تنها در 3 حالت ملیپوشان را میشد توی لابی یافت و آن به زمانبندیای که پزشک تغذیه برای صرف غذا تعیین کرده بود، برمیگشت. در بقیه اوقات، بازیکنان تنها برای تمرین صبح و بعدازظهر از اتاقهایشان بیرون میآمدند و همچنین هنگامی که هوس رفتن به استخر به سرشان میزد.
اتاقهای اعضای تیم ملی در طبقه اول هتل قرار داشت و با توجه به آنتندهی ضعیف موبایل در این مکان، امیر قلعهنویی برنامهای را پیاده کرده بود؛ سرمربی تیم ملی ایران خواسته بود هیچ تماس تلفنی را به اتاق بازیکنان وصل نکنند.
قلعهنویی میگوید: «البته ما حساسیتی روی این موضوع نداشتیم چون بازیکنان جایی نمیروند و اغلب اوقات در دسترس هستند، بهخصوص اینکه ما روزی 2 جلسه تمرین داشتیم.
برای همین بهتر دیدیم در زمان استراحت، کسی مزاحم بچههای تیم ملی نشود. البته این مختص خبرنگاران نبود و شامل همه میشد».
در هر اتاق هتل المپیک 2 بازیکن حضور داشتند؛ یعنی هیچ ستارهای اتاق تکی نداشت؛ درست برخلاف زمانی که علی دایی در تیم ملی بود. در دوران مربیگری برانکو گاهی ستارهها اتاقهای تکی داشتند و امروز آندرانیک تیموریان میگوید: «نه بابا، الان دیگر اینجوری نیست.
مهدویکیا هم که کاپیتان تیم است با وحید هاشمیان هماتاق است». 2 بازیکن حاضر در بوندسلیگا در اردوی جدید هماتاق هستند و قرار است تا پایان جام ملتهای آسیا این روند ادامه داشته باشد. آندو با مرتضی اسدی هماتاق است؛ «من وقتی به اردو ملحق شدم که تمرینات تیم ملی شروع شده بود.
روزی هم که آمدم، گفتند توی اتاق اسدی یک جای خالی هست. البته من با مرتضی صمیمی نبودم ولی از این مسئله ناراضی نیستم». برخلاف هافبک بولتون، برای برخی از ملیپوشان خیلی مهم است که با چه کسی هماتاق هستند.
علی کریمی ترجیح میدهد با جواد کاظمیان هماتاق باشد. این دو بازیکن یک سالی توی دبی با هم زندگی کردهاند. جواد نکونام ستاره دیگر تیم ملی هم با گلر شماره یک تیم ملی توی یک اتاق هستند.
حسن رودباریان دوست صمیمی نکونام به حساب میآید. آنها توی پاس با هم همبازی بودهاند و ظاهرا در جام ملتهای آسیا هم در ترکیب اصلی تیم ملی هستند. ملیپوشان الان دیگر در هتل پرتردد المپیک نیستند و چهارشنبه به کوالالامپور رفتهاند و حالا که این مطلب را میخوانید در هتل پرنس اردو زدهاند.
استراتژی گرما
ماجرا از تمرین صبح تیم ملی شروع شد. جواد کاظمیان گفت: «امشب دیگر نوبت من است». علی کریمی به او جواب سربالا داد و تا شب کری این دو بازیکن ادامه داشت. دیگر اطرافیان هم متوجه کری آنها شده بودند. وقت خواب که شد، قرار گذاشتند هر بازیکن چهار زانو روی تخت خودش بنشیند و تا شماره 3 بشمارد. بعد هر کدام زودتر به زمین پریدند میتواند شب را روی زمین بخوابد.
در این رقابت کاظمیان پیروز شد ولی کریمی گفت: «امشب هم من روی زمین میخوابم». دست آخر هم به خواستهاش رسید و تا صبح از باد کولر استفاده کرد، در حالی که گرما کاظمیان را کلافه کرده بود. این البته مشکل این 2 بازیکن نبود و تقریبا تمامی بازیکنان در هتل المپیک با این مشکل مواجه بودند. ظاهرا کولر اتاقها طوری تنظیم شده بود که کف زمین را خنک میکرد. اما روی کفپوش تنها جای یک نفر بود و ترجیحا یک بازیکن باید گرما را قبول میکرد.
