخوردار باشد.»
وی در پایان تاکید میکند: کارشناسان و صاحبنظران داخل و خارج از مجموعه سازمان جنگلها باید مدیریت جدید سازمان را در بهتر اداره کردن منابع طبیعی کشور کمک کنند تا منابع طبیعی با وضعیت بهتری به مدیر بعدی تحویل داده شود؛ چرا که ثبات در منابع طبیعی کشور در گرو همدلی و همفکری همه کارشناسان و صاحبنظران است که دغدغه حفظ آب و خاک این کشور را دارند.