خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: منابع حديثى و تاريخى ، سال ولادت امام حسين (ع) را مختلف گزارش كرده اند، ليكن بنابر اكثر منابع و مشهورترين روايات، سال ولادت امام حسين (ع) سال چهارم هجرى است و عمر ايشان در وقت شهادت، به سال ۶۱ هجرى، ۵۶ سال و چند ماه بود. حضرت شش سال و چند ماه از اين مدّت را با جدّش پيامبر خدا (ص)بود و پس از وفات ایشان، 30 سال با پدرش اميرالمؤمنین على (ع) زيست و پس از وفات پدرش ، 10 سال با برادرش امام حسن (ع) بود و پس از وفات برادرش نيز10 سال تا هنگام شهادتش ماند.
حسين بن على (ع) روز سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدینه چشم به جهان گشود و نور وجودش جهانیان را روشنی بخشید. در این مورد، در کتاب «مصباح المتهجّد» به متن نامه امام حسن عسکری(ع) به یکی از وکلایش اشاره شده است که امام عسكرى (ع) به وکیل خویش «قاسم بن علاى همدانى» چنین نگاشته اند: ... مولاى ما ، امام حسين (ع) روز پنج شنبه، سه روز از شعبان گذشته، متولّد شد. پس، آن روز را روزه بگير و اين دعا را بخوان : اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ بِحَقِّ المَولودِ في هذَا اليَومِ ، المَوعودِ بِشَهادَتِهِ قَبلَ استِهلالِهِ ووِلادَتِهِ ... «خدايا ! تو را به حقّ مولود اين روز مى خوانم ؛ مولودى كه پيش از زاده شدن و به دنيا آمدنش ، وعده شهادتش داده شد ...».
پیامبر(ص) پس از ولادت حسین(ع) چه گروهی را نفرین کرد
و بر اساس روايتى معتبر، فاطمه (س) 10 روز پس از تولد امام حسن (ع)، امام حسين (ع) را حامله شد و بر اساس نقل هاى بسيار ، مدت حمل ايشان شش ماه بود؛ در الأمالى شیخ طوسى به نقل از هشام، از امام صادق (ع) آمده است: باردارى فاطمه (ع) به امام حسين (ع) ، شش ماه شد و دو سال شير خورد و اين، سخن خداى عز و جل است كه : «و انسان را به نيكى به پدر و مادرش سفارش كرده ايم . مادرش او را با سختى بار گرفته و به سختى زاده است و بار گرفتن و از شير گرفتن او سى ماه است» . در عيون أخبار الرضا (ع) به سندش از امام زين العابدين (ع) چنین آمده است: اسماء بنت عميس برايم ... نقل كرد : پس از يك سال، حسين (ع) متولّد شد و پيامبر (ص) فرمود : «اى اسماء ! پسرم را به من بده». او را در پارچه سفيدى به ايشان دادم . پيامبر (ص) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را در دامنش نهاد و گريست. گفتـم: پدر و مادرم فدايت! چرا مىگِريى؟ پيامبر (ص) فرمود: «بر اين پسرم مىگِريم». گفتم: او الآن متولّد شده است، اى پيامبر خدا! فرمود: «پس از من، گروه ستمكار، او را مى كُشند. خداوند، شفاعتم را به آنان نرساند!» . سپس فرمود: «اى اسماء ! اين را به فاطمه مگو ، كه او را تازه به دنيا آورده است».
یکی از سنتهایی که در میان مسلمانان مشهور است و از رفتار پیامبر(ص) در هنگام تولد حسنین(ع) بر جای مانده است، صدقه دادن به میزان وزن موی نوزاد است. در کتاب «المستدرك على الصحيحين» از امام صادق(ع) چنین روایتی نقل شده است که حضرت فرمود: پيامبر (ص) به فاطمه فرمان داد و فرمود: «موى حسين را وزن كن و همسنگ آن، نقره صدقه بده و يك ران از گوسفند عقيقه را به قابله او بده». همچنین امام باقر(ع) در این باره می فرماید: پيامبر (ص) يك گوسفند براى حسين (ع) عقيقه كرد و فرمود : «اى فاطمه ! سرش را بتراش و هموزن آن، صدقه بده». ما آن را وزن كرديم. يك درهم بود.