اغلب بازیکنان نوبتی روی زمین میخوابیدند، ولی هافبک بایرن مونیخ تا روز آخری که توی هتل المپیک بودند، چنین اجازهای به کاظمیان نداد. جواد با خنده میگوید: «بابا چی کار کنم؟ کاری نمیتوانستم انجام بدهم. به هر حال بزرگ تیم هم هست و احترامش لازم است. امیدوارم در مالزی از این مشکلات نداشته باشیم. آخه هوای شرجی کوالالامپور آدم را خیلی اذیت میکند». اگرچه حالا ملیپوشان در رطوبت 70 درصد زندگی میکنند.
امیر قلعهنویی البته در تهران سعی کرد شرایطی را برای بازیکنان فراهم کند که در مالزی رطوبت هوا را کمتر احساس کنند. برای همین تمرین را در ساعاتی برگزار میکرد که هوا آفتاب تندی داشته باشد تا بتواند برنامهاش را پیاده کند. قلعهنویی زمین را آب میبست تا گرمای هوا و چمن باعث ایجاد رطوبت مصنوعی شود.
این ترفند البته تأثیر چندانی نداشت و بازیکنان هوای شرجی را احساس نمیکردند. این موضوع را آندو تأیید میکند: «اصلا هوای تهران با کوالالامپور قابل مقایسه نیست. فکر نمیکنم این کار تاثیری داشته باشد».
رضا عنایتی مهاجم الامارات هم با هافبک بولتون همعقیده است: «بازی در یک رطوبت 75 درصدی مطمئنا کار خیلی سختی است. به نظر من هم نمیتوان با این برنامهها این معضل را خنثی کرد».
سرمربی تیم ملی برنامه دیگری هم برای آمادگی بازیکنان در این شرایط انجام داد و آن تمرینات فشرده بود. به نظر قلعهنویی بالا رفتن توانایی ملیپوشان در این شرایط جواب میدهد: «ما شرایط آب و هوایی مالزی را در نظر گرفتیم و تمرینات فشردهای انجام دادیم. به نظر من، رطوبت، قوای جسمی بازیکنان ما را تحلیل میبرد. برای همین تمرینات تیم ملی سنگین بود».
با همه اینها وقتی دمای 30 تا 33 درجهای با رطوبت 70 درصدی را در نظر بگیرید، متوجه فاجعه پیشرو میشوید.
طنازها، پرخورها و قلقلکیها
آندو مثل سابق نیست. هافبک بولتون در اردوی جدید تیمملی نقش یک بازیکن ساکت و کمحرف را بازی میکند. او کمتر خودش را قاتی شوخیهای جمع میکند و سعی میکند یک گوشهای بنشیند و حرفی نزند؛ حتی ساکتتر از بازیکنان جدید تیم ملی مثل مرتضی اسدی. بزرگترهای تیم احساس میکنند آندو منزوی شده و خودش به این نتیجه رسیده که اینطوری رفتارش معقولتر است.
اما برخلاف آندو این اردو بازیکن شلوغ زیاد داشت. بعضی از آنها شناخته شده هستند؛ مثل علی کریمی و رضا عنایتی. هافبک بایرن مونیخ گاهی پا را فراتر میگذارد و بقیه را دست میاندازد. این اواخر رسول خطیبی مصاحبه کرده و گفته بود: «اگر توی جام جهانی قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی بود، آن صحنه را گل میکردم!»
علی کریمی از همان روز به مهاجم الامارات لقب «پاچهخار» داد و مدام دستش میانداخت: «شک نکن. توی جام ملتها حتما فیکس بازی میکنی. دیگر خیلی نگران نباش، پاچهخار». از این حرفها آنقدر به خطیبی زد که واژه «پاچهخار» توی اردو اپیدمی شد.
کریمی البته یک بار هم نکونام را وسوسه کرد تا توی تمرین، کف پای پرویز کماسی را قلقلک بدهد. مربی بدنساز تیم ملی که طبق عادت توی تمرینات پا برهنه میدود، در این لحظات روی زمین نشسته بود. این حرکت اما به مذاق کماسی خوش نیامد و به شوخی یک کشیده به هافبک اوساسونا زد.
نصیری پزشک تیم ملی در مورد شوخی بازیکنان میگوید: «به غیر از کریمی بقیه بازیکنان هم کم و بیش شوخیهای بامزهای میکنند. البته نباید عنایتی را هم نادیده گرفت که خودش یک پا سوژه است. مهدی رحمتی هم توی شوخی کردن بد نیست».
