به گزارش ايرنا این خبرگزاری روز شنبه در گزارشي از لندن افزود: باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا و واشنگتن احتمالا باید در این دوران تصمیم بگیرد که با ایران درموضوع هسته ای و تحریم ها به مصالحه برسند یا خیر؟ زیرا این بهتر از آن است که شاهد غرق شدن خاورمیانه درهرج و مرج تمام و کمال باشند.
اگر بخواهیم صریح بگوییم آمریکا در بسیاری از عرصه ها در حال مبارزه است و در حال حاضر درهیچ یک از آنها پیروز نیست. سوریه به دست گروه های تروریستی افتاده است و دولت ˈبشار اسدˈ رییس جمهوری این کشور تا حد زیادی توانسته قدرت خود را باز تثبیت کند. بخش های مهمی از عراق نیز در دست شبه نظامیان است. سیاست آمریکا در سراسر خاورمیانه باعث نگرانی است. شرایط امنیتی در دیگر مناطق از جمله نیجریه و غرب آفریقا نیز در حال وخیم شدن است. وضعیت در افغانستان، پاکستان، یمن و شرق آفریقا همچنان بی ثبات و خشونت بار است و مبارزان ضد آمریکایی فراوانی در این کشورها فعال بوده و آموزش می بینند.
آمریکا از دیگر سو در رویارویی با روسیه بر سر ماجرای اوکراین و با چین به دلیل مناقشات در دریای چین جنوبی گرفتار شده است. واشنگتن در اروپا و آسیا متحدانی دارد اما سیاست خارجی اش و سیاستمداران این کشور به شکل خطرناکی برای حل درگیری با چند رقیب وقت خود را تلف می کنند.
دولت باراک اوباما در این بافت کلی باید روابط خود را دست کم با بعضی از رقبایش بهبود بخشد تا بتواند بر پیروزی در درگیری هایی متمرکز شود که واقعا برایش مهم است. دور فعلی مذاکرات هسته ای فرصتی برای کاهش تنش با ایران و تمرکز بیشتر بر بازتثبیت امنیت در سراسر عراق و سوریه به دست می دهد، همچنین می توان از آن برای کاهش تهدیدهای شبه نظامی گری در سراسر افغانستان، یمن، شمال و شرق آفریقا استفاده کرد.
دست یافتن به توافق با ایران بسیار برای هر رییس جمهوری در آمریکا تلخ خواهد بود و خصومت بین دو کشور به زمانی فراتر از مساله هسته ای و بحران گروگان گیری در سال 1979همچنین زمان سرنگونی دولتˈمحمد مصدقˈ نخست وزیر اسبق این کشور در سال 1953(1332) بر می گردد.
علاوه بر این، اسرائیل خواستار اتخاذ موضع سخت گیرانه ای علیه ایران است که آن را به عنوان تهدیدی علیه موجودیت خود می بیند و تلاش می کند حتی به قیمت بر هم زدن روند مذاکرات، توافق دشواری به ایران تحمیل شود. دیگر متحدان آمریکا در منطقه نیز موضع مشابهی دارند. هیچ رییس جمهوری درآمریکا نمی تواند در برابر مردم کشور خود یا حتی افکارعمومی خارج از کشور خود ضعف نشان دهد. بحران گروگان گیری در ایران ریاست جمهوری ˈجیمی کارترˈ رییس جمهوری اسبق آمریکا را به کلی تخریب کرد. سرنگونی دولت ˈچیانگ کای شکˈ رهبری دولت ˈکومینتانگˈچین مورد حمایت آمریکا نیز بحث های تلخی را در این مورد پدید آورد که چه کسی چین را از دست داد، این امر به تضعیف دولت ˈهری ترومن ˈ رییس جمهوری اسبق آمریکا منجر شد و راه را برای مک کارتیسم هموار کرد.
روسای جمهوری آمریکا باید از موضع قوی به توافق برسند، آنچه ˈریچارد نیکسونˈ رییس جمهوری سابق آمریکا توانست در آغاز عادی سازی روابط با چین به آن دست یابد. همین موضوع در مورد توافق اوباما با ایران نیز صادق است. هر توافقی که دولت تلاش می کند به آن دست یابد احتمالا با انتقادات شدیدی از سوی کنگره و بخش هایی از متخصصان سیاست خارجی در واشنگتن همچنین محافظه کاران روبرو می شود. اما دست یافتن به توافق به زودی یا در میان مدت احتمالا کم هزینه ترین گزینه است. توافق واقع بینانه نیز همه طرف ها را راضی نمی کند و دیپلماسی هرگز به رضایت همه طرف ها و پرداخت همه مطالبات آنها منجر نمی شود. خطوط کلی توافق از مدت ها قبل روشن بوده است، این خطوط یقینا بخشی از توانایی های بومی غنی سازی ایران را در سطح تامین نیازهای رآکتورهایش و قدرت هسته ای و سایت های تحقیقاتی اش حفظ می کند. اما هدف محدودسازی تعداد سانتریفیوژها به منظور اطمینان از این است که زمان رسیدن ایران به توانایی ساخت سلاح هسته ای را تا یک سال یا بیشتر افزایش دهد، نظارت های شدید را بر برنامه غنی سازی به منظور ردیابی هر اقدام مخفیانه یا حرکت به سوی تولید مواد مورد نیاز ساخت تسلیحاتی افزایش داده و تولید پلوتونیوم را به شدت محدود کند.