و نیز اسماء بنت عُمَيس گفت : ... روز هفتم تولّد حسين (ع) ، پيامبر (ص) نزد من آمد و فرمود: «پسرم را بياور » او را آوردم و با او همان گونه كرد كه با حسن(ع) كرده بود و يك قوچ سپيد براى او عقيقه كرد، همان گونه كه براى حسن (ع) كرده بود و رانش را به قابله داد و سرش را تراشيد و هموزن مويش، نقره مسكوك صدقه داد و بر سرش عطر ماليد و فرمود: «خون ماليدن بر سر، سنّت جاهلى است».
نحوه نام گذارى امام حسین(ع)/ کنیه خاص حسین بن علی(ع)
بر پايه شمارى از روايات ، نام گذارى امام حسن و امام حسين عليهماالسلام ، توسّط پيامبر (ص) و با وحى الهى صورت گرفت . اين نام ها ، نام فرزندان هارون (جانشين موسى (ع) ) است ؛ همان «شَبَّر» و «شَبير» كه در زبان عربى ، به «حسن» و «حسين» ترجمه مى شوند. بر اساس برخى نقل هاى ديگر، نام امام حسين (ع) در تورات، «شَبير» و در انجيل ، «طاب» است. گفتنى است نام هاى «حسن» و «حسين»، در ميان اعراب جاهلى وجود نداشته است. كنيه امام حسين (ع)، «ابوعبد اللّه» و كنيه خاصّ او « ابوعلى» است. القاب ايشان ، بسيار است ، از قبيل: رشيد ، طيّب، وفىّ، سيّد، زكىّ، مبارك، مطهّر، الشارى نَفْسَه للّه ، نافع ، ولىّ ، ابو الأئمّه ، ثار اللّه، سِبط ، سِبط ثانى ، سِبط الأسباط ، سِبط رسول اللّه، سيّد الشهدا ، سيّد شباب أهل الجنّه ، شهيد سعيد ، شهيد كربلا ، امام شهيد، التابع لِمَرضاة اللّه ، الدليل على ذات اللّه ، و امام مظلوم .
پيامبر (ص) به على بن ابى طالب (ع) فرمود : «هنگامى كه خداوند عز و جل آدم (ع) را آفريد و از روح خود در او دميد و فرشتگانش را براى او به سجده در آورد و در بهشت خود ، جايش داد و كنيز خود ، حوّا را به همسرى اش در آورد ، آدم به عرش چشم دوخت و در آن جا ، پنج سطر نوشته ديد پرسيد : پروردگارا! اينها چه كسانى اند؟ خداى عز و جل به او گفت : اينان كسانى اند كه چون آفريدگانم آنان را شفيع درگاهم كنند ، مى پذيرم . آدم گفت : پروردگارا! به حقّ منزلت آنان نزد تو، نام هايشان چيست؟ خداى متعال گفت: نفر اوّل، من، محمودم و او ، محمّد است . دوم ، من، عالى هستم و او ، على است. سوم، من، فاطر هستم و او ، فاطمه است . چهارم ، من، محسن هستم و او ، حسن است . پنجم ، من ، داراى احسان هستم و او ، حسين است ، كه همگى ، خداى عز و جلرا مى ستايند ».
در روایات درباره نحوه نامگذاری امام حسین(ع) چنین آمده است که چون حسين (ع) متولّد شد، خداى متعال به جبرئيل (ع) وحى كرد كه : «پسرى براى محمّد ، متولّد شده است . بر او فرود آى و شاد باش گو و به او بگو : على براى تو ، مانند هارون براى موسى است . پس ، او را به نام پسر هارون ، نام بگذار» . جبرئيل (ع) فرود آمد و از جانب خداى متعال به او شادباش گفت و سپس گفت : «خداى عز و جل به تو فرمان مى دهد كه او را به نام پسر هارون بنامى» . پيامبر (ص) فرمود : نام او چه بوده است؟ جبرئيل گفت : «شَبير» . پيامبر (ص) فرمود : زبان من ، عربى است . جبرئيل گفت : «او را حسين بنام» .
