اوایل سال 62 پشت میز گویندگی استودیوی خبر شبکه تازه تأسیس دو، سیمایش رونمایی شد؛ سیمایی که تا کنون اثری از خستگی در آن مشهود نیست و صاحبش به نوعی سمبل، اعتبار و سندیت خبر در تلویزیون ماست. محمد رضا حیاتی، نام آشنایی است که از سال 60 تا کنون، بیش از 90 درصد خبرهای مهم مثل: رحلت حضرت امام (ره)، انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری، شکست حصر آبادان، سرنگونی هواپیمای ایرباس به دست آمریکا، پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، حادثه 11 سپتامبر، حمله آمریکا به عراق و... را طی 33 سال، مستمر و عاشقانه به سمع و نظرمان رسانده است. حیاتی بچه آبادان است و متولد دی 1334 با دو پسر به نام های علیرضا (30 ساله) و امیر (24 ساله). در ادامه گزیده ای از گفتگوی خبرگزاری ایبنا با محوریت کتاب و کتاب خوانی با کهنه کارترین گوینده حال حاضر خبر سیما را در ادامه می خوانید:
- پیشرفت در همه زمینه ها باید همپای یکدیگر صورت گیرد. در کشورهای اروپایی به ویژه اروپای غربی که سرانه مطالعه، خیلی بالاست؛ پیشرفت های متوازنی همراه با فرهنگشان داشته اند. کشور ما زمانی مهد تمدن و پرچم دار عرصه فرهنگ و کتاب و علم بوده است و اکنون متخصصان باید عوامل بروز عقب گرد مردم در زمینه فرهنگ را پیدا کنند.
- در خیلی از کشورها ممکن است ممیزی نباشد. من به سانسور معتقد نیستم اما در هر کشوری ضوابط و مقرراتی هست که باید با فرهنگ آن جامعه، همخوانی داشته باشد. یعنی نه آن قدر بی قید و بند که هر نویسنده ای به خودش جرأت دهد هر چیزی را بنویسد و نه آن قدر بسته که پیش پا افتاده ترین موارد، ممیزی بخورند. وزارت ارشاد و مسئولین فرهنگی کشور نباید این قدر تنگ نظر باشند. الان زمانه با 30 سال پیش که دسترسی به وسایل ارتباطی و کتاب، خیلی سخت بود فرق کرده. بنابراین برخی حب و بغض هایی که در زمینه فرهنگ است باید برداشته شود تا نویسنده، راحت حرفش را بزند البته حرف هایی که با فرهنگ و عرف ملی- مذهبی ما همخوانی داشته باشند.
- از طریق سایت های خبری از تازه های نشر، با خبر می شوم که چه کارهایی در حوزه فرهنگ، ادب و هنر، منتشر شده و اگر نظرم را جلب کنند سریع به دنبالشان می روم.
- یکی از مسائل مهم در کشورهای پیشرفته که سرانه مطالعه بالاست، مسئله اقتصاد است. وقتی مردم ما مشکل نان دارند و ده هزار تومان برایشان رقم بالایی است نباید انتظار داشته باشیم کتاب بخرند. گرچه این رقم، ممکن است برای نویسنده و ناشر، ناچیز باشد و حتی گوشه ای از مخارج آن زحمات را جبران نکند اما برای خواننده ای که وضع مالی مناسبی ندارد مقدور نیست ماهیانه مبلغی را به خرید کتاب اختصاص دهد. باید به صورت ریشه ای فکر کرد. کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی هم رشد کرده اند. در آن جا کسی که اهل مطالعه است اگر 2000 یورو درآمد دارد می تواند 150 یورو آن را به خرید کتاب اختصاص دهد اما در ایران، خانواده ای که با چند جا کار کردن نهایتا درآمدش به یک میلیون تومان می رسد خرید کتاب حتی در فکرش هم نمی گنجد. دولت باید اهرم هایی را به کار گیرد تا مردم را به کتابخوانی تشویق کند.
- متاسفانه در کشور ما همه چیز را با کشورهای جهان، مقایسه می کنند و تنها چیزی که قیاس نمی شود حقوق و درآمد مردم است. مثلا می گویند در انگلستان، بنزین لیتری 6000 تومان است اما نمی گویند درآمد یک حقوق بگیر در آن جا چه قدر است. اگر کتاب را با استانداردهای جهانی، مقایسه کنیم می بینیم اتفاقا در کشور ما خیلی هم ارزان است؛ اما اگر به نسبت سرانه درآمد مردم باشد قیمت بالاست و برای افراد علاقمند به مطالعه، خرید 2، 3 جلد کتاب در ماه، مقدور نیست. کسانی که نیازمند دریافت یارانه 45000 تومانی هستند و انصراف نمی دهند طبعا در این عرصه هم باید مورد بازنگری قرار گیرند.