از وقتی علی دایی به تیم ملی دعوت نمیشود این شوخیها تقریبا زیاد شده. یکی از بازیکنان که نمیخواهد اسمش نوشته شود، میگوید: «آخر جلوی دایی نمیشد شوخی کرد. بزرگترهای تیم هم جلوی او کمتر با هم بگو بخند داشتند. یعنی دایی یک رفتاری داشت که بچهها خجالت میکشیدند شوخی کنند».
در این میان شوخیهای دستهجمعی هم وجود دارد. در اردوی تهران جلسات پزشک روانشناس تیم ملی با ملیپوشان زیاد شده بود. برای همین بازیکنان که میانه چندان خوبی با این مسائل نداشتند، تصمیم گرفتند سر به سر دکتر منتظری بگذارند. بازیکنان یک نیمهشب مدام شماره موبایل این روانشناس را میگرفتند و بهانه میآوردند؛ «آقای دکتر من الان خوابم نمیبرد چی کار باید بکنم؟»، «فکر میکنم دچار پریشان خوابی شدهام و...» و جالب اینکه دکتر منتظری تا ساعت 3 صبح با خونسردی به پرسشهای آنها پاسخ میداد.
در تیم ملی بازیکن جدی هم کم نیست. رحمان رضایی و وحید هاشمیان بزرگترین آنها هستند. به گفته یکی از ملیپوشان، مهاجم هانوفر آنقدر جنتلمن است که معمولا جواب شوخی را هم خیلی جدی میدهد.
و سرانجام میرسیم به پرخورهای تیم ملی فوتبال. جالب اینکه اگر قرار باشد نام این بازیکنان را در جدول قرار بدهند، علی کریمی باز هم نفر اول است. در اردو تنها بازیکنی که توجهی به برنامه غذایی پزشک تغذیه ندارد، جادوگر است. او معمولا باید غذایی بخورد که برنج داشته باشد؛ در غیر اینصورت چندان به مذاقش خوش نمیآید.
هادی عقیلی، مدافع سپاهان تنها رقیب او به حساب میآید. او تنها ملیپوشی است که میتواند 2 وعده غذایی را یکجا میل کند. عقیلی البته این موضوع را رد میکند: «میدانم که شکمو هستم ولی نه اینقدر. هیچ کسی به پای کریمی نمیرسد».
امیرحسین صادقی در جمع تیم ملی بازیکن مغضوبی است. یک بار با ستار زارع حرفش شده بود و همان شب تعدادی از بزرگترهای تیم به اتاقش رفتند و هشدار دادند که مراقب رفتارش باشد.
یکی از بازیکنان دلیل این موضوع را اینطور تعریف میکند: «امیرحسین بازیکن گستاخی است. به همین خاطر بچهها خیلی زود از دستش عصبانی میشوند. به نظر من تقصیر خودش است». صادقی ممکن است تحت این فشارها تــــا شــروع بازیهای جام ملتها رفتارش را تغییر بدهد!
در غیبت باند اصلی
باند اصلی متلاشی شده. اغلب ملیپوشان فعلی از علیدایی، یحیی گلمحمدی و سهراب بختیاریزاده به عنوان «باند اصلی» یاد میکنند؛ اتحاد سه نفرهای که در جام جهانی درست نقطه مقابل علی کریمی بودند. در آن روزها مهدویکیا و هاشمیان هم دلخوشی از دایی نداشتند؛ اگرچه اختلافشان خیلی پنهانی بود.
اما در نبود این 3 بازیکن، باندهای بالقوهای در اردو وجود دارد که مثل باندهای جامجهانی نیست و میشود آن را رقابت سالمی دانست؛ مثل رقابت پنهانی مهدی رحمتی و طالبلو و حمایتهای دوستانشان. اما برخی بازیکنان هم اختلاف کوچکی با هم دارند؛ مثل اختلاف قدیمی نکونام و آندو که این اختلاف همچنان وجود دارد.
البته رحمان رضایی هم میانه چندان خوبی با نکونام ندارد و همینطور نظرش در مورد مرتضی اسدی منفی است: «به نظر من، اسدی اصلا بازیکن نیست». البته او این حرف را در محفلی دوستانه گفته و انگار نمیداند که در جام ملتها قرار است کنار اسدی بازی کند.