هر توافقی با نظارت های شدید و گزارش هایی در مورد فعالیت های گذشته هسته ای باید همراه باشد. به نظر می رسد دولت اوباما سال قبل و در زمان پذیرش ورود به مذاکرات پذیرفت این امر چارچوب توافق نهایی است. ایران نیز انعطاف پذیری هایی از خود نشان داده و روز پنج شنبه گذشته (22خرداد) تایید کرد رآکتور تحقیقاتی خود را برای به حداقل رساندن تولید پلوتونیوم باز طراحی می کند. افشاگری های اخیر در مورد مذاکرات گذشته ایران و آمریکا نشان می دهد دو طرف هنوز در مورد تعداد سانتریفیوژهایی که ایران می تواند داشته باشد؛ به توافق نرسیدند اما اگر طرفین می خواهند به توافق برسند باید در این زمینه نظرهای خود را یکی کنند.
با وجود مضرات و سوالاتی که پیرامون هر توافقی وجود دارد، منافعی نیز برای دولت آمریکا در این زمینه وجود دارد. ایران تحت امر رهبری شیعه، دوست شبه نظامیان تندرو سنی مستقر در شمال عراق و سوریه نیست. ایران می تواند نقش حیاتی در کمک به تثبیت وضعیت عراق یا بی ثباتی آن ایفا کند اگر تهران نتواند به توافقی قابل قبول با آمریکا دست یابد. هرگز زمان بهتری برای دست یافتن به توافق با ایران نسبت به زمان کنونی وجود نداشته است، نظام تحریم هایی که آمریکا توانست با موفقیت طراحی کند احتمالا ایران را به سوی مذاکرات و انعطاف پذیری وا داشته است. صادرات نفت و میعانات نفتی ایران رو به افزایش است. روسیه و چین اکنون مشغول درگیری های خاص خود با آمریکا هستند که اجرای تحریم ها به آنها وابسته است. حتی همسایگان عرب ایران یعنی کویت، امارات متحده عربی و عربستان سعودی نشان داده اند که خواستار ارتقای روابط با ایران هستند. در حالی که توجهات بین المللی به هرج و مرج داخلی در سوریه و عراق و وضعیت اوکراین، نیجریه، لیبی، افغانستان و پاکستان معطوف است آمریکا به آسانی نخواهد توانست دور جدید تحریم های سخت گیرانه را علیه ایران در صورت شکست روند مذاکرات اعمال کند.
با در نظرگرفتن این موضوع که سوریه، لیبی و عراق در آستانه فروپاشی قرار دارند ایران دیگر اولویت اول امنیت ملی آمریکا نیست. جهان امروزه نسبت به تابستان و پاییز سال 2013 متفاوت تر به ایران می نگرد؛ زمانی که تحریم ها در اوج بود و مذاکره اغاز شد. از نظر خوش بین ترین ناظران هدف مذاکرات بین ایران و آمریکا توافقی جامع بوده است که همه مسائل بین دو کشور را مد نظر قرار دهد. اما این امر غیرمحتمل به نظر می رسد. در همین حال طیف وسیعی برای برداشتن اولین گام محتاطانه دو کشور وجود دارد که از سال قبل به بعد آشکار شده است. راه های فراوانی وجود دارد که می توان از طریق آن توافق موقت را شکل داده و آن را به شروع روند تدریجی و درازمدت اعتماد سازی و عادی سازی روابط تبدیل کرد.
به نظر می رسد دولت اوباما فهمیده باشد که همزمان نمی تواند در چند جبهه بجنگد، از قبل تلاش هایی در جریان بوده است تا تنش با روسیه را به ویژه بعد از برگزاری انتخابات اوکراین کاهش دهد.
در حالیکه دولت آمریکا بررسی می کند رویارویی با کدام رقبا را باید ادامه دهد و کدام را به آشتی برسد، باید تصمیم مهمی بگیرد. آیا رویارویی مخفیانه با ایران هنوز برای آمریکا اساسی و مهم است یا باید واشنگتن به سوی دیگر نگرانی های حوزه امنیت ملی خود برود و آن را کنار بگذارد.