امام صادق (ع) در پاسخ به سؤال یکی از یاران خویش درباره اين سخن خداى متعال : «پيش از وى ، همنام او را نيافريده بوديم» فرمود : «مقصود ، حسين بن على و يحيى بن زكريّا هستند كه هيچ كس پيش از آن دو ، اين نام ها را نداشتند و آسمان ، جز بر آن دو ، بر كسى 40 روز نگِريست» . گفتم : گريه آسمان ، چگونه بود؟ فرمود : «[ خورشيد ،] سرخْ طلوع مى كرد و سرخ غروب مى كرد»
سرانجام انگشتری امام حسین(ع)/ نقش نگین انگشتری سیدالشهدا(ع)
در الأمالى شیخ صدوق به نقل از محمّد بن مسلم چنین آمده است که از امام صادق (ع) پرسيدم : انگشتر حسين بن على (ع) به چه كسى رسيد؟ و نيز به ايشان گفتم : شنيده ام كه در واقعه عاشورا ، از انگشتش بيرون كشيده شده است. فرمود : «آن گونه كه گفته اند ، نيست . حسين (ع) به فرزندش على بن الحسين (ع) ، وصيّت كرد و انگشترش را در انگشت او نمود و كارش را به او واگذار كرد ، همان گونه كه پيامبر خدا (ص) با اميرمؤمنان على (ع) كرد و امير مؤمنان (ع) با حسن (ع) و حسن (ع) با حسين (ع) . سپس آن انگشتر ، پس از پدرش ، به پدرم و از او به من رسيد و اكنون ، نزد من است و من هر جمعه ، آن را به دست مى كنم و با آن ، نماز مى خوانم» . روز جمعه ، در حالى كه امام صادق (ع) نماز مى خواند ، بر او در آمدم . چون از نماز فارغ شد ، دستش را به سوى من دراز كرد و انگشترى در انگشتش ديدم كه نقشش چنين بود : «لا إلهَ إلَا اللّه ُ عُدَّةٌ لِلِقاءِ اللّه ِ» (یعنی: «ذكرِ لا إله إلّا اللّه ، ساز و برگِ ديدار با خداست») . سپس [امام عليه السلام ] فرمود : «اين انگشتر جدّم ابوعبد اللّه حسين بن على عليه السلام است».
همچنین شیخ صدوق در الامالی به نقل از على بن سالم و او از امام صادق (ع) و ایشان از پدرش امام باقر(ع) نقل می کند : حسين بن على (ع) دو انگشتر داشت كه نقش يكى از آنها ، «ذكرِ لا إله إلّا اللّه، ساز و برگِ ديدار با خداست» و نقش ديگرى ، اين بود : «إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ». ( یعنی «خداوند ، به انجام رساننده فرمان خويش است»)
گوشت و خون حسین(ع) از وجود پیامبر(ص) روییده شد
در روایات اسلامی درباره دوران شیرخوارگی امام حسین(ع) گفته شده است که امام حسين(ع) ، نه از فاطمه (س) و نه از هيچ زن ديگرى شير نخورد ؛ بلكه او را نزد پيامبر (ص) مى آوردند و ايشان انگشت شست خود را در دهان او مى گذارد و حسين (ع) به اندازه اى مى مكيد كه دو سه روزش را كفايت مى كرد . از اين رو ، گوشت حسين (ع) از گوشت و خون پيامبر (ص) روييد. همچنین ابن شهرآشوب در المناقب به این مطلب اشاره دارد که: فاطمه (س) هنگامى كه حسين (ع) را به دنيا آورد ، بيمار شد و شيرش خشك گرديد . پيامبر (ص) زن شيردهى را جستجو كرد ؛ امّا نيافت. پس خود نزد حسين (ع) مى آمد و انگشت شَستش را در دهان او مى نهاد و حسين (ع) آن را مى مكيد . خداوند ، روزى اى در انگشت شست پيامبر (ص) نهاده بود كه حسين (ع) را با آن ، تغذيه مى كرد .
