بهگونهاي كه موضع منفي قبلي جاي خود را به مواضع نسبتا حمايتي با ژست بيطرفانه ميدهد. بهعنوان مثال به جاي استفاده از الفاظي مانند تروريست كه كاملا منطبق با رفتار اين گروهك است از الفاظ با بار معاني مثبت مانند پيكارجويان داعش و يا داراي بار مذهبي مانند گروه سني داعش استفاده ميكنند. بديهي است كه اصطلاح پيكارجو در مقايسه با اصطلاح تروريست بار منفي بسيار كمي دارد.
چند روز پيش در يكي از شبكههاي خبري آمريكايي خبرنگار در مصاحبه با خانم كمبرلي كيين كه از چهرههاي نومحافظه كار آمريكاست از اصطلاح تروريست استفاده ميكند و بلافاصله مصاحبهشونده تذكر ميدهد كه از اصطلاح تروريستي استفاده نكنيد و اينها ديگر گروه تروريستي نيستند. در اين موضوع رسانههاي غربي از مواضع دولتهايشان پيروي ميكنند. دولتهايي كه از اين گروهك در سوريه حمايت كردهاند و در عراق هم از اين گروهك بهعنوان اهرمي براي فشار به دولت آقاي مالكي استفاده ميكنند. شاهد مثال اين موضوع مصاحبهاي است كه اخيرا سناتور رند پال با سيانان داشت و در آن اعترافات بسيار جدياي را مطرح كرد.
ازجمله اينكه دولت آمريكا از گروهك داعش در سوريه حمايت ميكرد و اين سناتور محافظهكار موضع اخير دولت آمريكا را در تناقض با رويكرد عملي اين دولت عنوان كرد. بنابراين نوع برخورد رسانههاي غربي نسبت به موضوع داعش و پوشش اخبار آن بيانگر همين سياستها و تناقضهاست.
رسانههاي غربي همانطور كه مقام معظم رهبري نيز بهدرستي اشاره فرمودند تلاش دارند تا مسائل عراق را جنگ ميان شيعه و سني جلوه دهند و به همين دليل هم حاضر نيستند اخبار مربوط به قتلعام سنيهاي غيرهمراه توسط گروهك داعش را پوشش دهند و در عوض براي پوشش اخبار درگيريهاي دولت و اين گروهك تروريستي از اصطلاحاتي مانند پيكارجويان سني داعش و نيروهاي دولتي شيعه استفاده ميكنند و هدف از اين رويكرد هم القاي جنگ ميان شيعه و سني است. اين همان موضوعي است كه چندماه پيش آقاي اوباما در مصاحبه با مجله نيويوركر مطرح كرده بود و در پاسخ به سؤالي درخصوص ايران گفته بود كه آمريكا بايد از ايران و عربستان براي خنثي كردن يكديگر و ايجاد بالانس در منطقه بهره بگيرد.
به همين دليل ميبينيم كه رسانههاي غربي تلاش دارند تا درگيريهاي عراق را بهگونهاي جنگ نيابتي ميان ايران و عربستان جلوه دهند. علت اتخاذ اين سياست نيز اين است كه دولت آمريكا دريافته كه روشهاي سنتي مقابله و برخورد با ايران چندان مؤثر نبوده و از اينرو دولت اوباما تلاش دارد تا در نحوه تقابلش با ايران از راهكارهاي نوآورانه استفاده كند. ردپاي اين نوع تقابل متفاوت را ميتوان در مباحث هستهاي تا مباحث مربوط به سوريه و اكنون عراق يافت. براين اساس دولت آمريكا تلاش ميكند تا دولتهاي مستقل و غيرهمسو با سياستهاي اين كشور را كه معمولا روابط بهتري با ايران دارند را تضعيف كنند و از اين طريق موقعيت ايران در منطقه را متزلزل نمايند.
بنابراين منافع آمريكا چه از لحاظ تضعيف موقعيت و تحليل قواي ايران در منطقه و چه به جهت تجمع گروههاي تروريست و خشونتطلب جهان در اين منطقه و تسهيل مهار آنها با تداوم اين درگيريها گره خورده و به همين جهت هم هست كه آنها بهرغم شعارهايي كه مطرح ميكنند هرگز بهدنبال راهكار سياسي براي پايان دادن به منازعات نيستند. آنها هميشه نشان دادهاند كه با حكومتهاي مستقل و مردمي كه برآمده از دمكراسي هستند مشكل دارند؛ با حماس كه دولت قانوني و برآمده با آراي مردم فلسطين بود مشكل داشتند، با حكومت سوريه و عراق كه برآمده از آراي مردم اين كشورها هستند مشكل دارند و با ايران نيز كه دمكراتيكترين كشور منطقه است هميشه مشكل داشتند و در عوض دولتهاي مطلوب و ايده آل آنها دولتهايي مانند عربستان هستند كه به اصول دمكراسي پايبند نيستند اما با سياستهاي آنها در منطقه هماهنگ هستند.
بنابراين رسانههاي داخلي بايد با آشكاركردن اين سياستها وتبيين آنها مردم كشورمان و جهان را با اهداف پشت پرده اين سياستها و عملياتهاي رواني آشنا كنند و بهياد داشته باشيم كه ما نيازي به كارويژه رسانهاي نداريم و نيازي نيست كه بهدنبال عمليات رواني باشيم و تنها اگر بتوانيم همين وضعيت موجود را با استفاده از روشها و ابزارهاي حرفهاي منعكس كنيم مردم ايران و دنيا آنقدر باهوش هستند كه دست اين دولتها و رسانههايشان را بخوانند.
كارشناس رسانه