اختلاف هاشمیان و عنایتی هم به جام جهانی برمیگردد؛ درست بین دو نیمه ایران و پرتغال که آنها با هم بگومگو کردند. آنها البته قرار است در جام ملتها تنها به یک چیز فکر کنند؛ «قهرمانی».
یخ نکنید!
هر طور حساب کنید، تیم ملی بعد از 32 سال، قهرمانی آسیا را میخواهد. آنها به قهرمانی امید بسیاری دارند. تیم ملی در گروه C با تیمهای مالزی، چین و ازبکستان همگروه است. علی کریمی این تیمها را دستکم نمیگیرد و معتقد است نمیشود حتی تیمی مثل مالدیو را هم دستکم گرفت، در حالی که جواد کاظمیان استرالیا را هم حریف قدرتمندی برای تیم ملی نمیداند.
هافبک تیم ملی میگوید: «خیلیها فکر میکنند این تیم در اولین دوره حضورش در جام ملتها قهرمان میشود ولی به نظر من آنها شناخت زیادی از تیمهای آسیایی ندارند. استرالیا برای اولین بار است که در این جام شرکت میکند و این مسئله میتواند به تیم ملی کمک کند».
اما جواد نکونام چنین نظری ندارد. او عنوان میکند: «استرالیا بازیکنان بزرگی دارد و نمیشود به راحتی از کنار این تیم گذشت. آنها هم حریف بزرگی برای تیم ملی به حساب میآیند؛ درست مثل ژاپن و کره جنوبی. ولی ما با داشتن بازیکنان خوب میخواهیم بعد از سالها این جام را به دست بیاوریم».
تیم ملی ایران پیش از بازیهای مالزی اردوی کمحاشیهای را پشت سر گذاشت و هواداران تیم ملی امیدوارند روحیه بالای بچهها بتواند برخلاف جام جهانی، بازیهای سطح بالایی برای ایران رقم بزند.
تیم ملی اولین بازیاش را چهارشنبه 20 تیر در مقابل ازبکستان انجام میدهد و بیش از هر چیز گرمای هواست که بچهها را میترساند؛ گرمایی که قرار است مثل همیشه با «رفاقت» و «همدلی»(!) به جنگ آن برویم. اگرچه این وسط شوخیهای خنک بعضی از بچهها هم ممکن است به ما در راه قهرمانی کمک کند. و این جملهای است که رضا عنایتی میگوید.
بررسی تیمهای همگروه ایران در مسابقات جام ملتهای آسیا
هدف: فتح قاره زرد
جام ملتهای آسیا مسابقات مهمی است. اگر هم جام ملتهای آسیا کلا مسابقات مهمی نباشد، باز هم برای تماشاگران ایرانی فوتبال، حسابی هیجانانگیز است. به هر حال مسابقات در روزهایی انجام میشود که لیگ برتر فوتبال تعطیل شده و از آخرین مسابقات رسمی تیم ملی در یک تورنمنت جذاب یک سال گذشته است.
این را هم اضافه کنید که از آخرین قهرمانی ایران در این مسابقات، بالای31 سال گذشته و اگر ژاپن بتواند این بار قهرمان جام شود با 4 قهرمانی رکورد ایران در جام ملتها را میشکند.
اصلا همین که در جام ملتها میتوانیم چند تا تیم عربی را شکست دهیم تا دلمان خنک شود و همین که قهرمانی جام را که در سالهای گذشته «مونوپل» تیمهای شرقی شده، مال خود کنیم، حسابی لذتبخش است. این مسابقات اولین تورنمنت رسمی تیمملی پس از خداحافظی علیدایی است .
این تورنمنت اولین جام معتبری هم هست که امیر قلعهنویی در آن میخواهد روی نیمکت تیم ملی ایران بنشیند. شاید اصلا پدیده سالهای آینده تیم ملی از همین مسابقات بیرون بیاید و شاید پس از پایان مسابقات، کار قلعهنویی به جایی بکشد که دنبال مربی بعدی بگردیم. با تمام این تفاسیر، باز هم باید سراغ گزاره اول رفت؛ جام ملتهای آسیا مسابقات مهمی است.
تیم همیشه بازنده
شاید اگر مالزی میزبانی مسابقات جام ملتهای 2007 را همراه اندونزی و ویتنام و تایلند نمیگرفت، حسرت تیم ملی این کشور برای حضور در جام ملتها بیش از این هم میشد. از سال 1980 تا 2004 که جام ملتها در چین برگزار میشد، مالزی در مسابقات مقدماتی جام ملتها از صعود بازمیماند.