روایت سلمان فارسی از نحوه غذا خوردن حسنین(ع) از دست پيامبر (ص)
سلمان فارسى می گوید : بر پيامبر (ص) در آمدم . حسن و حسين عليهماالسلام غذا مى خوردند . پيامبر (ص) يك بار در دهان حسن (ع) لقمه مى نهاد و يك بار در دهان حسين (ع) . چون غذا خوردن تمام شد ، پيامبر (ص) ، حسن (ع) را بر گردن و حسين (ع)را بر روى ران خود نهاد و سپس فرمود : «اى سلمان ! آيا اينان را دوست دارى؟» . گفتم : اى پيامبر خدا ! چگونه آنها را دوست نداشته باشم ، در حالى كه نزد تو چنين جايگاهى دارند؟! فرمود : «اى سلمان ! هر كس اينان را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر كس مرا دوست بدارد ، خدا را دوست داشته است» . سپس دستش را بر شانه حسين (ع) نهاد و فرمود : «او ، امام پسر امام است . 9 تن از نسل او ، امامانى نيك و امين ومعصوم اند و نهمينِ آنان ، قائمِ (قيام كننده) ايشان است» .
همسران امام حسین(ع) و سرنوشت آنها
بر پايه گزارش منابع تاريخى ، امام حسين (ع) در طول زندگى ، با پنج زن ، ازدواج كرده است كه در اين جا به شرح كوتاهى در باره آنان مى پردازيم.
«شهربانو»
طبق نظر مشهور ، شهربانو دختر يزدْگِرد (آخرين پادشاه ساسانى)، همسر امام حسين (ع) و مادر امام زين العابدين (ع) است. ابن شهر آشوب ، وى را مادر على اصغر نيز معرفى مى كند . همچنين گفته شده است كه وى مادر زينب و اُمّ كلثوم ، بوده كه در كودكى از دنيا رفته اند . در چگونگى ازدواج شهربانو با امام حسين (ع) ، گفته اند كه وى پس از شكست سپاه ايران ، به اسارت مسلمانان در آمد و امام حسين (ع) با وى ، ازدواج كرد. تاريخ اسارت و زمان ازدواج را برخى منابع ، دوران خلافت عمر ، برخى زمان خلافت عثمان و برخى عصر حكومت امام على (ع) دانسته اند. از زمان ولادت وى ، اطّلاعى در دست نيست و برخى نقل ها ، وفات وى را زمان ولادت امام زين العابدين (ع) دانسته اند. در مقابل رأى مشهور، برخى مصادر، مادر امام زين العابدين (ع) را شاهْ زنان دختر شيرويِه پسر خسرو پرويز ، برخى بَرّه دختر نوشجان و برخى دختر سبحان يا صنجان ، برادرزاده ماهويِه (مرزبانِ مرو) ، دانسته اند. برخى محقّقان ، اين رأى را كه مادر امام زين العابدين (ع) شهربانو دختر يزدگرد باشد ، با توجّه به اختلاف شديد منابع و پاره اى ناسازگارى هاى درونى گزارش ها، به شدّت ، مورد ترديد قرار داده اند، گرچه در مقابل اين ترديد، هيچ نظريّه ديگرى را مطرح نساخته اند.
