اما يكي از نكات مهم اين واقعه، به زعم نگارنده، آن است كه اعلام نگراني و ناراحتي نسبت به وضعيت رئيس مجلس خبرگان تنها منحصر به برخي از افراد يا جناح سياسي خاصي نبود بلكه تقريبا همه افراد و گروههاي سياسي كشور در اين ابراز نگراني سهيم بودند و در ميان عيادتكنندگان ايشان، چهرههايي از ميان همه سلايق سياسي درون انقلاب حضور داشتند؛
اتفاقي كه در عرصه سياسي كشور كمتر شاهد وقوع آن بودهايم. در ايجاد چنين اجماعي چه عاملي مؤثر بوده است؟ بيترديد در پاسخ ميتوان به شخصيت آيتالله مهدوي كني اشاره كرد. شخصيتي كه ايشان را به يكي از سرمايههاي بزرگ انقلاب اسلامي تبديل كرده است و همه طيفهاي سياسي نيز بهوجود چنين جايگاهي براي ايشان اذعان دارند؛ سرمايهاي كه ميتوان در بزنگاهها و دشواريها به ايشان مراجعه و با راهنمايي ايشان از تنگناها عبور كرد.
در اين نوشته غرضم صرفا تجليل از شخصيت ايشان نيست بلكه هدف آن است تا با رجوع اجمالي به پيشينه و ابعاد گوناگون شخصيت فردي و اجتماعي ايشان، به شاخصها و معيارهايي دست يابيم كه براساس آنها بتوان چارچوبي براي شناخت سرمايههاي انقلاب بهدست آورد.
مهمترين شاخصه شخصيت اجتماعي آيتالله مهدوي كني را ميتوان «انقلابي بودن» ايشان دانست. انقلابي بودن بهمعناي ايستادگي و هزينه دادن براي انقلاب و ارزشهاي انقلابي، شاخصه ثابتي است كه ميتوان در تمام ادوار زندگي ايشان حضور آن را احساس كرد. مهمترين وجه مشخصه و عامل مقوم سرمايههاي انقلاب آن است كه تعلق خاطر و وفاداري آنها به اصول و ارزشهاي انقلابي و آرمانهاي امام خميني(ره) چنان نيرومند بوده است كه نهتنها در سختترين و حساسترين ادوار انقلاب نيز خللي در اين باورهاي راسخشان ايجاد نشده بلكه براي حفظ اين اصول و استقرار و حفظ آنها هزينههاي زيادي را هم متحمل شدهاند.
شخصيتهايي همانند ايشان نشان دادهاند كه يك انقلابي واقعي يك انقلابي تمام وقت است و در تمام لحظات و انتخابهاي زندگياش ميتوان ردپاي پايمردي و ايستادگي بر اصول انقلاب را مشاهده كرد. سرمايههاي واقعي انقلاب اينگونه زندگي كردهاند و به همگان نشان دادهاند كه با انقلابينمايي و فرصت طلبي سياسي بيگانهاند. بيترديد آنهايي كه نهتنها هزينهاي براي انقلاب پرداخت نكردهاند بلكه بالعكس در ادوار گوناگون هزينههايي نيز به اين انقلاب و كشور تحميل كردهاند، نميتوانند در زمره سرمايههاي راستين انقلاب اسلامي قرار گيرند.
شاخصه مهم ديگر كه ميان تمام سرمايههاي انقلاب مشترك است، مقدم دانستن منافع انقلاب بر منافع فردي و جناحي است. با نگاهي به تاريخ انقلابهاي بزرگ جهان مشاهده ميكنيم كه يكي از مهمترين آسيبهاي موجود در مسير انقلابها آن است كه معمولا انقلابيون و چهرههاي انقلابي در گذر زمان و در فراز و نشيبهاي زندگي، منافع فردي و جناحي خود را در تقابل با آرمانها و منافع انقلاب ميبينند و در انتخاب ميان اين دو نيز، غالبا منافع انقلاب را قرباني منافع شخصي يا آنكه منافع خود و گروهشان را به منافع انقلاب ترجمه كردهاند.
در روند حركتي انقلاب اسلامي نيز اگر چه از چنين آسيبي در امان نبودهايم اما چهرههاي انقلابي فراواني نيز بودهاند كه نهتنها در مسير پيروزي انقلاب اسلامي هزينههاي فراواني را متحمل شدند بلكه در دوران پساز پيروزي نيز هيچگاه منافع فردي و جناحي را بر منافع انقلاب ترجيح ندادند و حتي منافع فردي و سياسي خود را نيز در راستاي منافع نظام و انقلاب تعريف كردند.
التزام عملي به جايگاه رهبري و ولايت فقيه در نظام اسلامي و پشتيباني هميشگي از اين ركن اساسي نظام، وجه مشترك ديگر ميان تمام سرمايههاي انقلاب است. سرمايههاي راستين انقلاب همواره قابل اعتمادترين و با اخلاصترين ياوران رهبري بودهاند. با رجوع به سيره سياسي چهرههايي نظير آيتالله مهدوي كني مشاهده ميكنيم كه اين افراد همواره خود را در ذيل گفتمان و جايگاه ديني و سياسي ولايت فقيه تعريف كردهاند و همواره در دشوارترين شرايط ياوران صديق رهبري و نظام بودهاند.
ويژگي مهم ديگر سرمايههاي انقلاب آن است كه به جاي كوبيدن برطبل اختلافات و تنازعها، منادي وحدت و همگرايي نيروهاي خانواده انقلاب بودهاند. اين گروه ضمن آنكه مرزبندي روشني به دشمنان انقلاب و راه امام(ره) و رهبر معظم انقلاب داشته اند؛ به جاي بدل شدن به عنصر اختلاف آفريني، منادي همراهي بودهاند و از اين راه انقلاب را ياري كردهاند. سرمايههاي انقلاب در همه حال خود را سرباز انقلاب و خادم ملت ميبينند و همين نكته است كه آنها را در تاريخ اين سرزمين و در قلب دوستداران و دلسوزان انقلاب هميشه زنده و جاويد نگاه ميدارد. آيتالله مهدوي كني نمونهاي ماندگار از چنين سرمايههايي است كه بايد قدر آنها را دانست و از رفتار سياسي آنها آموخت.
مدير مسئول