اما حالا این کشور برای سومین مرتبه در تاریخ در جام شرکت میکند. آنها پیش از این 2 مرتبه هم، در سال1976 و 1980 به جام ملتها رسیده بودند که هر دو بار در مرحله گروهی حذف شدند.
تنها افتخارات تاریخ فوتبال مالزی بر میگردد به تورنمنت تایگرکاپ که بین کشورهای جنوب شرقی آسیا رونق زیادی دارد. آنها سال 1996 نایبقهرمان تایگرکاپ شدند و غیر از سال 1998 که در مرحله گروهی حذف شدند، همیشه بین 4 تیم برتر این تورنمنت بودهاند.
بازیکنان کلیدی: اینکه بخواهیم کسی را به عنوان بازیکن کلیدی مالزی معرفی کنیم، اتفاق مضحکی است. اصلا در تیم ملی مالزی فوتبالیستی نیست که خارج از خاک این کشور بازی کند. آنها همه در لیگ مالزی شاغل هستند و اگر بخواهیم یکی از آنها را انتخاب کنیم به «ایندراپوترا محیالدین» میرسیم.
بهترین پیروزی تاریخ: مالزی 15- فیلیپین یک، آگوست 1962
بدترین شکست تاریخ: ژاپن 8- مالزی2، آوریل 1992
انتقامگیری از چشم بادامیها
تیم ملی چین 3 سال پیش، کاری کرد که ایران به فینال جام ملتهای 2004 نرسد. در نیمهنهایی مسابقات - که اتفاقا در چین هم انجام میشد - ایران در ضربات پنالتی به چین باخت.
در آن روز یحیی گلمحمدی میخواست آخرین ضربه پنالتی را با یک چیپ بفرستد توی گل اما نه تنها توپ گل نشد که تیم ملی هم از صعود به فینال جام ملتها بازماند.
به هر حال چین در آن جام، با وجود اینکه میزبان هم بود در فینال شکست خورد. تیم ملی چین در جام ملتها بارها به جمع 4 تیم پایانی رسیده اما این حضور هیچ وقت به قهرمانی ختم نشده. آنها تا به حال 2 مرتبه در جام ملتها به نایب قهرمانی رسیدهاند، دوبار مقام سوم را مال خود کردهاند و دوبار هم روی سکوی چهارم ایستادهاند.
بازیکنان کلیدی: شاید یکی از مشهورترین بازیکنان چین بین مردم ایران، کاپیتان تیم - سان جیهای – باشد؛ کسی که تا حالا چند بار با پیراهن چین برابر ایران قرار گرفته و پارسال در لیگ برتر انگلیس برای منچستر سیتی به میدان رفت.
البته «لیتای» - بازیکن شفیلدیونایتد - و «دونگ فان زهی» - بازیکن منچسترسیتی - را هم نباید از قلم انداخت. غیر از این 3 فوتبالیست، باقی بازیکنان تیم ملی چین در لیگ خودشان بازی میکنند.
بهترین پیروزی تاریخ: چین 19- گوام صفر، ژانویه سال 2000
بدترین شکست تاریخ: آمریکا 5- چین صفر آوریل 1992
قله آسیای میانه
پیش از سال1992، تیمی به نام ازبکستان در قاره آسیا وجود نداشت. 2 سال پس از اینکه شوروی دیگر جایی در نقشه دنیا نداشت، تیم ملی ازبکستان برای اولین مرتبه در یک بازی رسمی با تاجیکستان بازی کرد اما در عرض تنها چند سال کار به جایی کشید که تیم ملی ازبکستان قویترین تیم آسیای میانه لقب گرفت.
نه قزاقستان، نه ترکمنستان، نه تاجیکستان و نه قرقیزستان، هیچکدام در اندازههای ازبکستان نیستند. آنها در سال1994 قهرمان بازیهای آسیایی شدند و از سال1996 در هر 4 دوره مسابقات شرکت کردهاند.
در سال1996 و 2000، آنها درهمان مرحله گروهی حذف شدند و در جام ملتهای 2004 توانستند به جمع 8 تیم برتر جام برسند. به هر حال آنها این مرتبه دنبال مقام آبرومندانهتری هستند.
بازیکنان کلیدی: میرجلال کاسیموف همین یک ماه پیش از فوتبال خداحافظی کرد. نشان به آن نشان که علیدایی هم در بازی خداحافظی او 2 گل زد. جام ملتهای آسیا اولین تورنمنت ازبکستان بدون اوست، هر چند که ماکسیم شاتسکیخ و سرور جباروف میتوانند ستارههای این تیم باشند.