اما در الكافى به نقل از جابر و او از امام باقر (ع) نقل می کند که حضرت فرمود : «هنگامى كه دختر يزدگِرد را بر عُمَر ، وارد كردند ، دوشيزگان مدينه براى تماشايش آمدند و مسجد [ پيامبر (ص) ] از نور ورودش روشن شد . چون عمر بر او نگريست ، [آن بانو ]صورت خود را پوشاند و گفت : اُف به روزگار هرمز باد ! عمر گفت : آيا به من دشنام مى دهد؟ و قصد [تنبيه] او را كرد . امير مؤمنان ، على (ع) ، به او فرمود : تو چنين حقّى ندارى . او را در گزينش مردى از مسلمانان ، آزاد بگذار و او را سهم غنيمتىِ همان مردى قرار ده كه برگزيده است. آن دختر آمد تا دستش را بر سر حسين (ع) گذاشت . اميرمؤمنان ، على (ع) ، به او فرمود : نام تو چيست؟ . گفت : جهان شاه . امير مؤمنان (ع) به او فرمود : بلكه شهربانو . سپس به حسين (ع) فرمود : اى ابوعبد اللّه ! همانا او برايت بهترينِ زمينيان را به دنيا مى آورد . او على بن الحسين (امام زين العابدين (ع) ) را به دنيا آورد . از اين رو ، به على بن الحسين (ع) ، فرزند دو سلسله برگزيده مى گفتند : برگزيده عرب ، هاشم ، و برگزيده غير عرب ، فارْس» .
«ليلى»
ليلى ، مادر على اكبر(ع)، يكى ديگر از همسران امام حسين (ع) است. نام وى را آمنه ، بَرّه و مُرّه نيز گفته اند. پدر او ، ابو مُرّه ، صحابه پيامبر (ص) و مادرش ميمونه ، دختر ابوسفيان است. جدّ ليلى، عروة بن مسعود ثقفى ، از بزرگان صحابه است كه در رُخداد صلح حديبيّه، به نمايندگى از قريش ، نزد پيامبر (ص) آمد. پيامبر (ص) وى را پس از اختيار كردن اسلام، جهت تبليغ دين ، به سوى قبيله اش ثقيف فرستاد و وى بر اثر اصابت تيرى به شهادت رسيد . چون خبر شهادت وى به پيامبر (ص) رسيد، فرمود : مَثَل عروه ، مَثَل صاحب ياسين است كه قومش را به سوى خدا دعوت كرد؛ ولى آنها او را كُشتند . (مؤمنى كه خداوند ، داستان او را در آیه 20 سوره «يس» آورده است)
در مورد زندگى اين بانو، از جمله تاريخ ولادت و وفات، مدّت عمر، زمان ازدواج و... ، آگاهى هاى معتبرى در دست نيست. سند معتبرى براى حضور او در واقعه كربلا وجود ندارد؛ بلكه برخى متأخّران ، درگذشت او را قبل از واقعه كربلا دانسته اند . ارتباط نَسَبى ليلى با ابوسفيان از ناحيه مادر، سبب شد كه طبق نقلى، معاويه ، على اكبر (ع) را شايسته ترين فرد براى خلافت بداند و نيز در روز عاشورا ، اُمويان به وى امان دهند، كه وى با آن ، مخالفت ورزيد .
«رَباب»
رَباب ، يكى ديگر از همسران امام حسين (ع) است. پدرش ، امرؤ القيس بن عَدى، از مسيحيان شام بود كه در روزگار خلافت عمر ، اسلام آورد و مادرش ، هند دختر ربيع بن مسعود است. وى را زنى زيبارو، خردمند، بافضيلت و شاعر ، توصيف كرده اند. رَباب ، مادر سَكينه و عبد اللّه (علی اصغر) است كه به همراه فرزندانش در كربلا حضور داشت و به همراه اُسرا به شام رفت. شعر امام حسين (ع) در مدح او و سَكينه، نشان دهنده علاقه فراوان امام (ع) به آنان است. رَباب ، پس از شهادت همسرش امام حسين (ع) ، يك سالْ بيشتر زنده نماند و در تمام اين مدّت، به زير سايه نرفت و برخى گفته اند در كنار مزار امام حسين (ع) به سوگ نشست و سپس از غم فراق او از دنيا رفت. اين اشعار ، در رثاى امام حسين (ع) از او نقل شده است: ۰ وا حُسَينا ! [ هيچ گاه ] حسين را از ياد نخواهم برد كه نيزه هاى دشمنان ، بدن او را چاك چاك كرد . در كربلا به نيرنگ ، او را بر زمين زدند، خداوند كران تا كرانِ كربلا را سيراب نكند !
