دستگيرشدگان كه عمو و برادرزاده هستند در جريان بازجوييهاي تخصصي اعتراف كردند براي سرقت موتورسيكلت دست به اين جنايت زدهاند.شامگاه 29مردادماه سال91 به مأموران كلانتري134 شهرك قدس خبر رسيد در جريان درگيري بين چند جوان در سعادت آباد يكي از آنها به نام عليرضا - 18ساله- بهشدت مجروح شده است.
زماني كه مأموران به محل حادثه رسيدند عليرضا به بيمارستان منتقل شده بود و بررسيهاي اوليه حاكي از آن بود كه2جوان موتورسوار به عليرضا و دوستش يورش برده و بعد از مجروح كردن او موتورسيكلت پالسش را زورگيري كردهاند. درحاليكه هنوز هيچ سرنخي از ضاربان وجود نداشت خبر رسيد عليرضا بهدليل شدت جراحات در بيمارستان جان باخته است. در چنين شرايطي پرونده اين قتل روي ميز رودگر، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران قرار گرفت و تحقيقات براي دستگيري عاملان جنايت شروع شد.
اولين سرنخ
هرچند با گذشت 9ماه از اين جنايت هيچ سرنخي از ضاربان بهدست نيامد اما رديابي موتورسيكلت مسروقه راهي براي دستگيري سارقان بود. مأموران با پيگيري همين سرنخ ارديبهشتماه سال گذشته جوان 16سالهاي بهنام احمدرضا را كه در شهريار سوار بر موتورسيكلت مقتول بود، دستگير كردند. او گفت كه موتورسيكلت متعلق به يكي از دوستانش به نام اميد است. زماني كه اميد دستگير شد گفت موتورسيكلت را همراه 2نفر از دوستانش به نامهاي حميد و ميكائيل از روبهروي يك باشگاه بيليارد در منطقه وايين شهريار سرقت كرده است.
اين اعترافات پايان تحقيقات نبود چرا كه در ادامه معلوم شد دستگيرشدگان موتورسيكلت را از يكي از افراد سابقه دار منطقه بهنام مسعود دزديدهاند. با وجود اينكه اين احتمال وجود داشت كه مسعود عامل سرقت مرگبار موتورسيكلت باشد اما زماني كه او پشت ميز بازجويي نشست گفت موتورسيكلت را در ازاي موادمخدر از فردي بهنام اصغر گرفته است. سلسله تحقيقات افسران آگاهي آنها را به 2 جوان به نامهاي احسان و رضا رساند. تجسسهاي بيشتر درباره احسان و رضا نشان ميداد آنها با يكديگر عمو و برادرزاده و از فروشندگان سرشناس موادمخدر هستند و احسان چندي پيش به اتهام سرقت منزل دستگير شده است. به اين ترتيب وي پاي ميز بازجويي نشانده شد تا حقايق اين جنايت را بازگو كند.
جزئيات جنايت از زبان عاملان اصلي
احسان گفت: شب حادثه با عمويم رضا سوار موتورسيكلت شديم و به سعادت آباد رفتيم تا موادمخدر بفروشيم. كنار خيابان ايستاده بوديم كه مقتول و دوستش كه سوار بر موتورسيكلت بودند توجه رضا را بهخود جلب كردند. ما دنبال آنها رفتيم تا اينكه در يك كوچه رضا از موتور پياده شد و درحاليكه فرياد ميزد: «چرا گوشي خواهرم را دزديدي؟» به طرف مقتول رفت و بهصورتش اسپري اشك آور پاشيد و در ادامه با چاقو ضربهاي به پهلويش زد و سوار بر موتورسيكلت او شد و با هم فرار كرديم. در ادامه هم سراغ اصغر رفتيم و موتورسيكلت مسروقه را به او 250هزار تومان فروختيم.
در ادامه تحقيقات معلوم شد رضا هم مدتي قبل حين زورگيري خودرو راننده آن را مجروح كرده و راننده در كما بهسر ميبرد و او در زندان كرج بازداشت است. به اين ترتيب وي به پليس آگاهي منتقل شد و در جريان بازجوييها حاضر نشد اتهامش را بپذيرد. او گفت: احسان به من گفت قصد فروش يك دستگاه موتورسيكلت به دوستم اصغر را دارد ولي چون با او تعارف دارد از من درخواست كرد تا من معامله را انجام دهم و من هم قبول كردم و در سرقت و قتل نقشي نداشتم. به گفته سرهنگ حاجيزاده، معاون جنايي پليس آگاهي پايتخت، همه شواهد عليه اين دو متهم است و تحقيقات از آنها ادامه دارد.