بهترین پیروزی تاریخ:ازبکستان 15- مغولستان صفر، آوریل 1994
بدترین شکست تاریخ: ژاپن 8- ازبکستان یک ، اکتبر2000
31 سال حسرت
ایران برای آخرین بار، در سالی قهرمان جام ملتهای آسیا شد که در آن سال تیمملی ایران برای آخرین بار به المپیک راه پیدا کرد. برای همین، سالهای دوری از کاپ قهرمانی جام ملتهای آسیا و کسب سهمیه ورودی به المپیک، دوش به دوش هم پیش میرود. امسال شماره این سالها به عدد31 رسید.
به هر حال، یادآوری خاطرات سالهای دور ایران در جام ملتهای آسیا برای هر ایرانی غرورآفرین است. تیم ملی در فاصله سال 1968 تا 1976، 3 مرتبه پشت سرهم قهرمان مسابقات جام ملتها شده. در آن سالها ایران یک بار در فینال برمه را شکست داد، بار دیگر در فینال مقابل کره جنوبی به پیروزی رسید و برای آخرین بار هم در جام ملتهای تهران (1976) در فینال 0-1 کویت را برد.
ایران غیر از آن 3 بار که به قهرمانی رسید، دیگر هیچ وقت نتوانست به فینال مسابقات برسد. در جام ملتهای 2004 چین، ایران حتی یک بار به آستانه فینال مسابقات هم رسید که آن بار هم در ضربات پنالتی به تیمملی چین باخت.
البته ایران با همان 3 قهرمانی، تا سالها رکورددار قهرمانی در جام ملتها بود، هر چند که با ظهور پدیدهای مثل ژاپن و 3 قهرمانی تیم ملی این کشور در جام ملتهای1992 ،2000 و 2004، ژاپن هم دوش به دوش ایران صاحب این رکورد شد.
بازیکن کلیدی: انتخاب بازیکن کلیدی در تیم ملی ایران کار سختی است. این کار سختتر میشود وقتی که بخواهید به عنوان یک تماشاگر ایرانی این بازیکن را انتخاب کنید. به هر حال اگر هر جوری بخواهیم این کار را بکنیم، مهدی مهدویکیا یکی از سوپر استارهای تیم ملی در جام ملتهای آسیا خواهد بود.
البته بیانصافی است اگر بخواهیم علیکریمی را از قلم بیندازیم. به هر حال او کسی است که اگر در تمام تورنمنت راه برود و تنها یک حرکت ویژه داشته باشد، میتواند جبران مافات کند. بماند که میتوان رحمان رضایی را هم جزو بازیکنان کلیدی تیم به حساب آورد و اگر بخواهیم آندرانیک تیموریان و جواد نکونام و حسین کعبی را فراموش کنیم، کار وحشتناکی کردهایم.
بهترین پیروزی تاریخ: ایران 19- گوام صفر سال 2000
بدترین شکست تاریخ: ترکیه 6- ایران یک سال 1950
بلیتهای ارزان، استادیومهای خالی
اگر تیم ملی ایران بتواند به عنوان تیم اول گروه به یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا صعود کند، تا مسابقه فینال در کوالالامپور مالزی میماند.
با این حساب، تماشاگرانی که برای تماشای مسابقات تیم ملی میروند، میتوانند روی اقامت در مالزی حساب باز کنند. در کوالالامپور اگر هر کاری هم برای آدم گران تمام شود، تماشای یک مسابقه فوتبال تفریح ارزانی است.
کنفدراسیون فوتبال آسیا وقتی بلیتهای جام ملتهای آسیا را قیمتگذاری میکرد، برای بلیت مسابقات ایران در استادیوم «باکیت جلیل» کوالالامپور، قیمت پایه 10 رینگیت را گذاشته. البته شاید تا حالا کلمه «رینگیت» به گوش شما نخورده باشد.
رینگیت واحد پول رسمی مالزی است. هر 8/3رینگیت، معادل یک دلار آمریکاست. به عبارتی هر رینگیت 250تومان ارزش دارد. با این حساب برای تماشای مسابقات ایران در پشت دروازه استادیوم فقط 2500 تومان باید پرداخت.