و نیز رَباب بر شهادت همسرش حسين (ع) ، چنين مرثيه خواند : «إنَّ الَّذي كانَ نورا يُستَضاءُ بِهِ بِكَربَلاءَ قَتيلٌ غَيرُ مَدفونِ / سِبطَ النَّبِيِّ جَزاكَ اللّه ُ صالِحَةً عَنّا ، وجُنِّبتَ خُسرانَ المَوازينِ / قَد كُنتَ لي جَبَلاً صَعبا ألوذُ بِهِ وكُنتَ تَصحَبُنا بِالرُّحمِ وَالدّينِ / مَن لِليَتامى ومَن لِلسّائِلينَ ومَن يُغني ويَأوي إلَيهِ كُلُّ مِسكينِ / وَاللّه ِ لا أبتَغي صِهراً بِصِهرِكُم حَتّى اُغَيَّبَ بَينَ الرَّملِ وَالطّينِ ...» یعنی : آن كه نورى پرتوافشان بوده است اكنون ، كشته دفن ناشده كربلاست/ نواده پيامبر ! خدا تو را از سوى ما جزاى نيكو دهد [تو] از زيان وزن اعمال [در قيامت] ، دور گشته اى / تو براى من كوهى سخت بودى كه به آن پناه مى بردم و تو با رحمت و ديندارى ، با ما مصاحبت مى كردى / [ پس از تو ] چه كسى براى يتيمان باشد و چه كسى براى درخواست كنندگان و چه كسى نياز را برطرف كند و مسكينان ، به او پناه برند؟/ به خدا سوگند ، پس از تو با هيچ كس ديگرى ازدواج نخواهم كرد تا آن كه ميان شن و گِل ، مدفون و ناپيدا شوم .
پس از شهادت امام حسين (ع) ، اشراف قريش از او خواستگارى كردند؛ ولى او تن به ازدواج نداد. اما در الكامل فى التاريخ چنین آمده است که همراه حسين (ع)، همسرش رَباب (دختر امرؤ القيس و مادر دخترش سَكينه) بود . او در ميان اسيران ، به شام برده شد و سپس به مدينه بازگشت و بزرگان قريش از او خواستگارى كردند و او گفت: نمى خواهم پس از پيامبر خدا (ص) ، پدرْشوهرى برگزينم . او پس از [شهادت] امام (ع) ، يك سال زير هيچ سقفى نرفت تا فرسوده شد و از افسردگى در گذشت .
«اُمّ اسحاق»
يكى ديگر از همسران امام حسين (ع)، ام اسحاق ـ كه نامش دانسته نيست ـ است. پدرش طلحة بن عبيد اللّه تَيمى و مادرش جَربا ، دختر قَسامه ، از قبيله طَى است. معاويه ، از وى براى يزيد ، خواستگارى كرد؛ ولى او با امام حسن مجتبى (ع) ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج، دو پسر به نام هاى حسين (با لقب اَثرَم) و طلحه ، و يك دختر به نام فاطمه بود. اين فاطمه ، همان همسر امام زين العابدين (ع) و مادر امام باقر (ع) است كه در كربلا نيز حضور داشت. امام حسن مجتبى (ع) به هنگام شهادت، به امام حسين (ع) چنين وصيّت كرد: «اى برادر! اُمّ اسحاق را از خانه هايتان ، بيرون مكنيد» . از اين رو ، امام حسين (ع) پس از شهادت برادرش، با اُمّ اسحاق ازدواج كرد و از او صاحب دخترى به نام فاطمه شد. اُمّ اسحاق ، پس از شهادت امام حسين (ع) ، با عبد اللّه بن محمّد بن عبد الرحمان بن ابى بكر ، ازدواج كرد. از زندگانى اُمّ اسحاق، اطّلاعات بيشترى در دست نيست.
«اُمّ جعفر»
اُمّ جعفر ، يكى ديگر از همسران امام حسين (ع) است. وى را زنى از قبيله بلىّ بن قضاعه دانسته اند و گاه به نام سُلافه ، معرّفى شده است. وى ، مادر جعفر بن حسين است. از وى ، اطّلاعات بيشترى در دست نيست.