شايد مواضع متفاوت كشورهاي غربي و مشخصا آمريكاو اتحاديه اروپا درقبال 2رويداد سياسي اخير در مصر و سوريه جديدترين نشان و نمود اين تناقضگوييها باشد.در روزها و هفتههاي گذشته در 2كشور مصر و سوريه انتخاباتي در سطحي مشابه يعني در سطح رياستجمهوري برگزار شد كه كشورهاي غربي انتخابات مصر را ستودند و به انتخابات سوريه تاختند. كاترين اشتون مسئول سياستخارجي اتحاديه اروپا پس از پيروزي بيش از 90درصدي عبدالفتاح السيسي در انتخابات رياستجمهوري مصر، به وي تبريك گفت و اعلام كرد كه اتحاديه اروپا مايل است از نزديك با مسئولان و مقامهاي جديد مصر وارد تعامل و همكاري شود.
اين موضع خانم اشتون در حالي بيان ميشود كه اتحاديه اروپا بهعلت نبود تضمينهايي در آزادي عمل ناظرانش حتي حاضر نشد ناظراني را براي نظارت بر روند انتخابات رياستجمهوري مصر اعزام كند. با وجود اين، تنها اندكي پس از پيروزي عبدالفتاح السيسي، به وي تبريك گفت و ابراز اطمينان هم كرد كه وي ميتواند بر چالشها و دشواريهاي فراروي مصر غالب آيد.
اما موضع خانم اشتون درقبال انتخابات رياستجمهوري سوريه چيز ديگري بود. وي انتخابات سوريه را غيرقانوني توصيف كرد و برگزاري آن را توهين به تلاشهاي ديپلماتيكي خواند كه براي يافتن راهحل براي اين نزاع هولناك انجام ميشود. خانم اشتون علاوه بر اينكه مشاركت باورنكردني پناهجويان سوريه در لبنان در اين انتخابات را ناديده گرفت، اين نكته را نيز از ياد برد كه انتخابات رياستجمهوري مصر درحالي برگزار شد كه يكي از اصليترين جريانهاي سياسي فعال دراين كشور يعني جماعت اخوانالمسلمين از صحنه رقابتها حذف شده بود و هواداران آن يا در خيابانها كشته و مضروب شدند يا در حبس منتظر حكم اعدام هستند. آمريكا و انگليس همصدا با عربستان سعودي از نتايج انتخابات رياستجمهوري مصر استقبال كردند و در مقابل نتايج انتخابات سوريه را به سخره گرفتند.
همسويي و همنوايي اين كشورها با عربستانسعودي كه اساسا حتي به برگزاري همين انتخاباتي كه از سوي غرب خيمهشببازي توصيف شده، در خاك خود هم معتقد نيست، ميتواند فهم اين كشورها از مقولاتي نظير دمكراسي و انتخابات را زير سؤال ببرد.
تناقض گفتماني غرب در قبال چنين رويدادهايي بيش از همهچيز برايند طبيعي مصالح ملي و فراملي آنهاست و نشان از آن دارد كه فهم آنان از مفاهيم و مقولههايي نظير آزادي، دمكراسي و انتخابات بيش از همهچيز فهمي ابزاري و متكي بر مصالح و منافع است و نميتوان آن را مبنا و اساس فهم چنين مفاهيمي قرار داد.