بلیتهای روبهروی جایگاه 5هزار تومان قیمت دارد و بلیتهای جایگاه ویژه 7500 تومان. البته استادیوم «باکیت جلیل» 100هزار نفر ظرفیت دارد و چندان نباید نگران تمام شدن بلیتها باشید.
اینجا بوی خانه میدهد
سیامک رحمانی: برای اینکه تیم ملی احساس غربت نکند، مالزی جای خیلی خوبی است. بالاخره ایرانیها آنجا زیادند و فصل تعطیلات است و حتما برای تشویق میآیند. اگرچه ایرانیها - خدا را شکر - همه جای دنیا هستند، اما از نظر محیطی، مالزی احتمالا یکی از بهترین کشورهای جنوب شرق آسیا برای ماست؛ کشوری که محیطش بسیار کمتر از تایلند و کره و ژاپن و کشورهای دور و اطرافشان برای ما غریبه است.
مردم مالزی 2 تیرهاند؛ مالایاییها که تیرهشان به هندیها میبرد و چینیها. اصلا زبان این 2 تیره هم با هم فرق میکند؛ مذهبشان هم و سنتها و فرهنگشان هم. آنقدر متفاوتند که اگر به سینما بروی، میبینی فیلم، 2جور زیرنویس دارد؛ یکی چینی و یکی مالایایی. اینکه میگوییم مالزی کشور مسلمانی است هم به خاطر اکثریت هندیتبار آن است. اگرچه برخلاف تصور عمومی، این مسلمانی در شهر – حداقل در خود کوالالامپور – چندان شباهتی به اسلامیت غرب آسیا ندارد.
مالزی کشور گرمی است و بهخصوص در این فصل هوایش سخت و سنگین است. اگر باران بیاید، از آن بارانهای مناطق حارهای است که در عرض چند دقیقه سیل راه میافتد و معمولا هم زود بند میآید. برای کسانی که میخواهند به خرید بروند، چند تا مرکز خرید بزرگ در شهر هست که کار را ساده میکند؛ یکیاش همان برجهای دوقلوست که از اغلب نقاط شهر معلوم است.
یکی هم بازار چینیهاست که جان میدهد برای کفش خریدن. جای خریدن بهترین برندها – که اغلب هم ساخت ویتنام هستند – همینجاست و فروشندگانی که همه هم اهل چانه زدناند، مطمئنا هیچ خریداری را دستخالی بیرون نمیفرستند.
بسیاری از اهالی مالزی انگلیسی شکسته بستهای بلدند، اگرچه آنقدر لهجهشان بد است که حتی سادهترین کلماتشان را هم متوجه نمیشوی.
تلویزیون در این کشور چند کانال محلی دارد و بعدش تعداد بسیار زیادی کانال کابلی که با شارژ ماهانه و با نظارت دولت به خانههای مردم راه پیدا میکند؛ سیانان و بیبیسی و خیلی از کانالهای دیگر که گمان کنم از نظر مردم مهمترین برنامهشان همان پخش زنده مسابقات لیگ برتر انگلیس است.
مالزیاییها مثل اغلب مردم جنوب شرق آسیا، خوراکشان فوتبال انگلیس است و همه یا آرسنالیاند یا منچستری یا چلسی و...
شرطبندی هم در میانشان رواج فراوان دارد و شنبه شبها و یکشنبهها صدای فریادهایی را میشنوی که با هر حمله یک تیم روی دروازهها، به هوا میرود.
برخلاف فوتبال انگلیس، فوتبال داخلی مالزی در بین مردم چندان خریداری ندارد. باشگاهها کوچکند و لیگ بیرونق. دستمزد بازیکنان پایین است و فقط در فینال جام حذفی یا یک بازی بسیار مهم ممکن است جمعیت قابل توجهی به استادیوم بیایند.
و سرانجام به غذاهای مالزی میرسیم که خوشبختانه بوی مزخرف غذاهای چینی و ژاپنی را ندارند و به دلیل همان ترکیبی بودنشان با ذائقه و سلیقه هندی، برای ایرانیجماعت قابل تحملترند.
خدا را شکر که کوالالامپور محل فسق و فجور آنچنانی هم ندارد و اگر بازیکنان تیم ملی هم یک شب بیخوابی به سرشان بزند، بعید است بتوانند زیاد در خیابان بچرخند و زودتر به هتل بر میگردند. انشاءالله که بیخواب نمیشوند. انشاءالله که قهرمان میشویم.